برزخ به معنای فاصل میان دو چیز به فاصله میان مرگ تا روز قیامت گفته می‌شود. در آیات و روایات به این موضوع پرداخته شده است. انسان باید از دنیا به آخرت پا بگذارد و این دو سرا، از هرنظر با یکدیگر متفاوت‌اند. این انتقال، آنگاه تحمل‌پذیر است که مرحله‌ای میانی در کار باشد. از ویژگی‌های عالم برزخ، حیات شبه جسمانی آن است.

معناشناسی

برزخ از ریشه «بَرَزَه» به معنای جداکننده دو چیز[۱] و فاصل و حایل میان دو چیز از یکدیگر[۲] است. در اصطلاح کلامی و متون دینی به فاصله میان مرگ تا روز قیامت[۳] و در اصطلاح فلسفی به عالمی که حد وسط عالم عقول و عالم طبیعت است، برزخ گفته می‌شود[۴]. از عالم برزخ با نام‌های عالم قبر، عالم مثال و... نیز یاد می‌کنند[۵].[۶]

قرآن کریم می‌‌فرماید: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۷]. این آیه، تنها آیه‌ای است که فاصلۀ مرگ و قیامت را برزخ خوانده است و کاملاً بر این نکته صراحت دارد که انسان پس از مرگ، دارای نوعی حیات است. علمای اسلام واژۀ برزخ را از همین‌جا اقتباس کرده‌اند و در برخی روایات از قبر، تعبیر به برزخ کرده‌اند. از روایات برمی‌آید برزخ مؤمنان در وادی السلام نجف و جایگاه کافران و منافقان، وادی برهوت یمن است[۸].

انسان باید از دنیا به آخرت پا بگذارد و این دو سرا، از هرنظر با یکدیگر متفاوت‌اند. این انتقال، آنگاه تحمل‌پذیر است که مرحله‌ای میانی در کار باشد؛ یعنی جایی که پاره‌ای از ویژگی‌های هر دو جا را دارا باشد. عالم برزخ این چنین است و برخی کاستی‌ها و کژی‌های مؤمنان را می‌زداید و آنان را برای قیامت و آخرت پاک می‌سازد، همچنین برخی دانستنی‌ها و معارف به مؤمنان و صالحان القاء می‌شود[۹].

پیشینه و حقیقت

بحث از برزخ در تعالیم اسلامی، ریشه در آیات قرآن کریم دارد[۱۰] و در برخی روایات حقایقی از آن عالم بیان شده است که از آن به عالم قبر تعبیر شده است[۱۱]. اعتقاد به برزخ مورد توجه مسلمانان بوده، تا از جایی که ایمان به آن از ضروریات دین شمرده شده است[۱۲]؛ گرچه گروهی از معتزله و خوارج وجود عالم برزخ را نپذیرفته‌اند[۱۳]. بنابر برخی روایات، برزخ، نمونه و مثالی از قیامت است و نسبت آن با قیامت، همانند نسبت خواب با بیداری است[۱۴]. تفاوت برزخ با قیامت در این است که در برزخ انس به طبیعت باقی است، با ظهور عالم غیب، توجهات و انس به عالم طبیعت قطع می‌شود و در اینجا قیامت کبری برپا می‌گردد[۱۵].[۱۶]

زندگی برزخی

روح انسان با پایان زندگی دنیایی، به جسم لطیفی راه می‌یابد که از بسیاری عوارض جسمانی و مادی برکنار است؛ اما از آن رو که شبیه جسم مادی است، آن را "بدن" یا "قالب مثالی" گویند. اگر میت اهل ایمان و نیکی باشد، در عالم برزخ به آسایش و نعمت می‌رسد و اگر اهل کفر یا گناه باشد، کیفر می‌بیند. البته این نعمت‌ها و رنج‌های برزخی برای برخی خاص در همین دنیا نیز قابل مشاهده است[۱۷].

جهان برزخ، صبح و شام دارد و برزخیان متناسب با زندگی برزخی، می‌خورند و می‌آشامند و با یکدیگر سخن می‌گویند و نشست و برخاست دارند. وقتی روحی از دنیا به برزخ می‌رسد، برزخیان به استقبالش می‌شتابند و اخبار زندگان را از او می‌گیرند البته برزخیان بسته به جایگاه برزخی خویش، گاه به دنیا سر می‌زنند و از حال و روز بازماندگان دنیایی آگاه می‌گردند[۱۸].

برزخیان چند گروه‌اند:

  1. مؤمنان که به نعمت‌های بهشت متنعم‌اند.
  2. کافران که در دوزخی با نام برهوت در عذاب‌اند.
  3. مسلمانان فاسق و بی‌ولایت به اهل بیت(ع) که عمل صالح دارند و در برابر امامان معصوم(ع) عداوت نشان نداده‌اند. اینان از نعمت‌های بهشتی بهره‌مند نمی‌شوند؛ ولی از نسیم آن برخوردار می‌‌شوند سفیهان و کودکان و مستضعفان (عقیدتی) نیز به این گروه می‌پیوندند.
  4. دشمنان امامان معصوم(ع) که از گورهایشان، دری به دوزخ گشوده می‌شود و با آتش دوزخ کیفر می‌بینند[۱۹].

برزخ در قرآن کریم

برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حد فاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار، در تعالیم اسلامی و در قرآن استعمال گردیده است. واژه برزخ به معنای مذکور تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حالِ انسان‌های تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیر قابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند گزارش شده است: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ[۲۰]، ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۲۱] افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است آیات دیگری را می‌توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ (قبل از قیامت) قابل بهره‌برداری است.

در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است:

  1. ادامه حیات شهیدان پس از مرگ: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۲۲]،
  2. احوال ارواح انسان‌ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر: ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۲۳]،
  3. سرگذشت انسان‌ها پس از مرگ به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها: ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[۲۴]،
  4. تعدد حیات و مرگ: ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۲۵].[۲۶]

اثبات برزخ

برخی قائل‌اند مسئلۀ برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل را به آن راهی نیست[۲۷] و بعضی بر این عقیده‌اند که افزون بر ادله نقلی، دلایل عقلی نیز می‌تواند پاداش و کیفر برزخی را ثابت کند[۲۸]. البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان می‌دهد، ادله بیش از آنکه ضرورت برزخ را ثابت کند، امکان آن را اثبات می‌کند، در هر حال این نکته درخور توجه است که اولین گام برای اثبات برزخ، اثبات حقیقت روح و تجرد نفس و بقای آن است، ازاین‌رو کسانی که به سبب جهانبینی مادی خود، همه حقایق موجودات عالم را در مادیات منحصر می‌دانند، به طور کلی منکر عالم پس از مرگ هستند[۲۹].

مهم‌ترین ادلّه حیات برزخی آیات و روایات است که آیات در این زمینه به شرح ذیل است:

  1. آیه ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۳۰] برزخ را پیشاپیش ظالمان و محیط بر آنان دانسته است[۳۱].
  2. در برخی از آیات درباره شهیدان چنین آمده است: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۳۲] و آیات دیگر[۳۳]. براساس آیات مزبور شهیدان لذت‌ها را درک می‌کنند و اگر آنان مرده و فاقد حیات باشند دیگر درکی ندارند تا لذت برده و متنعم باشند[۳۴].
  3. طبق مضمون برخی آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست می‌کنند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ ...[۳۵] و به آنها می‌گویند: جان‌های خود را بر آرید[۳۶] آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر[۳۷] و عذاب برزخی[۳۸] است و در برخی آثار به این آیات و آیات دیگر[۳۹] برای اثبات برزخ استدلال شده است[۴۰].
  4. اثبات برخی ویژگی‌ها برای حیات پس از مرگ: در برخی آیات از جمله وجود شب و روز: ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[۴۱] دلیل بر وجود حیات برزخی دانسته شده است؛ زیرا براساس روایات اهل‌بیت(ع) که متکلمان نیز از آنها استفاده کرده‌اند[۴۲] در قیامت شب و روزی وجود ندارد، ازاین‌رو باید گفت عذاب مذکور در آیه، مربوط به حیات برزخی است[۴۳].
  5. سخن از تعدد حیات و موت و بیان شمار آنها در برخی آیات نیز از دیگر دلایل اثبات برزخ شمرده شده است: ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۴۴] در این آیه از عبارتِ ﴿ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ که به روشنی بر بعث اخروی دلالت دارد می‌توان برداشت کرد که عبارتِ ﴿ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ مربوط به حیات برزخی است[۴۵].[۴۶]

ویژگی‌های حیات برزخ

شبه جسمانی بودن عالم برزخ

از ویژگی‌های عالم برزخ، حیات شبه جسمانی آن است. در آیات قرآنی[۴۷] شواهدی وجود دارد که بدن برزخی غیر از بدن دنیایی است و هیئتی مشابه آن دارد[۴۸]. برخی از متکلمان امامیه بر این باورند که ارواح در عالم برزخ، بدن‌هایی شبیه بدن دنیوی خود دارند[۴۹]؛ البته این عقیده از روایات متعددی[۵۰] برمی‌خیزد که گویای آن است که روح در عالم برزخ با قالب مثالی که با آن عالم سنخیت دارد، سیر خود را ادامه می‌دهد و رنج و لذت را همانند دنیا درک می‌کند[۵۱].

برخی متکلمان بر این عقیده‌اند که دوزخ و عذاب در برزخ، مربوط به ادراکات و صورت‌هایی در نفس است که از باطن نفس، به واسطه ملکاتی که پیدا کرده، نشئت می‌گیرد و فرد با همین صورت‌های ناهنجار، در آخرت عذاب می‌شود[۵۲]. اما برخی دیگر این نظر را نمی‌پذیرند و معتقدند که عذاب برزخی با همان صورت‌های خارجی اخروی که نفس ایجاد می‌کند، واقع می‌شود و نفس با ترک عالم طبیعت، ترقی می‌کند و قوی‌تر می‌شود و انشای نفس که در عالم طبیعت به شکل صورت‌های ذهنی بوده، در آخرت ظهور خارجی می‌یابد[۵۳].[۵۴]

شباهت به عالم رویا

در برخی آیات، حالت پس از مرگ به حالت خواب رفتن انسان‌ها تشبیه شده است: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۵۵] در برخی روایات نیز آمده است که خواب برادر مرگ است. برخی گفته‌اند: بعید نیست روح انسان به هنگام خواب به جسم مثالی باز گردد؛ زیرا در روایات، برزخ به حالت خواب تشبیه شده است[۵۶].[۵۷]

سنخیت با دنیا

در قیامت سؤال می‌شود که به شمار سال‌ها چه مدت در زمین درنگ کردید؟ در پاسخ گفته می‌شود: روزی (یک روز) یا پاره‌ای از روز: ﴿قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ[۵۸]، از این پرسش و پاسخ چنین برداشت شده که مکث در برزخ از نظر قرآن مکث در زمین به شمار آمده است[۵۹]. برخی از محققان برای اثبات این مدعا به آیه ﴿قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۶۰] تمسک کرده و گفته‌اند: چون ﴿حِينٍ در روایات به روز قیامت معنا شده می‌توان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقای در زمین دانسته شده است[۶۱].[۶۲]

کوتاه بودن برزخ در قیاس با آخرت

از منظر آیات قرآن، مجموع حیات دنیوی و برزخی در نگاه کسی که از جایگاهی برتر (آخرت) به آن می‌نگرد بسیار کوتاه است: ﴿قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۶۳]. البته برخی توضیح داده‌اند که کوتاه بودن برزخ و دنیا از آن جهت است که آنها متناهی هستند، برخلاف حیات اخروی که این‌گونه نیست[۶۴].

از دیگر ویژگی‌های برزخ بروز و ظهور عقاید و اعمال و خلقیات دنیوی در آن، سؤال قبر ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ[۶۵]، فشار قبر و نیز ارتباط اهل برزخ با یکدیگر و با عالم دنیاست که روایات فراوانی موارد یاد شده را به تفصیل بیان کرده‌اند[۶۶].[۶۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۱۸.
  2. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۴، ص۳۳۸؛ زبیدی، سیدمحمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۴، ص۲۶۰.
  3. سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ص۳۱۶.
  4. میرداماد، میرمحمدباقر، جذوات و مواقیت، ص۶۲؛ حسینی اردکانی، احمد بن محمد، مرآت الاکوان، ص۵۱۹.
  5. شیخ اشراق، سهروردی، شهاب الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۳۰؛ کربن، هانری، ارض ملکوت، ص۳۴؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۲۷؛ همو، تقریرات، ج۵، ص۵۱۹ – ۵۲۰.
  6. صاحبی، باقر، مقاله «برزخ»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص۶۰۹.
  7. «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید! شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۹۹ ۱۰۰
  8. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۵۵؛ فرهنگ شیعه، ص۱۵۹.
  9. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۵۹.
  10. یس، ۵۱ -۵۲؛ مؤمنون، ۱۰۰.
  11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱۶، ص۲۷۰.
  12. صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، ص۵۸؛ همو، الامالی، ص۲۹۵ و ۳۳۹؛ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص۷۶-۷۷؛ قاضی عبدالجبارهمدانی، ابوالحسن، شرح الاصول الخمسه، ص۴۹۳؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۱۱۱.
  13. اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص۴۳۰؛ قاضی عبدالجبارهمدانی، ابوالحسن، شرح الاصول الخمسه، ص۴۹۳؛ حلی، علامه، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۲۴ -۴۲۵.
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۳۸ و ۲۴۳؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، الرسائل التوحیدیه، ص۲۲۱.
  15. تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۶۰۰- ۶۰۱.
  16. صاحبی، باقر، مقاله «برزخ»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص۶۰۹.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۵۹؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۵۷.
  18. بحارالانوار، ج۶، ص۲۶۸ و ۲۶۹۲.
  19. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۵۹.
  20. «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید!» سوره مؤمنون، آیه ۹۹.
  21. «شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  22. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  23. «همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.
  24. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  25. «چگونه به خداوند کفر می‌ورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
  26. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص۴۶۷.
  27. روح‌المعانی، مج۲، ج ۲، ص۳۰؛ شرح الاصول الخمسه، ص۴۹۴ ـ ۴۹۵.
  28. التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۲۷.
  29. گوهر مراد، ص۶۴۹ ـ ۶۵۰؛ شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۹۳ ـ ۹۴.
  30. «شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  31. الدرالمنثور، ج ۶، ص۱۱۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص۶۸.
  32. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  33. سوره آل عمران، آیه ۱۷۰؛ سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره یس، آیه ۲۶ و ۲۷.
  34. جامع البیان، ج ۲، ص۵۳.
  35. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ ...» سوره نساء، آیه ۹۷.
  36. سوره انعام، آیه ۹۳.
  37. المیزان، ج ۵، ص۴۹.
  38. المیزان، ج ۷، ص۲۸۴.
  39. سوره نحل، آیه ۳۲؛ سوره انفال، آیه ۵۰.
  40. صحیح البخاری، ج ۲، ص۱۲۳؛ الفرقان، ج ۱۴، ص۳۳۰؛ ج ۱۰، ص۲۶۱.
  41. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  42. سلسله مؤلفات، ج ۷، ص۶۲ ـ ۶۴، «مسار الشیعه».
  43. تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۶۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۸۱۸.
  44. «چگونه به خداوند کفر می‌ورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
  45. التبیان، ج ۱، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ روض الجنان، ج ۱، ص۱۸۵.
  46. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص ۴۶۷ ـ ۴۶۹.
  47. نور، ۲۴؛ یس، ۵۱ و ۶۵.
  48. ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۳۰؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۱۲۲ و ج۱۴، ص۲۳۹.
  49. مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص۷۷؛ لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ص۶۵۲؛ فیض کاشانی، ملامحسن، الشافی فی العقائد والاخلاق والاحکام، ص۹۰۰ -۹۰۲.
  50. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۴۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶، ص۲۷۰.
  51. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۸، ص۳۱۱ - ۳۱۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶، ص۲۱۷.
  52. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۶، ص۷۲- ۷۷.
  53. تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۶.
  54. صاحبی، باقر، مقاله «برزخ»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص۶۱۰.
  55. «خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.
  56. بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱.
  57. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص۴۷۵.
  58. «می‌فرماید: به شمار سال‌ها، چند در زمین درنگ داشتید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۲.
  59. المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.
  60. «فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره اعراف، آیه ۲۴.
  61. المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.
  62. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص۴۷۵.
  63. «می‌فرماید: اگر می‌دانستید جز اندکی درنگ نداشته‌اید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۴.
  64. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۲.
  65. «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا می‌دارد و خداوند ستمگران را بیراه می‌گذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
  66. اعتقادات، ص۹۸ ـ ۱۰۲؛ بحار الانوار، ج ۶، ص۲۷۹، ۲۶۸.
  67. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص۴۷۵.