مقدمه

مَذهب عبارت است از راه، روش، اعتقادات خاصی که گروه‌های مختلف یک دین دارند، مثلاً در میان پیروان اسلام، گروهی شیعه‌اند و گروهی سنی، که هر کدام یک مذهب به شمار می‌‌رود.

اهل سنت، خود به مذهب‌ها و فرقه‌های مختلف تقسیم می‌شوند، همچنان که در شیعه هم مذاهب مختلف (مثل زیدی، واقفی، فَطَحی و...) وجود دارد.

اختلافات مذهبی گاهی بر سر مباحث اعتقادی است، مثل مذهب امامی، اشعری، معتزلی و گاهی در مسائل فقهی است، مثل جعفری، حنفی، حنبلی و... وقتی صحبت از "جنگ هفتاد و دو ملت" است، اشاره به اختلافات مذهبی میان فرقه‌های مسلمان است. این اختلاف مذهبی در آیین یهود و مسیحیت هم وجود دارد.

مذهب حق و صحیح، همان است که از اهل‌بیت پیامبر (ص) سرچشمه می‌گیرد یعنی مذهب جعفری و اثنا عشری[۱].

معناشناسی

کلمه «مذهب» به معنای روش، مسلک و طریقت است[۲]. در اصطلاح دینی، تیره و شعبه‌ای از دین را مذهب گویند. از این رو، تیره‌های متعدد هر دین را «مذاهب» خوانند. گاه خود مذهب نیز تقسیم می‌پذیرد و پیروان آن مذهب، با نگاهداشت اصولی مشترک، تیره‌هایی را پدید می‌آورند که این را «انشعاب» گویند[۳].

دانشی که وضعیت و حال و مقال و پیشینه مذاهب اسلامی را برمی‌رسد، «علم مذاهب و فِرَق اسلامی» نام دارد. این دانش، «فرقه» و «مذهب» را به یک معنا می‌داند و درباره مسائل اعتقادی و فکری فِرَق و مذاهب، بحث می‌کند[۴].[۵]

علل پیدایی مذاهب اسلامی

  1. اختلاف در موضوع خلافت پیامبر اسلام(ص)؛
  2. تعصبات قبیله‌ای و خانوادگی؛
  3. برداشت‌های نادرست از حقایق و منابع دینی؛
  4. ممانعت برخی کسان و گروه‌ها از نشر و نقل و کتابت احادیث پیامبر(ص)؛
  5. تأثیر باورهای ادیان دیگر؛ همانند بدعت‌های دینی یهود، آموزه‌های سست مسیحیت و اساطیر مجوس؛
  6. آشنایی مسلمانان با فرهنگ و آداب ملل دیگر؛ همچون ایرانیان، رومیان و هندیان؛
  7. اجتهاد در برابر نص؛
  8. هوا و هوس و دنیاطلبی[۶].[۷]

پیشینه تاریخی

ظهور مذاهب کلامی و سیاسی اسلامی به قرن نخست هجری باز می‌گردد. در آغاز، گروه‌های سیاسی بودند که اندک اندک به فرقه‌های مذهبی مبدل گشتند. قدیم‌ترین این فرقه‌ها عبارت‌اند از: عثمانیه که خونخواهان عثمان بودند؛ شیعه که از حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) پیروی و هواخواهی می‌کردند؛ خوارج؛ مرجئه. سپس فرقه‌های کلامی پدید آمدند؛ مانند قدریه، معتزله، جبریه و اشاعره[۸]. زمان ظهور مذاهب فقهی را باید در نیمه دوم قرن دوم و اوایل قرن سوم پی‌جست؛ زمانی که اواخر روزگار تابعین و آغاز روزگار نسل بعدی به شمار است. در این دوره، اختلافات فراوان فقهی رخ نمود و پیامد آن، مذاهب فقهی نمودار شدند و فقهای مکتب رأی و مکتب حدیث ظهور یافتند. این فقیهان به مرجعیت فقهی رسیدند و مسائل فقهی پیروان خویش را پاسخ می‌گفتند. تا قرن چهارم تنها چند مذهب فقهی بر جای ماند و دیگر مذاهب از میان رفتند.

مذاهب بر جای مانده عبارت‌اند از: امامیه، حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه[۹]. مذهب شیعه امامیه در کلام، فقه، اخلاق و سیاست آموزه‌ها و احکامی ویژه دارد که از قرآن و عترت برخاسته‌اند[۱۰].

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۴.
  2. المصباح المنیز، ۲۵۵.
  3. شیعه در اسلام‌، ۶۰.
  4. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ۱۰.
  5. فرهنگ شیعه، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.
  6. بحوث فی الملل و النحل‌، ۱/ ۵۰- ۴۷؛ تاریخ الجدل‌ ۸۱- ۷۶.
  7. فرهنگ شیعه، ص۴۰۵.
  8. تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام‌، ۳۷.
  9. همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، ۲۷۸- ۲۸۳.
  10. فرهنگ شیعه، ص۴۰۵-۴۰۶.