مقدمه

هدف عبارت است از آن حقیقت مطلوب که اشتیاق وصول به آن، محرک انسان به انجام دادن کارها و انتخاب وسیله‌هایی است که آن حقیقت را قابل وصول می‌کند. تعیین هدف، مقدمه برنامه‌ریزی و اجراست. انسان بدون هدف در زندگی سرگردان است و نمی‌تواند تصمیم درستی در ارتباط با امور خویش بگیرد.

امام (ع) به این موضوع توجه داشته و آسیب‌های آن‌را نیز مورد بررسی قرارداده است. حضرتش در نامه ۳۱ نهج البلاغه فرزند خویش را "آرزومند دست‌نایافتنی‌ها" توصیف می‌کند. مقتضای سن جوانی آرزوهای دور و دراز است که انسان را در پرده غفلت فرو می‌برد. امام از آرزوهای دست‌ نایافتنی به توشه مردگان تعبیر می‌کند و می‌فرماید: زیان‌کارترینِ مردم از نظر داد و ستد و ناامیدترینِ آنها در کوشش، مردی است که تنش را در جست‌وجوی آرزوهایش فرسوده کند، امّا بخت یارش نشود، پس با آن حسرت از دنیا رود و با سنگینیِ گناه به سرای باقی شتابد[۱].

از منظر امام علی (ع) در تعیین هدف، عنصر استعداد و توانایی آدمی نیز باید شناخته شود. وی در عبارتی این مضمون را مورد توجه قرار می‌دهد که خواسته بیشتر از ظرفیت و توانایی موجب مخالفت فرد و اتلاف زمان می‌شود[۲].

هدف‌شناسی و راه رسیدن به آن

بسیاری از انسان‌ها در انتخاب هدف، دچار تردیدند و از نظر فکری با بحران مواجه‌اند؛ زیرا رساندن انسان به سعادت و خوشبختی این جهانی و آن جهانی و هدایت او به راه راست، هدفی است که سرلوحه اهداف پیامبران الهی را تشکیل می‌دهد. این هدف، از طریق بندگی، جلب رضایت الهی و تقرب به او تحقق می‌یابد؛ چنان که کلام وحیانی، به صراحت بیان می‌کند:

«برای هدایت شما نوری و کتابی با حقانیت آشکار آمد. خدا با آن کتاب هر که را در پی رضا و خشنودی اوست، به راه سلامت و صراط مستقیم راهنمایی می‌کند»[۳]. سپس برهان و نور را وسیله هدایت و دستیابی به رضایت الهی معرفی می‌کند و می‌فرماید: «ای مردم! برای هدایت شما، از سوی خداوند برهانی محکم آمد و نوری تابان به سوی شما فرستادیم. پس آنانکه به خدا گرویدند و به او متوسل شدند، به زودی آنها را به جایگاه رحمت و فضل خود در خواهد آورد و به راه راست هدایت می‌کند»[۴].

پس مؤمنانی که به این ریسمان الهی چنگ زنند و به آن پناه برند، خداوند ایشان را در رحمت و فضل ویژه‌اش وارد می‌‎سازد و از راه راست ویژه و مخصوصی، به سوی ذات اقدس خود راهنمایی می‌کند. آنان در این جهان از اولیای خدا، و در سرای دیگر، در جایگاه رفیع و راستین در آستان مقدس الهی خواهند بود.

بنابراین، اساسی‌ترین هدف پیامبران و انبیای الهی، دعوت به توحید بوده و لزوم دعوت، اجتناب از شرک و بت‎پرستی است. قرآن در این مورد می‌فرماید: «درحقیقت، میان هر امتی فرستاده‌ای برانگیختیم تا [بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید»[۵].

حضرت یوسف، خطاب به هم‎سلولی‎‌های خود در زندان می‌فرماید:

ای یاران زندانی من، آیا خداوندگارانی پراکنده بهتر است یا خدای یگانه و بر همه چیز غالب و قهار؟ آنچه جز او را می‌‌پرستید، چیزی نیست جز نام‎های (بی‌حقیقت) که شما و پدرانتان نامیده‌‎اید و خدا هیچ حجتی برای (حقانیت و درستی) آنها فرو نفرستاده است.

فرمان جز خدای را نیست و او فرموده است که جز او را نپرستید! همین است دین درست و پاینده؛ ولی بیشترین مردمان نمی‌دانند[۶].

حضرت امام صادق(ع) در تفسیر آیه ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ[۷] احبار و راهبان خود را به جای خدا، ارباب خود گرفتند»، می‌فرماید:

به خدا که عالمان یهود، آن مردم را به پرستش خود نخوانده‌اند و اگر به پرستش خود می‎خواندند، مردم پذیرا نمی‌شدند؛ بلکه آنها حرام را برایشان حلال، و حلال را حرام کرد. این بود که آن مردم، نادانسته رهبران و راهبان را پرستیدند[۸].

در نتیجه، آنها حکم غیر خدا را اطاعت کردند و اطاعت غیر خدا موجب انحطاط شخصیت انسانی و گمراهی مطلق است و زیان‎‌های جبران‌ناپذیر را برای انسان به بار می‌آورد؛ زیرا خداوند، نیازی به ایمان، عبادت و اطاعت بندگان ندارد؛ چنان که حضرت موسی(ع) خطاب به قومش فرمود: «اگر شما و همه مردم روی زمین هم کافر گردید، خدا بی‌نیاز و ستوده است»[۹].

بر این اساس، دعوت پیامبران به ایمان درباره وحدانیت خدای متعال، در حقیقت نشان دادن راه سعادت ابدی برای انسان است و این مطلب، ریشه در ابعاد فطرت الهی انسان دارد و پیامبران آمده‌اند تا آن ندای خاموش فطرت انسان را بیدار کنند و او را متذکر شوند. حضرت علی(ع) می‌فرماید:

خداوند، رسولانش را میان انسان‌ها برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی آنها فرستاد تا وفا به پیمان فطرت را از آنها بخواهد. وفای نعمت‌های فراموش شده او را یادآوری، و با تبلیغ فرمان خدا، حجت را بر آنها تمام کنند و گنجینه‎های عقول را آشکار سازند[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۲
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۳- ۴۴۴.
  3. ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
  4. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا * فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم * اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۴-۱۷۵.
  5. ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.
  6. ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ * مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟ * شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۳۹-۴۰.
  7. «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
  8. بحار الانوار، ج۲، ص۹۸.
  9. ﴿وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ «و شما را پس از آنان در این سرزمین جای خواهیم داد؛ این برای کسی است که از ایستادن در پیشگاه من و از هشدار من می‌هراسد» سوره ابراهیم، آیه ۱۴.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  11. صمیمی، سید رشید، اهداف و کارکردهای دین، ص 27-30.