شعبان در معارف مهدویت
ماه هشتم از ماههای قمری شعبان نام دارد که وقایع مختلفی در آن روی داده از جمله ولادت امام مهدی (ع). براساس روایات در موضوعات آخرالزمان شعبان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و جنگهای در آن روی خواهد داد.
مقدمه
شعبان ماه هشتم از ماههای قمری است که پس از ماه رجب و پیش از ماه رمضان قرار دارد. در جاهلیت آن را "عاذل" میگفتند. به این دلیل که دارای عظمت فراوانی است، از آن به "شعبان المعظم" یاد شده و در روایات فراوانی از معصومان (ع) از آن به بزرگی نام برده شده است[۱].[۲]
مناسبتهای فرخندهای در این ماه وجود دارد که بر عظمت آن افزوده است؛ مانند ولادت با سعادت حضرت حسین بن علی (ع) در روز سوم این ماه، ولادت حضرت ابو الفضل عباس (ع) در روز چهارم آن.
روز پنجم این ماه نیز پیشوای چهارم شیعیان پای به جهان گذاشته و طبق نقلی علی اکبر فرزند امام حسین (ع) در روز یازدهم این ماه دیده به جهان گشوده است.
آنچه جلوه این ماه بزرگ را دو چندان کرده است ولادت آخرین خورشید آسمان امامت حضرت مهدی (ع) است. بسیاری از دانشمندان اهل سنت و همه عالمان امامیه، شب نیمه شعبان را وقت ولادت منجی موعود در آخر الزمان ثبت کردهاند. ایشان بر این باورند در سحرگاه نیمه ماه شعبان، آخرین خورشید آسمان ولایت طلوع کرده و عظمت و جلالت خاصی به این ماه بخشیده است.
شب نیمه ماه شعبان "لیلة البرات" نیز نامیده شده است؛ چرا که در آن شب برات آزادی از آتش به اهل طاعت و بندگی عطا میشود[۳].[۴]
ماه شعبان و مهدویت
در پی وقوع حوادثی عجیب در ماههای پایانی آخرین سال غیبت، در ماه شعبان نیز حوادثی رخ خواهد داد. سه گروه به سرکردگی خراسانی و یمانی و سفیانی در یک روز قیام کرده و لشکر به سوی هم روانه میکنند یکی از شرق خاورمیانه، یکی از جنوب و یکی از غرب. این قیامها در ماه قبل یعنی ماه رجب رخ داده است. آنان در ماه رجب لشکرها را به هم رسانده و صفآرایی نظامی خود را کامل کردهاند.
بهطور کلی دو جریان در این ایام در حال شکل گرفتن است، جریان یاوران حضرت مهدی (ع) (یمانی از یمن و سید خراسانی از ایران) و جریان سفیانی که بر رقبای خویش "اصهب" و "ابقع" فایق آمده و پس از این پیروزی با رومیان و یهودیان (غرب) همپیمان گشته است.
در ماه شعبان جریانات از هم جدا شده و مردم هم از کنار یکدیگر پراکنده میشوند و به همین علت است که در احادیث نشانهها و حوادث دوران ظهور، خاورمیانه همانند میدان مبارزه و جنگهای متعدد و با کشتههای بسیار ترسیم شده است. ساکنان این منطقه هم که مسلمانان هستند در شرایط گرفتاری و سختی و ناراحتی به سر میبرند که نتیجه عدم ثبات سیاسی کشورهای منطقه است و به زودی هم آتش جنگ جهانی بزرگی برافروخته خواهد شد.
ابو بصیر نقل میکند که از امام صادق (ع) درباره ماه رجب پرسیدم. حضرت فرمودند: "پیش از اسلام (دوران جاهلیت) آن را ـ یعنی ماه رجب را ـ بزرگ میشمردند و در آن جنگ نمیکردند (نام آن را ماه خالی از ندای جنگ نهاده بودند). ابو بصیر میگوید: پرسیدم شعبان؟ فرمود: امور در آن از هم جدا میشود؛ گفتم: (ماه) رمضان چطور؟ فرمود: ماه خداوند تبارک و تعالی است که در آن به نام صاحب شما، حضرت مهدی (ع) و پدرش ندا در دهند. ... پرسیدم: جمادی (الاول و الثانی)؟ فرمود: از ابتدا تا انتهایش فتح و پیروزی است[۵]. (یعنی جناحبندیها و ائتلافها مشخص میشود و معلوم میشود که هر شخصی در کدام جبهه قرار دارد، در دسته سفیانی دشمنان حضرت گرد میآیند و خراسانی و یمانی نیز گروه دوستان حضرت را تشکیل میدهند)
ابو حمزه ثمالی از قول امام باقر (ع) نقل کرده که فرمودند: وقتی شنیدید که مردم شام دچار اختلاف شدهاند، از آنجا فرار کنید که فتنه و کشتار به جانش افتاده است. گفتم به کجا فرار کنیم؟ فرمودند: مکه بهترین جایی است که مردم بدانجا بگریزند[۶].
در روایتی که در روضه الکافی آمده و این رویدادها را توصیف کرده و مردم را متوجه وظایفشان در آن زمان و شرایط میکند آمده است: وقتی ماه رجب شد با نام خداوند متعال روی کنید و اگر دوست داشتید که تا شعبان به تأخیر بیندازید، ضرر نمیبینید و اگر دوست داشتید که در میان اقوام و خویشانتان پناه بگیرید (روزه بگیرید) شاید برای شما بهتر (محکمتر) باشد. سفیانی هم بهعنوان یک نشانه برای شما کافی است[۷]. در این حدیث اجازه داده شده است که شتاب کردن در مسافرت تا پایان ماه رمضان به تأخیر انداخته شود[۸].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: سید بن طاووس، الاقبال، ص ۷۲۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۳۱؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۳۸۱؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۱.
- ↑ ر. ک: صحیح ابن حبان، ج ۱۲، ص ۴۸۱؛ طبرانی، معجم الاوسط، ج ۷، ص ۳۶؛ متقی هندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۶۴، ح ۷۴۵۰، ۷۴۵۱
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۲.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۷۱.
- ↑ همان، ص ۳۰۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۳۱؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۳۸۱.