حدیث دوازده جانشین در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

یکی از دلایل امامت امامان دوازده‌گانه اهل‌بیت، حدیث دوازده خلیفه است.

متن حدیث

سند حدیث

ویژگی‌های جانشینان

در روایات بسیاری که از راویان شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است که رهبران امت اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص) که همگی از قریش می‌باشند، دوازده نفرند[۱]، و تا دوران این رهبران سپری نشود، دین اسلام پایان نخواهد یافت[۲]، و تا این دوازه خلیفه رهبری امت اسلامی را بر عهده دارند، دین اسلام عزیز خواهد بود[۳]، و بر بدخواهانش ظاهر و غالب بوده و مخالفت مخالفان به آن آسیبی نمی‌رساند[۴]. در بسیاری از نقل‌های حدیث از جابر بن سمره آمده است که وی، سخن پیامبر را پس از این که از جانشینان دوازده‌گانه پس از خود خبر داد، نشنیده است و در این باره از پدرش و برخی کسانی که به پیامبر نزدیک‌تر بودند، سؤال کرده، و آنان به او گفته‌اند که پیامبر (ص) فرموده است: «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏»: همگی از قریش (منابع پیشین)[۵] و بی‌مانند می‌باشند[۶]. در برخی از روایات علت نرسیدن صدای پیامبر به گوش جابر، حرکات و سر و صداهای بسیاری که در آن هنگام در فضای مجلس پراکنده شده، بیان شده است[۷]. بیشتر نقل‌های حدیث دوازده جانشین از جابر بن سمره است، ولی از صحابه دیگری چون عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، انس بن مالک و ابوجحیفه نیز روایت شده است[۸].[۹]

سند حدیث

نقل حدیث دوازده جانشین در منابع معتبر روایی شیعه و اهل‌سنت از طرق بسیار، گواه روشن بر اعتبار آن است. مضافاً بر این که از نظر شیعه امامیه، این حدیث با احادیث بسیاری که درباره امامان دوازه‌گانه اهل‌بیت (ع) روایت شده، کاملاً هماهنگ است، و از نظر اهل‌سنت نیز حدیث جابر در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است که بنابر دیدگاه مشهور و بلکه مسلّم نزد آنان، در درستی احادیث این دو کتاب حدیثی تردیدی وجود ندارد. رجال سند روایت عبدالله بن مسعود نیز همگی از افراد مورد اعتماد نزد محدثان اهل‌سنت می‌باشند، جز مجالد بن سعید که در اواخر عمرش دچار ضعف حافظه شده است، اما، بر اساس تحقیق عبدالله محمد الدرویش محقق کتاب مجمع الزوائد، راوی حدیث از مجالد بن سعید، حماد بن زید است و او قبل از آنکه مجالد بن سعید دچار ضعف حافظه شود، حدیث را از او شنیده است[۱۰]. حدیث ابوجحیفه نیز مورد قبول محدثان اهل سنت قرار گرفته و در نقل‌هایی که از آن شده، خدشه‌ای بر آن وارد نشده است، مضافاً بر این که عده‌ای بر صحت آن تصریح کرده‌اند، چنان که حافظ هیثمی پس از نقل حدیث گفته است: “رجال سند حدیث، رجال صحیح است”[۱۱].[۱۲]

ویژگی‌های دوازده جانشین

در روایات مربوط به جانشینان دوازده‌گانه، برای آنان ویژگی‌هایی بیان شده است:

  1. شمار آنان دوازده نفر است.
  2. همگی از قریش (و مطابق نقل قندوزی[۱۳] از بنی‌هاشم) می‌باشند.
  3. دوازده جانشین، پس از پیامبر اکرم (ص) و تا آخر عمر دنیا (قبل از برپایی قیامت) رهبری امت اسلامی را برعهده دارند. البته، رهبری آنان به ترتیب و یکی پس از دیگری خواهد بود؛ زیرا بر اساس روایات معتبر فریقین، امام در هر زمانی، یکی بیشتر نخواهد بود[۱۴].
  4. امامت دوازده جانشین به هم پیوسته است و گسست زمانی میان آنان وجود ندارد؛ زیرا در روایات میان استمرار و بقای دین اسلام و امامت دوازده خلیفه ارتباط و پیوستگی برقرار شده است، از آنجا که در مورد بقای دین اسلام، گسست زمانی وجود ندارد، درباره امامت امامان دوازده‌گانه نیز گسست زمانی وجود نخواهد داشت.
  5. امامت جانشینان دوازده‌گانه پیامبر (ص) مایه عزت و سربلندی دین اسلام و امت اسلامی است. البته، مقصود، عزت و سربلندی معنوی است که نتیجه علم، حکمت، اخلاق و معنویت پیشوایان امت اسلامی است که خاص و عام، و موافق و مخالف را به خضوع در برابر آن وامی‌دارد، نه عزت و شوکت ظاهری و مادی، چرا که در برخی از روایات تصریح شده است که جانشینان دوازده‌گانه پیامبر (ص) چه بسا مورد خذلان و خواری از سوی افراد واقع شوند[۱۵]، ولی برخورد همراه با خذلان و خفت مخالفان آنان، نه به عظمت و اقتدار آنان صدمه‌ای وارد می‌کند، و نه به عزّت و سربلندی اسلام.[۱۶]

مصداق‌شناسی دوازده جانشین

ویژگی‌های یاد شده برای دوازده جانشین پیامبر اکرم (ص) که پس از او رهبری امت اسلامی را برعهده دارند، بر امامان اهل‌بیت (ع) که شیعه امامیه اثناعشریه به امامت آنان معتقد است، کاملاً منطبق است، و بر کسانی که دیگر مذاهب اسلامی - اعم از شیعی و غیر شیعی - به امامت و خلافت آنان عقیده دارند، منطبق نمی‌باشد. اما انطباق ویژگی‌های مزبور بر امامان اهل‌بیت (ع) واضح است؛ زیرا هم تعداد آنان دوازده نفر است و هم همگی از قریش و بلکه از بنی‌هاشم می‌باشند، و چنان که گذشت، مطابق روایت شیخ سلیمان قندوزی حنفی، پیامبر (ص) فرموده است: «کلهم من بنی هاشم»، در کلامی از امیرالمؤمنین (ع) نیز بر این که امر امامت امت اسلامی به خاندان هاشم اختصاص دارد، تصریح شده است[۱۷]. مؤید این مطلب، روایات بسیاری است که بر برگزیدگی بنی‌هاشم از قریش، و برگزیدگی قریش از دیگر افراد بشر، و برگزیدگی پیامبر اکرم (ص) از بنی‌هاشم دلالت می‌کند[۱۸]. بر این اساس، همان گونه که نبوت به خاندان هاشم اختصاص یافته، امامت نیز به آنان اختصاص یافته است[۱۹]. اگر چه در اکثر نقل‌های حدیث دوازده خلیفه عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏»: همگی از قریش‌اند، آمده است، ولی در همین روایات، قراینی وجود دارد که درستی آن را با تردید مواجه می‌سازد؛ زیرا جابر بن سمره که راوی حدیث است می‌گوید: سخن پیامبر (ص) را پس از این که فرمود، دوازده خلیفه بر امت اسلامی رهبری خواهند کرد، نشنیدم، و از پدرم یا افرادی دیگر مانند عمر بن خطاب پرسیدم که پیامبر چه گفت؟ و آنان گفتند: پیامبر فرمود: «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏». در برخی از نقل‌های حدیث، سبب این که جابر بن سمره سخن پیامبر را نشینده، تکبیر گفتن افراد حاضر در جلسه و سر و صدای بسیار آنان بیان شده است[۲۰].

پرسشی که در این جا قابل طرح است این است که چه چیزی باعث آن شده که مردم با شنیدن سخن پیامبر (ص) که فرمود: جانشینان پس از من دوازده نفر می‌باشند، سر و صدا راه بیاندازند و وضع مجلس را به‌هم بزنند تا صدای پیامبر (ص) به صورت روشن به گوش مردم حاضر در آن جلسه نرسد؟ بعید به نظر می‌رسد که منشأ آن این بوده که پیامبر فرموده است، آنان از قریش می‌باشند؛ زیرا حاضران در آن جلسه از مهاجران و انصار بوده‌اند و در هیچ گزارش تاریخی نیامده است که فرد یا افرادی از انصار در مورد گفتار یا رفتار پیامبر (ص) و در حضور او، با وی مخالفت کرده باشند (مگر کسانی مانند عبدالله بن ابی که در واقع از منافقان بودند)، ولی در مورد برخی از مهاجران، مواردی مانند صلح حدیبیه، دستور پیامبر (ص) به آوردن دوات و قلم برای نوشتن مطلبی که مانع گمراهی مسلمانان شود (فاجعه روز پنج شنبهدستور به پیوستن به سپاه اسامه بن زید و نظایر آن، گزارش شده است. بر این اساس، این احتمال تقویت می‌شود که عده‌ای از مهاجران و نیز منافقان، با توجه به سفارش‌های مؤکد پیامبر (ص)، در سخنرانی‌های خود در حجه‌الوداع و موارد دیگر، نسبت به اهل‌بیت خود، می‌دانستند که مقصود پیامبر دوازده خلیفه از اهل‌بیت خویش است، لذا برای آنکه سخن پیامبر در این باره به روشنی به گوش افراد نرسد و راه برای تأویل‌های بعدی آنان باز باشد، تکبیر گفتند و با سر و صدای خود وضع جلسه را برهم زدند، و پیامبر (ص) در آن هنگام فرموده است: «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم»، ولی عده‌ای که پدر جابر و عمر بن خطاب از آن جمله‌اند، آن را به «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» تأویل و بلکه تحریف کردند، تا در شرایط مناسب بتوانند از آن استفاده کنند، چنان که در جریان سقیفه با استناد به این که پیامبر (ص) فرموده است: «الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» انصار را در دعوی اشتراک در امر امامت مجاب کردند.

در این باره احتمال دیگری نیز قابل طرح است و آن این که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را پیامبر (ص) در زمان یا مکان دیگری غیر از زمان یا مکانی که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را فرموده است، بیان کرده باشد. بر این اساس، در زمان یا مکانی که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را فرموده، بدان جهت بوده که با توجه به سر و صداهای بسیاری که از سوی عده‌ای از حاضران بلند شد و وضع عادی جلسه سخنرانی به هم خورد، پیامبر (ص) چنین مصلحت دید که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را بیان کند، اما در زمان یا مکان دیگری که شرایط را مناسب یافت، عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را بیان فرمود، تا از باب حمل عام بر خاص، مراد خود را به مسلمانان بفهماند که جانشینان او از خاندان هاشم می‌باشند، و عموم قبایل و خاندان‌های قریش را شامل نمی‌شود. اگر چه، حتی اگر فرض کنیم که پیامبر (ص) هیچ گاه عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را بیان نکرده است، نیز با توجه به این که در کلامی دیگر، برگزیدگی بنی‌هاشم را بر دیگر خاندان‌های قریش، بیان کرده است، خود قرینه روشن بر این است که خلافت شایسته کسانی از خاندان هاشم است، نه دیگر قبایل و خاندان‌های قریش.

بنابراین، بر این که خلافت اسلامی به خاندان هاشم اختصاص دارد به سه وجه می‌توان استدلال کرد:

  1. پیامبر (ص) در حدیث دوازده جانشین، عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را فرموده است، و عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» سخن برخی از صحابه است که به انگیزه تأویل سخن پیامبر، به او نسبت داده شده است.
  2. پیامبر (ص)، هر دو عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» و «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را در دو زمان یا دو مکان بیان کرده است.
  3. پیامبر (ص)، فقط عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را فرموده است، ولی با بیان برگزیده بودن بنی‌هاشم بر دیگر قبایل و خاندان‌های قریش، مقصود خود از این که امامت و رهبری امت اسلامی به افرادی از بنی‌هاشم اختصاص دارد را، آشکار ساخته است.

از سوی دیگر، امامت امامان دوازده‌گانه اهل‌بیت (ع) که شیعه امامیه به امامت آنان معتقد است، به ترتیب، کل امت اسلامی را پس از پیامبر اکرم (ص) تا روز قیامت، دربر می‌گیرد، و از نظر صفات کمال انسانی نیز همگی آنان سرآمدان روزگار خود بوده‌اند و اندیشه، گفتار و رفتار آنان مایه عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان بوده و هست.[۲۱]

سخنی بر پایه تحقیق و انصاف

شیخ سلیمان قندوزی حنفی درباره مصداق‌شناسی روایات دوازده خلیفه، سخنی را از برخی محققان نقل کرده، که اگر مقصود، خود او نباشد، قرینه مقام بیان‌گر آن است که سخن مزبور مورد قبول او نیز هست، آن سخن محققانه چنین است: “احادیث دال بر این که جانشینان پیامبران (ص) دوازده نفر می‌باشند، از طرق بسیار [نقل شده] و مشهورند. همه قرائن و شواهد بیان‌گر این می‌باشند که مراد رسول خدا (ص) از این حدیث، امامان دوازده‌گانه از اهل‌بیت و عترت آن حضرت است؛ زیرا این حدیث را نمی‌توان بر خلفای [چهارگانه] پس از او حمل کرد، چرا که شمار آنان کم‌تر از دوازده است، و نیز نمی‌توان آن را بر حاکمان اموی حمل نمود؛ زیرا آنان بیش‌تر از دوازده نفر می‌باشند، و از سوی دیگر، غیر از عمر بن عبدالعزیز، همگی ستمکار بودند، و نیز از خاندان هاشم نبودند؛ زیرا در روایت عبدالملک از جابر آمده است که پیامبر (ص) فرمود “همگی از بنی‌هاشم می‌باشند”، و مخفی (نامفهوم) شدن سخن پیامبر (ص) نیز این نقل را تأیید کند، چرا که آنان (گروهی از حاضران در جلسه سخنرانی پیامبر) خلافت بنی هاشم را نمی‌پسندیدند.

حمل حدیث دوازده جانشین بر فرمان‌روایان عباسی نیز ممکن نیست؛ زیرا شمار آنان بیش‌تر از دوازده نفر است، و نیز به این دلیل که آنان به آیه مودت قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۲] و حدیث کساء درباره اهل‌بیت پیامبر (ص) عمل نکردند. بنابراین، باید حدیث دوازده خلیفه را بر امامان دوازده‌گانه اهل‌بیت پیامبر (ص) حمل کرد، چرا که آنان داناترین مردم زمان خود، جلیل‌ترین، باورع‌ترین و پرهیزگارترین آنان و دارای برترین نسب و حسب و گرامی‌ترین افراد نزد خداوند بودند، و علوم آنان از طریق وراثت و علم لدنی مستند به جدشان رسول خدا (ص) بوده است. اهل علم و تحقیق و کشف و توفیق، آنان را با این ویژگی‌ها معرفی کرده‌اند. حدیث ثقلین و احادیث بسیار دیگری که در این کتاب (ینابیع‌المودة) به صورت مکرر نقل شده و احادیث دیگر، مؤید و مرجح همین تفسیر می‌باشند. اما مقصود از عبارت «و كلهم تجتمع عليه الأمة»: “امت بر آنان اجتماع می‌کنند، در روایت جابر بن سمره، این است که امت در زمان ظهور مهدی بر اقرار به امامت آنان اجتماع خواهند کرد[۲۳].[۲۴]

مصداق‌شناسی دوازده جانشین

ویژگی‌های یاد شده برای دوازده جانشین پیامبر اکرم (ص) که پس از او رهبری امت اسلامی را برعهده دارند، بر امامان اهل‌بیت (ع) که شیعه امامیه اثناعشریه به امامت آنان معتقد است، کاملاً منطبق است، و بر کسانی که دیگر مذاهب اسلامی - اعم از شیعی و غیر شیعی - به امامت و خلافت آنان عقیده دارند، منطبق نمی‌باشد. اما انطباق ویژگی‌های مزبور بر امامان اهل‌بیت (ع) واضح است؛ زیرا هم تعداد آنان دوازده نفر است و هم همگی از قریش و بلکه از بنی‌هاشم می‌باشند، و چنان که گذشت، مطابق روایت شیخ سلیمان قندوزی حنفی، پیامبر (ص) فرموده است: «کلهم من بنی هاشم»، در کلامی از امیرالمؤمنین (ع) نیز بر این که امر امامت امت اسلامی به خاندان هاشم اختصاص دارد، تصریح شده است[۲۵]. مؤید این مطلب، روایات بسیاری است که بر برگزیدگی بنی‌هاشم از قریش، و برگزیدگی قریش از دیگر افراد بشر، و برگزیدگی پیامبر اکرم (ص) از بنی‌هاشم دلالت می‌کند[۲۶]. بر این اساس، همان گونه که نبوت به خاندان هاشم اختصاص یافته، امامت نیز به آنان اختصاص یافته است[۲۷]. اگر چه در اکثر نقل‌های حدیث دوازده خلیفه عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏»: همگی از قریش‌اند، آمده است، ولی در همین روایات، قراینی وجود دارد که درستی آن را با تردید مواجه می‌سازد؛ زیرا جابر بن سمره که راوی حدیث است می‌گوید: سخن پیامبر (ص) را پس از این که فرمود، دوازده خلیفه بر امت اسلامی رهبری خواهند کرد، نشنیدم، و از پدرم یا افرادی دیگر مانند عمر بن خطاب پرسیدم که پیامبر چه گفت؟ و آنان گفتند: پیامبر فرمود: «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏». در برخی از نقل‌های حدیث، سبب این که جابر بن سمره سخن پیامبر را نشینده، تکبیر گفتن افراد حاضر در جلسه و سر و صدای بسیار آنان بیان شده است[۲۸].

پرسشی که در این جا قابل طرح است این است که چه چیزی باعث آن شده که مردم با شنیدن سخن پیامبر (ص) که فرمود: جانشینان پس از من دوازده نفر می‌باشند، سر و صدا راه بیاندازند و وضع مجلس را به‌هم بزنند تا صدای پیامبر (ص) به صورت روشن به گوش مردم حاضر در آن جلسه نرسد؟ بعید به نظر می‌رسد که منشأ آن این بوده که پیامبر فرموده است، آنان از قریش می‌باشند؛ زیرا حاضران در آن جلسه از مهاجران و انصار بوده‌اند و در هیچ گزارش تاریخی نیامده است که فرد یا افرادی از انصار در مورد گفتار یا رفتار پیامبر (ص) و در حضور او، با وی مخالفت کرده باشند (مگر کسانی مانند عبدالله بن ابی که در واقع از منافقان بودند)، ولی در مورد برخی از مهاجران، مواردی مانند صلح حدیبیه، دستور پیامبر (ص) به آوردن دوات و قلم برای نوشتن مطلبی که مانع گمراهی مسلمانان شود (فاجعه روز پنج شنبهدستور به پیوستن به سپاه اسامه بن زید و نظایر آن، گزارش شده است. بر این اساس، این احتمال تقویت می‌شود که عده‌ای از مهاجران و نیز منافقان، با توجه به سفارش‌های مؤکد پیامبر (ص)، در سخنرانی‌های خود در حجه‌الوداع و موارد دیگر، نسبت به اهل‌بیت خود، می‌دانستند که مقصود پیامبر دوازده خلیفه از اهل‌بیت خویش است، لذا برای آنکه سخن پیامبر در این باره به روشنی به گوش افراد نرسد و راه برای تأویل‌های بعدی آنان باز باشد، تکبیر گفتند و با سر و صدای خود وضع جلسه را برهم زدند، و پیامبر (ص) در آن هنگام فرموده است: «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم»، ولی عده‌ای که پدر جابر و عمر بن خطاب از آن جمله‌اند، آن را به «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» تأویل و بلکه تحریف کردند، تا در شرایط مناسب بتوانند از آن استفاده کنند، چنان که در جریان سقیفه با استناد به این که پیامبر (ص) فرموده است: «الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» انصار را در دعوی اشتراک در امر امامت مجاب کردند.

در این باره احتمال دیگری نیز قابل طرح است و آن این که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را پیامبر (ص) در زمان یا مکان دیگری غیر از زمان یا مکانی که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را فرموده است، بیان کرده باشد. بر این اساس، در زمان یا مکانی که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را فرموده، بدان جهت بوده که با توجه به سر و صداهای بسیاری که از سوی عده‌ای از حاضران بلند شد و وضع عادی جلسه سخنرانی به هم خورد، پیامبر (ص) چنین مصلحت دید که عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را بیان کند، اما در زمان یا مکان دیگری که شرایط را مناسب یافت، عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را بیان فرمود، تا از باب حمل عام بر خاص، مراد خود را به مسلمانان بفهماند که جانشینان او از خاندان هاشم می‌باشند، و عموم قبایل و خاندان‌های قریش را شامل نمی‌شود. اگر چه، حتی اگر فرض کنیم که پیامبر (ص) هیچ گاه عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را بیان نکرده است، نیز با توجه به این که در کلامی دیگر، برگزیدگی بنی‌هاشم را بر دیگر خاندان‌های قریش، بیان کرده است، خود قرینه روشن بر این است که خلافت شایسته کسانی از خاندان هاشم است، نه دیگر قبایل و خاندان‌های قریش.

بنابراین، بر این که خلافت اسلامی به خاندان هاشم اختصاص دارد به سه وجه می‌توان استدلال کرد:

  1. پیامبر (ص) در حدیث دوازده جانشین، عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را فرموده است، و عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» سخن برخی از صحابه است که به انگیزه تأویل سخن پیامبر، به او نسبت داده شده است.
  2. پیامبر (ص)، هر دو عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» و «كُلُّهُمْ‏ مِنْ بني هاشم» را در دو زمان یا دو مکان بیان کرده است.
  3. پیامبر (ص)، فقط عبارت «كُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏» را فرموده است، ولی با بیان برگزیده بودن بنی‌هاشم بر دیگر قبایل و خاندان‌های قریش، مقصود خود از این که امامت و رهبری امت اسلامی به افرادی از بنی‌هاشم اختصاص دارد را، آشکار ساخته است.

از سوی دیگر، امامت امامان دوازده‌گانه اهل‌بیت (ع) که شیعه امامیه به امامت آنان معتقد است، به ترتیب، کل امت اسلامی را پس از پیامبر اکرم (ص) تا روز قیامت، دربر می‌گیرد، و از نظر صفات کمال انسانی نیز همگی آنان سرآمدان روزگار خود بوده‌اند و اندیشه، گفتار و رفتار آنان مایه عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان بوده و هست.[۲۹]

سخنی بر پایه تحقیق و انصاف

شیخ سلیمان قندوزی حنفی درباره مصداق‌شناسی روایات دوازده خلیفه، سخنی را از برخی محققان نقل کرده، که اگر مقصود، خود او نباشد، قرینه مقام بیان‌گر آن است که سخن مزبور مورد قبول او نیز هست، آن سخن محققانه چنین است: “احادیث دال بر این که جانشینان پیامبران (ص) دوازده نفر می‌باشند، از طرق بسیار [نقل شده] و مشهورند. همه قرائن و شواهد بیان‌گر این می‌باشند که مراد رسول خدا (ص) از این حدیث، امامان دوازده‌گانه از اهل‌بیت و عترت آن حضرت است؛ زیرا این حدیث را نمی‌توان بر خلفای [چهارگانه] پس از او حمل کرد، چرا که شمار آنان کم‌تر از دوازده است، و نیز نمی‌توان آن را بر حاکمان اموی حمل نمود؛ زیرا آنان بیش‌تر از دوازده نفر می‌باشند، و از سوی دیگر، غیر از عمر بن عبدالعزیز، همگی ستمکار بودند، و نیز از خاندان هاشم نبودند؛ زیرا در روایت عبدالملک از جابر آمده است که پیامبر (ص) فرمود “همگی از بنی‌هاشم می‌باشند”، و مخفی (نامفهوم) شدن سخن پیامبر (ص) نیز این نقل را تأیید کند، چرا که آنان (گروهی از حاضران در جلسه سخنرانی پیامبر) خلافت بنی هاشم را نمی‌پسندیدند.

حمل حدیث دوازده جانشین بر فرمان‌روایان عباسی نیز ممکن نیست؛ زیرا شمار آنان بیش‌تر از دوازده نفر است، و نیز به این دلیل که آنان به آیه مودت قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳۰] و حدیث کساء درباره اهل‌بیت پیامبر (ص) عمل نکردند. بنابراین، باید حدیث دوازده خلیفه را بر امامان دوازده‌گانه اهل‌بیت پیامبر (ص) حمل کرد، چرا که آنان داناترین مردم زمان خود، جلیل‌ترین، باورع‌ترین و پرهیزگارترین آنان و دارای برترین نسب و حسب و گرامی‌ترین افراد نزد خداوند بودند، و علوم آنان از طریق وراثت و علم لدنی مستند به جدشان رسول خدا (ص) بوده است. اهل علم و تحقیق و کشف و توفیق، آنان را با این ویژگی‌ها معرفی کرده‌اند. حدیث ثقلین و احادیث بسیار دیگری که در این کتاب (ینابیع‌المودة) به صورت مکرر نقل شده و احادیث دیگر، مؤید و مرجح همین تفسیر می‌باشند. اما مقصود از عبارت «و كلهم تجتمع عليه الأمة»: “امت بر آنان اجتماع می‌کنند، در روایت جابر بن سمره، این است که امت در زمان ظهور مهدی بر اقرار به امامت آنان اجتماع خواهند کرد[۳۱].[۳۲]

منابع

پانویس

  1. صحیح بخاری، ج۴، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ح۷۲۲۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، باب ۲۴، روایت ۱۹.
  2. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، کتاب الإمارة، باب: الناس تبع قریش، حدیث۵.
  3. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، کتاب الإمارة، باب: الناس تبع قریش، حدیث ۷؛ سنن ابی داود، ص۶۷۱؛ کتاب المهدی، باب ۱، ح۴۲۷۹.
  4. مسند احمد، ج۱۵، ص۳۳۱، ح۲۰۶۹۶؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، باب ۲۴، روایت ۲۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۲، باب ۶، حدیث ۱۳.
  5. کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، حدیث ۲۱.
  6. کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، حدیث ۲۱.
  7. سنن ابی داود، ص۶۷۱، کتاب المهدی، روایت ۴۲۸۰؛ مسند احمد، ج۱۵، ص۳۸۶، ح۲۰۹۳۷؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، باب ۲۴، روایت ۲۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۰۴.
  8. سنن ترمذی، ج۳، ص۲۳۹-۲۴۰؛ مسند احمد، ج۲، ص۵۵؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۱۶-۱۲۵.
  9. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۵۸.
  10. مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۴.
  11. مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۵.
  12. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۵۹.
  13. ینابیع المودة، ص۵۰۳، باب ۷۷، به نقل از کتاب «مودة القربی» سید علی همدانی.
  14. مسلم از پیامبر (ص) روایت کرده که فرمود: «إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ‏ فَاقْتُلُوا الْآخِرَ مِنْهُمَا»: هرگاه برای دو خلیفه بیعت گرفته شد، دومی آن دو را بکشید». (صحیح مسلم، کتاب الأمارة، باب ۱۰ و ۱۵؛ نووی شارح صحیح مسلم گفته است: «دانشمندان اتفاق نظر دارند بر این که جایز نیست در یک عصر، برای دو نفر پیمان خلافت بسته شود، خواه سرزمین اسلام گسترده باشد و خواه محدود (شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۲۷۴). ماوردی گفته است: «جایز نیست که امت در یک زمان دو امام داشته باشد» (الاحکام السلطانیه، ص۹). ابن حزم گفته است: «جایز نیست در دنیا [در یک زمان] بیش از یک امام وجود داشته باشد (المحلّی، ج۹، ص۳۶۰)، وی بر این فتوا به روایاتی استناد کرده است. حافظ ابوبکر بیهقی نیز احادیث مربوط به این مطلب را در «السنن الکبری»، باب «لا یصلح امامان فی عصر واحد» نقل کرده است. جهت آگاهی بیشتر در این باره ر. ک: «غلامحسین زینلی، دوازده جانشین، ص۲۲-۲۵». وحدت امام (امام ناطق مقصود است که بالفعل عهده‌دار مسئولیت امامت است، نه امام صامت) در هر زمان از ضروریات مذهب شیعه امامیه به شمار می‌رود.
  15. «يكون لهذه الأمة اثنا عشر قيما لا يضرهم‏ من‏ خذلهم‏». المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۴، ح۱۷۹۴.
  16. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۶۰.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ‏ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ‏»: در خطبه دوم نهج البلاغه نیز آمده است: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (ص) مِنْ‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ أَحَدٌ... وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ».
  18. واثلة بن اسقع می‌گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «إِنَّ‏ اللَّهَ‏ اصْطَفَى‏ كِنَانَةَ مِنْ‏ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ وَ اصْطَفَى قُرَيْشاً مِنْ كِنَانَةَ وَ اصْطَفَى هَاشِماً مِنْ قُرَيْشٍ و اصطفانی من بنی هاشم» (صحیح مسلم، ج؟؟ ؟ ؟؟ ؟ ؟؟ ؟، کتاب فضائل، باب ۱). نوری در شرح حدیث گفته است: اصحاب ما به این حدیث استدلال کرده‌اند بر این که غیر قریش از عرب، همتای قریش نیستند، همچنان که غیر بنی هاشم از قریش، همتای بنی هاشم نمی‌باشند (شرح صحیح مسلم، ج۱۵، ص۴۱).
  19. امیرالمؤمنین (ع) در جایی دیگر فرموده است: «وَ اللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلَّا أَنَّ‏ اللَّهَ‏ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ‏» «به خدا سوگند، قریش از ما انتقام نمی‌گیرد، مگر برای آنکه خدا ما را بر آنان برگزیده است» (نهج البلاغه، خطبه ۳۳).
  20. فکبر الناس و ضجوا، و قال کلمة خفیت... مسند احمد، ج۱۵، ص۳۶۱، ح۲۰۸۳۳؛ ثم لغط الناس، فتکلموا فلم أفهم قوله بعد) «کلهم» المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۴، ح۱۷۹۸.
  21. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۶۱.
  22. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  23. ینابیع المودة، ص۵۰۴.
  24. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۶۴.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ‏ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ‏»: در خطبه دوم نهج البلاغه نیز آمده است: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (ص) مِنْ‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ أَحَدٌ... وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ».
  26. واثلة بن اسقع می‌گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «إِنَّ‏ اللَّهَ‏ اصْطَفَى‏ كِنَانَةَ مِنْ‏ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ وَ اصْطَفَى قُرَيْشاً مِنْ كِنَانَةَ وَ اصْطَفَى هَاشِماً مِنْ قُرَيْشٍ و اصطفانی من بنی هاشم» (صحیح مسلم، ج؟؟ ؟ ؟؟ ؟ ؟؟ ؟، کتاب فضائل، باب ۱). نوری در شرح حدیث گفته است: اصحاب ما به این حدیث استدلال کرده‌اند بر این که غیر قریش از عرب، همتای قریش نیستند، همچنان که غیر بنی هاشم از قریش، همتای بنی هاشم نمی‌باشند (شرح صحیح مسلم، ج۱۵، ص۴۱).
  27. امیرالمؤمنین (ع) در جایی دیگر فرموده است: «وَ اللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلَّا أَنَّ‏ اللَّهَ‏ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ‏» «به خدا سوگند، قریش از ما انتقام نمی‌گیرد، مگر برای آنکه خدا ما را بر آنان برگزیده است» (نهج البلاغه، خطبه ۳۳).
  28. فکبر الناس و ضجوا، و قال کلمة خفیت... مسند احمد، ج۱۵، ص۳۶۱، ح۲۰۸۳۳؛ ثم لغط الناس، فتکلموا فلم أفهم قوله بعد) «کلهم» المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۴، ح۱۷۹۸.
  29. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۶۱.
  30. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  31. ینابیع المودة، ص۵۰۴.
  32. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۶۴.