دار در قرآن
جغرافیای دار، در سورههای مبارکه اعراف و عنکبوت
﴿فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ﴾[۱]. ﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ﴾[۲]. آن آیه مبارکه دو بار، در دو سوره تکرار شده است و در هر دو آیه واژه دار - که نام مکانی است - در آنها آمده است. حال، آیا آیه مذکور، که تکرار شده، در مورد یک حادثه است، که به علت نیاز؛ دو بار آمده؟ یا اینکه دو واقعه مشابه، اما جدا از هم بودهاند؟[۳]
تفسیر آیات پاسخ میدهد
برخی از دانشمندان، در مورد تفسیر آیه ۹۱ سوره اعراف، مینویسند: «از تبلیغاتی که مخالفان شعیب، در برابر تابعان او میکردند... چنین بر میآید، که اشراف و متکبران خودخواهی، از قوم شعیب که، راه کفر را پیش گرفته بودند، به کسانی که احتمال میدادند؛ تحت تأثیر دعوت شعیب واقع شوند؛ میگفتند به طور مسلم اگر از شعیب پیروی کنید، از زیانکاران خواهید بود»[۴]. برخی از دانشمندان[۵]، در ذیل آیه ۳۷ سوره عنکبوت، اشاره به داستان قوم حضرت شعیب(ع) نموده و طرف خطاب آیه را، قوم شعیب معرفی مینمایند.
نتیجهای که از این وجه اشتراک حاصل میشود؛ کار ما را، در رسیدن به موضوع مورد پژوهش؛ آسان مینماید و آن این است، که واژه دار، در هر دو آیه مربوط به یک قوم است، که قرآن به دلیلی که داشته، بار دیگر آن را تکرار نموده است و آن طایفه، قوم حضرت شعیب بودهاند. در آیات مذکور، مکان نام برده شده واژه دار میباشد و قوم مورد عذاب الهی، که با عذاب رجفه مجازات شدند و به صورت جسم بیجان، در خانههای خود باقی ماندند، قوم شعیب بودند.[۶]
محل سکونت قوم شعیب کجا بود؟
با توجه به آنچه گذشت، روشن گردید که مردگان در خانههای خود، قوم حضرت شعیب بودند، که ما، با شناخت محل سکونت این قوم، خانههای آنان را هم خواهیم شناخت. بنا به گفته برخی از نویسندگان: «شعیب بر قوم مدین مبعوث بوده است»[۷] و باز به گفته او[۸]، مدین در قرآن هم بر شهر شعیب اطلاق شده و هم بر قوم شعیب قابل تطبیق است. شهر شعیب، یا مدین در مشرق خلیج عقبه قرار داشته است... امروزه شهر مدین به نام معان نامیده میشود. بنا به آنچه ملاحظه گردید؛ دار مندرج در آیات مذکور در شهر مدین، محل رسالت حضرت شعیب(ع) بوده.[۹]
جغرافیای دار، در سوره مبارکه هود(ع)
﴿فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ...﴾[۱۰]. واژهای، که در آیه مذکور بیانگر یک مکان جغرافیایی است، کلمه دار میباشد و دار، به معنی خانه است و این مکان محل زندگی گروه و قومی بوده است؛ که در مقابل درخواست پیامبری، به نام صالح(ع) مقاومت کردند و بدین جهت مورد غضب الهی قرار گرفتند. برخی از نویسنگان در مورد دار، مینویسند: «دار به معنی خانه است و راغب، در وجه آن گوید: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند که دیوار آن گردیده، تا به اول آن رسیده است».[۱۱].[۱۲]
محل خانههای عصیانگران
برای فهم بهتر مطلب و شناخت روشنتر واژه دار اشاره به بخشی از زندگی حضرت صالح ضروری به نظر میرسد، صالح از پیامبرانی است که «خداوند او را برانگیخت؛ تا مردم را به صلاح و سلم و وحدت و یگانگی خود دعوت کند، حضرت صالح بر قبیله ثمود مبعوث شد، که آن قبیله در شهر حجر؛ که بین حجاز و شام است سکنی داشتند، که اکنون برخی از آثار خانههای مسکونی آنها، در میان پاره تخته سنگهای عظیم الجثه دیده میشود- و گویا مربوط به حجر است - کسانی که به مکه مشرف شدهاند و از این راه رفتهاند؛ دیدهاند، که خانهها سنگی، با سقف کوتاه و درهای کوچک مشهود است، آن قوم از جهت قد و قامت و مسکن، مانند مردم این عصر بودهاند.... در هر حال، مسلم است که صالح از... قبیله ثمود است، که باقی مانده عاد بودهاند و آنها هم باقی مانده قوم نوح(ع) بوده.».. [۱۳]. در مورد مسکن قوم حضرت صالح، در مقاله حجر توضیحات لازم آمده، فقط در این نوشتار، به منظور روشن نمودن مکان مندرج، در آیه مورد پژوهش، یعنی دار اشارهای کوتاه و گذرا مینماییم.
با توجه به آنچه گذشت؛ ساکنان شهر حجر قوم حضرت صالح بودند و آنان به منظور اثبات نبوت و حقانیت دعوتش، از او تقاضای معجزه نمودند: «لذا سران خردمندشان جمع شدند و معجزه خواستند و آن هم شتری شیرده و بچهدار، که ده ماهه باشد، در میان همان سنگی، که آنها به عنوان الهه تعظیم میکردند... به اذن خدا و به شفاعت حضرت صالح سنگ شکافته شد؛ و صدای مهیبی کرد... و سر یک شتر بیرون آمد، سرخ مو... و روی زمین ایستاد... قوم صالح گفتند از خدا درخواست کن فرزندش را هم بیرون آورد... همان لحظه بچه شتری از ناقه جدا شد.».. [۱۴].
بعد از وقوع این معجزه خداوند به صالح امر فرمود: «به این مردم بیبند بار بگو خداوند مقرر فرموده، که یک روز آب رودخانه شهر مخصوص شما باشد و یک روز خوراک شتر... ولی باز مردم تسلیم امر خدا نشدند و روزی، که نوبت نوشیدن آب ناقه بود، شخصی از آن قوم به نام قدار)، آن ناقه را موقع آب خوردن - نوشیدن - پی کرد... در این موقع حضرت صالح طبق مدلول نظریات مورخین درباره آیه مورد تحقیق، به آنها خبر داد: که عذاب بر شما نازل میشود و علامتش این است که فردا رنگهای شما زرد میشود، روز بعد سرخ میگردد، روز سوم سیاه خواهد شد... روز سوم صدای مهیبی بلند... و باد تندی سخت وزیدن گرفت و آنان را هلاک ساخت و تمام خانهها و قصور و آثار و ابنیه آنها را با خاک ریزه یکسان شد»[۱۵]. به هر حال: «ثمود قومی از اعراب اصیل بودند، که در وادی القری، بین مدینه و شام سکونت داشتند. اینان از بشرهای ماقبل تاریخاند، که تاریخ به جز اندکی، از اخبارشان را نقل نکرده و روزگار، آثارشان را از بین برده»[۱۶]. و آثار اندکی که از آنها باقی مانده نشان میدهد؛ که خانههای خود را در منطقه وادی القرای، سنگی و با سقف کوتاه، با درهای کوچک میساختند و سرانجام بر اثر عصیان، در برابر پیامبرشان، خداوند آنان و مساکن آنها را با صیحه آسمانی از بین برد.[۱۷]
دار
﴿فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ﴾[۱۸]. ﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ﴾[۱۹].
مقصود از «دار» چیست؟
«دار» واژهای است که در دو آیه تکراری سورههای اعراف و عنکبوت آورده شده و بیانگر نام مکان و روح مطلب در هر دو است. با خواندن آیات قبلی مشخص میشود که بحث در این آیات از شعیب و قوم ایشان است. به هر تقدیر از تبلیغاتی که مخالفان شعیب در برابر تابعان او میکردند سخن به میان آورده... در آیه بعد وضع این امت را چنین توضیح میدهد: هنگامی که کارشان به اینجا رسید و علاوه بر گمراهی خویش در گمراه ساختن دیگران نیز اصرار ورزیدند و هیچگونه امیدی به ایمان آوردن آنها نبود مجازات الهی به حکم قانون قطع ریشه فساد، به سراغ آنها آمد»[۲۰]. در سوره عنکبوت هم این اتفاق میافتد و «حکایت میکند که شعیب مردم را به عبادت خدا، یعنی توحید میخواند... و به طوری که برخی مورخین در تاریخ قوم مدین گفتهاند فساد انگیزی آنان در زمین عبارت بوده از کم فروشی و خیانت در کیل و وزن»[۲۱].
ختم کلام: «مدین شهری است در جنوب غربی اردن که امروز به نام معان خوانده میشود، در شرق خلیج عقبه قرار گرفته و حضرت شعیب(ع) و قومش در آنجا میزیستند»[۲۲].[۲۳]
منابع
پانویس
- ↑ «آنگاه زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.
- ↑ «پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۲۵۸.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۵۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۷۰.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۲۵۸.
- ↑ محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۰۸.
- ↑ محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۵۷۳.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۲۵۹.
- ↑ «امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات قرآن.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۲۶۰.
- ↑ حسین، عمادزاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، تلخیص از ص۲۶۱-۲۵۸.
- ↑ سند شماره ۱، ص۴ و ۲۶۳.
- ↑ سند شماره ۱، ص۴ و ۲۶۳.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، ج۲۰، ص۱۸۷.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۲۶۰.
- ↑ «آنگاه زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.
- ↑ «پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۰.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۹۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۸۵.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۴۶۷.