ایمان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
ایمان و کفر، تصدیق به وجود خداوند یگانه و پیامبر اسلام(ص) و انکار یکی از این دو. ایمان از ریشه «أمن» به معنای تصدیق و پذیرفتن[۱]، اطمینان و آرامش در نفس[۲] و اظهار خضوع[۳] است و کفر به معنای پوشاندن شیء است[۴]. در تعریف کلامی و فقهیِ ایمان اختلاف وجود دارد. برخی آن را تصدیق قلبی دانستهاند[۵] و برخی نیز آن را تصدیق و اقرار زبانی به وجود خداوند و پیامبران(ع) و آنچه بر آنان نازل شده، تعریف کردهاند[۶]؛ اما ایمان به معنای اخلاقی و معرفتی آن، کمال و حقیقت ایمان است که به همراه خوف از گناه و ورع است. از این رو شخص با ارتکاب بعضی از گناهان، از این قسم از ایمان خارج میشود[۷]. در اصطلاح خاص گاهی ایمان در منابع شیعی، به معنای اعتقاد به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و سایر ائمه(ع) به کار میرود[۸].
امام خمینی ایمان در معنای فقهی آن را مترادف با اسلام میداند که تصدیق قلبی به خداوند و پیامبر اسلام(ص) است[۹] و در معنای اخلاقی آن را علمی میداند که به مرتبه قلب و وجدان رسیده و همراه با اطمینان، انقیاد و خضوع باشد[۱۰]. در برابر ایمان، کفر است که در اصطلاح کلامی و فقهی، انکار الوهیت یا وحدانیت خداوند یا نبوت پیامبر اسلام(ص) است[۱۱]. امام خمینی نیز کفر را در اصطلاح کلامی و فقهی، انکار خداوند یا توحید یا نبوت پیامبر اسلام(ص) میداند[۱۲].
ازجمله واژگان مرتبط با ایمان، اعتقاد و اسلام است. فرق اعتقاد با ایمان در این است که اعتقاد، مجرد تصدیق جازم بر یک امر است[۱۳]؛ اما برخی در ایمان علاوه براعتقاد، اقرار به زبان و عمل به آن را نیز لازم میدانند[۱۴]. به باور امام خمینی ایمان واقعی که به همراه خشوع و انقیاد است، برتر از اعتقاد است و اعتقاد، نوعی ادراک عقلی است و در ایمان باید این ادراک، با مجاهدت به قلب برسد[۱۵]. اسلام اعم از ایمان بوده و به معنای شهادت به الوهیت و وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اسلام(ص) است[۱۶].
از واژگان مرتبط با کفر، شرک و الحاد و فسق است. فرق کفر با شرک از دیدگاه فقهی در این است که کفر انکار واجب تعالی و نبوت پیامبر اسلام(ص)[۱۷] و شرک اعتقاد به دو یا چند واجبالوجود در نظام هستی است[۱۸]. الحاد به معنای منحرف شدن از حق[۱۹] و میل از اسلام به سوی کفر[۲۰] است. فرق کفر و فسق در این است که فسق اعم از کفر است؛ زیرا گاهی به کافر به سبب اخلال به حکم عقل و اقتضای فطرت فاسق گفته میشود؛ اما غالباً فاسق به شخصی گفته میشود که با وجود اقرار به حکم شرع، به همه احکام یا بعضی از آنها عمل نمیکند[۲۱].[۲۲]
منابع
پانویس
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۵، ص۲۰۷۱؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۶، ص۲۰۴.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۰.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۳.
- ↑ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۱؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۷۱۴.
- ↑ سید مرتضی، علم الهدی، علی بن حسین، الذخیرة فی علم الکلام، ص۵۳۶ - ۵۳۷؛ شهید ثانی، المقاصد العلیة فی شرح الرسالة الالفیه، ص۳۴.
- ↑ قاضی عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام الدین مانکدیم، شرح الأصول الخمسه، ص۴۷۸ - ۴۷۹؛ بغدادی، عبدالقاهر، اصول الإیمان، ص۱۹۸ – ۱۹۹.
- ↑ مکی، ابوطالب محمد بن علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون السود، ج۲، ص۲۲۱؛ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۲، ص۲۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۸ - ۲۰؛ مرعشی شوشتری، سیدقاضی نورالله، الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقه، ص۲۹۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۵، ص۲۴۳.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ج۱، ص۳۷۷؛ الطهاره، ج۳، ص۴۳۵ - ۴۳۷ و ۴۴۷ – ۴۴۸.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۸.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، ج۷، ص۱۲۶ - ۱۳۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، ص۲۹۵.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ص۲۰۰؛ الطهاره، ج۳، ص۴۵۹.
- ↑ فاضل مقداد، الاعتماد، ص۴۲ – ۴۳.
- ↑ طوسی، الاقتصاد، ص۲۲۷ - ۲۲۸؛ بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، ج۶، ص۱۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴؛ صحیفه، ج۱۱، ص۳۸۲ (: ادامه مقاله).
- ↑ ادامه مقاله.
- ↑ امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۲.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۱ (مقاله شرک).
- ↑ طوسی، التبیان، ج۷، ص۳۰۷.
- ↑ ابوالفتوح حسینی، ابن مخدوم، مفتاح الباب، ص۱۵۳.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳۶.
- ↑ مرادی، عزتالله، مقاله «ایمان و کفر»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۱۸.