توحید در حاکمیت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  • قرآن کریم افزون بر اینکه خداوند را به عنوان فرمانروا و حاکم منزه از هر عیب و نقصی معرفی می‌کند: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ [۱] با صراحت فرمانروایی و حاکمیت آسمان‌ها و زمین و موجودات میان آنها را به صورت حصر به او اختصاص می‌دهد: ﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا [۲] و او را از شریک در فرمانروایی مبرّا می‌خواند: ﴿وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ [۳]؛ همچنین برخی آیات خدا را مالک فرمانروایی معرفی می‌‌کنند که فرمانروایی را به هرکس بخواهد می‌بخشد یا از هرکس بخواهد بازپس می‌گیرد: ﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۴]، چنان که در آیه ۱ سوره مُلک مطلق مُلک و فرمانروایی را به دست او می‌سپارد: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۵].
  • خدای سبحان هم مالک است و هم مَلِک و مالکیت حقیقی او از مُلک تکوینی‌اش منفک نیست، برخلاف مالک و مَلِک اعتباری که ممکن است از یکدیگر جدا باشند؛ همانند کسی که مالِک مالی است؛ ولی بر اثر دور افتادن از آن و عدم امکان تصرف، نسبت به آن مَلک نیست[۶].
  • بنابر آموزه حاکمیت مطلق و انحصاری خدا، مطلق حکم اعم از تکوینی و تشریعی فقط از آن اوست: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ [۷]، ﴿لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۸] و دیگران را در این امر نصیبی جز به اذن و فرمان او نیست. اوست که قوانین را در نظام تکوین و تشریع مقرّر می‌کند و هموست که اجازه حکومت و اجرا می‌دهد و به کار قضات و حاکمان مشروعیت می‌بخشد و آنها نیز باید طبق قانون الهی حکم کنند: ﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ[۹] و گرنه کافر: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ[۱۰]، ظالم: ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۱] و فاسق‌اند: ﴿وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ[۱۲][۱۳].

توحید در حاکمیت

توحید در حاکمیت به این معناست که حاکمیت که به معنای تسلط بر جان و مال انسان‌ها و اداره امور جامعه است از شئون خداوند است و تنها حاکم مستقل و حقیقی اوست و حاکمیت دیگران تنها در سایه اذن الهی اعتبار می‌یابد[۱۴]. از منظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مراتب توحید، توحید در حاکمیت و نفی هر سلطه غیر خدایی است. ایشان معتقدند عنصر فاخر و ارجمند انسان بسیار ارزنده‌تر از آن است که اسیر و مقهور و ذلیل کسی غیر از خدا باشد[۱۵]. از منظر مقام معظم رهبری «حکومت و ولایت، متعلق به خداوند متعال است و از خدای متعال به پیامبر(ص) و از او به ولی مؤمنین می‌رسد؛ لذا انحراف از خط ولایت ائمه(ع)، انحراف از خط توحید است»[۱۶].[۱۷]

منابع

پانویس

  1. اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند؛ سوره حشر، آیه: ۲۳.
  2. و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ سوره مائده، آیه: ۱۷.
  3. و را در فرمانروایی انبازی؛ سوره اسراء، آیه:۱۱۱.
  4. بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۶.
  5. بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه:۱.
  6. تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۱۸.
  7. به راستی برهانی از پروردگارتان؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.
  8. بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده می‌شوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.
  9. و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند؛ سوره مائده، آیه: ۴۹.
  10. ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.
  11. و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۵.
  12. و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند؛ سوره مائده، آیه:۴۷.
  13. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.
  14. جعفر سبحانی، الهیات، ج۲، ص۷۳؛ عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص۴۳۲ به بعد؛ محمد سعیدی مهر، کلام اسلامی، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲.
  15. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۰.
  16. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۰.
  17. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۲۴.