فضائل امام جواد
مقدمه
شیعیان. بخشی از فضائل و مناقب امام جواد(ع)، دانش و تواناییهای فوق العاده آن حضرت است که در عنوان معجزات و کرامات آن حضرت گذشت و ریشه در مقام الهی ایشان داشت. منابع شیعی عنوانی را به مناقب و فضائل امام جواد(ع) اختصاص دادهاند و در این باب علاوه بر دلائل و معجزات وی، از ویژگیهایی از او یاد کردهاند که برای تثبیت امامت آن حضرت به کار میرود. مفید در الارشاد و طبرسی در اعلام الوری، عنوانی را به مناقب امام جواد(ع) اختصاص دادهاند؛ از عقل و دانش و ادب او سخن گفته و نوشتهاند که مأمون تحت تأثیر مناقب امام قرار داشت[۱]. دانش فقهی امام جواد(ع) و مناظره او با یحیی بن اکثم با محتوای مسائل فقهی از جمله گزارشهایی است که در این عنوان به صورت مستوفا بدان پرداخته میشود. اهل سنت. اطلاعات و گزارشهای مربوط به امام جواد(ع) در منابع اهل سنت اندک است و این منابع تا پیش از قرن هفتم به ندرت از امام جواد(ع) یاد کردهاند. فروپاشی خلافت عباسی در نیمه قرن هفتم از یک سو و نیز تلاشهای اهل سنت برای مقابله با شیعیان از سوی دیگر که اقتضای آن پرداختن به شرح حال ائمه بود، وسیله راهیابی شرح حال امام جواد(ع) به منابع اهل سنت شده است. رویکرد بیشتر دانشمندان اهل سنت به زندگانی امام جواد، رویکرد اثباتی و تجلیل از آن حضرت است. کمال الدین طلحه شافعی (م۶۵۲) در مطالب السوول[۲]، سبط بن جوزی (م ۶۵۴) در تذکرة الخواص[۳]، زرندی در معارج الوصول (م ۷۵۷)[۴]، ابن صباغ مالکی (م۸۵۵) در الفصول المهمة[۵]، چنین دیدگاهی دارند.
نویسندگان اهل سنت به عظمت و بزرگی امام جواد(ع) اشاره کردهاند، جاحظ (م ۲۵۰ق) که خود عصر امام جواد(ع) را درک کرده است، در رساله فضل هاشم علی عبد شمس که سخنان هواداران و مخالفان بنی هاشم را گزارش میکند، از قول موافقان بنی هاشم، امام جواد(ع) و خاندان او را از خانوادههای برجسته عرب که هر یک عالم و زاهد و شجاع و بخشنده بودند، معرفی کرده است[۶]. خطیب بغدادی (م ۴۶۳ق)، شرح حال امام جواد(ع) را آورده و سه حدیث باسند کامل از ایشان نقل کرده است[۷]. ابن خلکان (م ۶۸۱ق) نگاه مثبتی به امام جواد(ع) و دیگر ائمه(ع) دارد و شرح حال مختصری از امام جواد(ع) را در کتاب خود درج کرده و یک حدیث از ایشان را که سندش به امام علی(ع) میرسد، نقل کرده است، این حدیث درباره سفارشهای اخلاقی رسول اکرم به امام علی(ع) هنگام اعزام ایشان به یمن است[۸]. منابع بعدی مانند الوافی بالوفیات صفدی (م ۷۶۴ق) و مرآة الجنان یافعی (م ۷۶۸ق) نیز تحت تأثیر وی، همان مطالب را تکرار کردهاند[۹].[۱۰]
منابع
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ شافعی، مطالب السوول، ص۳۰۴.
- ↑ سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ج۲، ص۴۹۰.
- ↑ زرندی، معارج الوصول، ص۱۶۹.
- ↑ ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۳۹.
- ↑ جاحظ، فضل هاشم علی عبد شمس، ص۴۵۳، مندرج در الرسائل السیاسیة.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۷۵.
- ↑ یافعی، مرآة الجنان، ج۱، ص۲۴۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۰۵.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۱۳۵.