اسود بن یزید بن قیس

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آشنایی اجمالی

الاسود[۱]، تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده است:

«عَن السَّيِّدُ أَبُو طَالِبٍ الْهَرَوِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلْقَمَةَ وَ عَنِ الْأَسْوَدِ قَالا أَتَيْنَا أَبَا أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيَّ فَأَخْبَرَنَا إِنَّ النَّبِيَّ(ص) قَالَ لِعَمَّارٍ إِنَّهُ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدِي هَنَاتٌ حَتَّى يَخْتَلِفَ السَّيْفُ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ حَتَّى يَقْتُلَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ فَإِذَا رَأَيْتَ ذَلِكَ فَعَلَيْكَ بِهَذَا الْأَصْلَعِ وَ كَانَ عَنْ يَمِينِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَإِنْ سَلَكَ النَّاسُ كُلُّهُمْ وَادِياً وَ سَلَكَ عَلِيٌّ وَادِياً فَاسْلُكْ وَادِيَ عَلِيٍّ وَ خَلِّ عَنِ النَّاسِ يَا عَمَّارُ إِنَّ عَلِيّاً لَا يَرُدُّكَ عَنْ هُدًى وَ لَا يَدْلُّكُ عَلَى رَدًى يَا عَمَّارُ طَاعَةُ عَلِيٍّ طَاعَتِي وَ طَاعَتِي طَاعَةُ اللَّهِ»[۲].[۳]

شرح حال راوی

مراد از عنوان یاد شده، الأسود بن یزید بن قیس بن عبدالله بن مالک بن علقمة بن سلامان بن کهل بن بکر بن عوف بن النخع مکنی به «ابو عمرو» و «ابو عبدالرحمن» است که شرح حالش در کتاب‌های تاریخی و رجالی اهل سنت ذکر شده است. وی زمان جاهلیت و دوره اسلام را ادراک کرده؛ ولی هرگز رسول خدا(ص) را ندیده و به اصطلاح از مخضرمون[۴] بوده است[۵].

خواهرش «ملیکة» مادر ابراهیم بن یزید نخعی[۶] از صحابه امام علی(ع)[۷] و امام حسن مجتبی(ع) به شمار می‌آید[۸] و عمویش علقمة بن قیس[۹]، برادرش عبدالرحمن بن یزید بن قیس[۱۰] و فرزندش عبدالرحمن بن الاسود[۱۱] از راویان اهل سنت هستند.

از الاسود بن یزید در زمینه عبادت و تقوا بسیار تمجید شده و تعبیرهای "كان زاهداً، قواماً، صواماً، حجاجاً وفقيهاً"[۱۲] را درباره‌اش به کار برده‌اند.

در شرح حالش نوشته‌اند که در روزهای گرم که شترهای سرخ از توان می‌افتادند، روزه می‌گرفت[۱۳]؛ یا از ضعف زبانش سیاه می‌شد[۱۴]، تا جایی که یکی از چشمانش را به سبب روزه‌های بسیار از دست داد[۱۵]؛ نیز وی در شبانه روز ۷۰۰ رکعت نماز می‌خواند و هیچ‌گاه نماز اول وقت خود را ترک نمی‌کرد و برای رسیدن به نماز جماعت به صورت هروله حرکت می‌کرد و هنگامی که به جماعت نمی‌رسید، هر جا بود، بر زمین سخت نماز خود را با نعلین ادا می‌کرد[۱۶]. وی ۸۰ حج واجب و عمره به جا آورد و همواره از منزل خود مُحرم میشد[۱۷].

بسیاری از مردم آن روز، در وصیت خود از الاسود می‌خواستند که بر آنها نماز بخواند؛ لیکن او هیچ‌گاه بر کسی که حج به جا نیاورده بود، نماز نمی‌خواند و هرگاه بر بالین محتضری می‌نشست، بسیار می‌گریست و خود را بیش از دیگران سزاوار مرگ می‌دانست[۱۸].

او در ماه رمضان در هر دو شب، یک بار قرآن را ختم می‌کرد و در ماه‌های دیگر، هر شش روز یک بار. عائشه همسر پیامبر اکرم(ص) از او به یکی از بخشنده‌ترین مردم عراق یاد می‌کرد[۱۹].

الاسود دوران همه خلفا را ادراک، و جز از عثمان[۲۰] از همه آنها روایت کرده؛ نیز وی از شاگردان مخصوص ابن مسعود شمرده می‌شده است[۲۱]. او از صحابه امام علی(ع)[۲۲] و در جنگ صفین نیز حاضر بود[۲۳]؛ لیکن پس از مدتی، از حضرت علی(ع) کناره گرفت و به مخالفان آن حضرت گروید و با همین عقیده در سال ۷۵ هجری قمری در شهر کوفه از دنیا رفت[۲۴].[۲۵]

زهاد ثمانیه

اسود بن یزید را از زهاد ثمانیه دانسته‌اند که در رجال الکشی به آن اشاره شده است:

«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ، قَالَ: سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، عَنِ الزُّهَّادِ الثَّمَانِيَةِ فَقَالَ الرَّبِيعُ بْنُ خُثَيْمٍ[۲۶] وَ هَرِمُ بْنُ حَيَّانَ وَ أُوَيْسٌ الْقَرَنِيُّ وَ عَامِرُ بْنُ عَبْدِ قَيْسٍ وَ كَانُوا مَعَ عَلِيٍّ(ع) وَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ كَانُوا زُهَّاداً أَتْقِيَاءَ، وَ أَمَّا أَبُو مُسْلِمٍ فَإِنَّهُ كَانَ فَاجِراً مُرَائِياً وَ كَانَ صَاحِبُ مُعَاوِيَةَ وَ هُوَ الَّذِي كَانَ يَحُثُّ النَّاسَ عَلَى قِتَالِ عَلِيٍّ(ع) وَ قَالَ لِعَلِيٍّ(ع) ادْفَعْ إِلَيْنَا الْأَنْصَارَ وَ الْمُهَاجِرِينَ حَتَّى نَقْتُلَهُمْ بِعُثْمَانَ، فَأَبَى عَلِيٌّ(ع) ذَلِكَ، فَقَالَ أَبُو مُسْلِمٍ الْآنَ طَابَ الضِّرَابُ، إِنَّمَا كَانَ وَضَعَ فَخّاً وَ مَصِيدَةً، وَ أَمَّا مَسْرُوقٌ فَإِنَّهُ كَانَ عَشَّاراً لِمُعَاوِيَةَ وَ مَاتَ فِي عَمَلِهِ ذَلِكَ بِمَوْضِعٍ أَسْفَلَ مِنْ وَاسِطٍ عَلَى دِجْلَةَ يُقَالُ لَهُ الرُّصَافَةُ وَ قَبْرُهُ هُنَاكَ، وَ الْحَسَنُ كَانَ يَلْقَى أَهْلَ كُلِّ فِرْقَةٍ بِمَا يَهْوَوْنَ وَ يَتَصَنَّعُ لِلرِّئَاسَةِ وَ كَانَ رَئِيسَ الْقَدَرِيَّةِ. وَ أُوَيْسٌ الْقَرَنِيُّ مُفَضَّلًا عَلَيْهِمْ كُلِّهِمْ، قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ: ثُمَّ عَرَفَ النَّاسُ بَعْدُ»[۲۷].

در متن یاد شده، هفت نفر از زهاد هشت‌گانه نام برده شده و نام یک تن از قلم افتاده و او راوی الاسود بن یزید[۲۸] است.[۲۹]

طبقه راوی

تاریخ ولادت راوی دانسته نیست و تنها گفته شده که وی در یمن و دوران جاهلیت به دنیا آمده و در دوره بعثت پیامبر(ص)به کوفه مهاجرت کرده است[۳۰]؛ ولی تاریخ وفاتش را برخی سال ۷۵ هجری قمری[۳۱]، بعضی سال ۷۴[۳۲] و ۷۶ هجری قمری[۳۳] نوشتند.

گرچه الاسود بن یزید روزگار پیامبر(ص) را ادراک کرده لیکن آن حضرت را دیدار نکرده است[۳۴]. شیخ طوسی از ایشان در اصحاب امام علی(ع) نام برده است[۳۵].[۳۶]

استادان و شاگردان راوی

الاسود بن یزید از بسیاری همچون ابو ایوب الانصاری، بلال بن رباح، حذیفة بن الیمان، سلمان الفارسی، عبدالله بن مسعود، عمر بن الخطاب، معاذ بن جبل، معقل بن سنان الأشجعی، أبو بکر، أبو السنابل بن بعکک، أبو محذورة الجمحی، أبو معقل، أبو موسی الأشعری، عائشة، فاطمة بنت سعد و أم سلمة روایت نقل کرده که از اساتید حدیثی وی شمرده می‌شوند[۳۷].

افراد متعددی نیز شاگردان حدیثی الاسود بن یزید به شمار میروند و از او روایت کرده‌اند؛ مانند إبراهیم بن سوید النخعی، إبراهیم بن یزید النخعی، أشعث بن أبی الشعثاء، ریاح بن الحارث النخعی، أبو فاختة سعید بن علاقة، الضحاک بن مزاحم، عمارة بن عمیر، کثیر بن مدرک، محارب بن دثار، المسیب بن رافع، أبو إسحاق السبیعی، أبو بردة بن أبی موسی، أبو حسان الأعرج و فرزندش عبدالرحمان بن الأسود بن یزید و برادرش عبدالرحمان بن یزید[۳۸].[۳۹]

مذهب راوی

الاسود بن یزید از کسانی است که دارای دو مقطع متفاوت‌اند: نخست، در راه حق و صراط مستقیم و از موافقان حضرت علی(ع) بود و در نبرد صفین در رکاب آن حضرت با سپاه معاویه جنگید، از این رو شیخ طوسی نام او را در کتاب الرجال خود در اصحاب آن امام(ع) برشمرده است؛ ولی پس از شهادت حضرت امیر مؤمنان(ع) منحرف، و با اغوای شیطان از مخالفان آن حضرت شد، چندان که از کسانی قرار گرفت که آن حضرت را بسیار سب می‌کردند[۴۰].

احتمالاً اسود بن یزید از آغاز به امام علی(ع) اعتقاد راسخ نداشته و گرایش وی به آن حضرت سیاسی بوده است؛ نه اعتقادی، چون هم از ابوبکر و عمر روایت کرده[۴۱]؛ هم در فضیلت امام علی(ع).[۴۲]

جایگاه حدیثی راوی

رجالیان اهل سنت با تعابیر گوناگونی اسود بن یزید را ستودند و توثیق کردند؛ نمونه‌ها:

بخاری: "كان الأسود صواماً قواماً حجاجاً"[۴۳].

عجلی: "كوفي؛ تابعي؛ ثقة جاهلي؛ رجل صالح... وكانت عائشة تكرمه"[۴۴].

مزی: "ثقة، من أهل الخير؛ "كان ثقة وله أحاديث صالحة"[۴۵].

ذهبی: "مخضرم، ثقة، مكثر، فقيه"[۴۶].

ابن حبان: "كان فقيها زاهداً"[۴۷].[۴۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الطوسی، ص۵۷، ش۴۷۹ و ۴۸۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۰۶، ش۷۴۲؛ إکلیل المنهج فی تحقیق المطلب، ص۵۶۵، ش۱۴۹؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۲، ص۹۹، ش۳۹۷؛ طرائف المقال، ج۲، ص۷۴، ش۷۳۰۴؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۴۴۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۲۴، ش۱۴۸۴؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۱۳۶، ش۹۱۶. ب. منابع سنی: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۴، ش۱۹۷۶؛ تاریخ ابن معین، ج۱، ص۲۸۶، ش۱۸۹۸ و ص۳۶۶، ش۲۴۷۱؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۱۱؛ العلل (احمد بن حنبل)، ج۲، ص۱۹۵، ش۱۹۸۶ و ص۴۵۱، ش۳۰۰۷؛ التاریخ الکبیر (بخاری)، ج۱، ص۴۴۹، ش۱۴۳۷؛ معرفة الثقات (العجلی)، ج۱، ص۲۲۹، ش۱۰۴؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۹۱، ش۱۰۶۷؛ الثقات (ابن حبان)، ج۴، ص۳۱؛ مشاهیر علماء الامصار، ص۱۶۱، ش۷۴۲؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۷۷، ش۱۰۶؛ الاستیعاب، ج۱، ص۹۲، ش۵۳؛ أسد الغابه، ج۱، ص۱۰۷، ش۱۵۸؛ الأنساب (سمعانی)، ج۱۳، ص۶۲، ش۴۰۹۱؛ البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۲؛ تهذیب الکمال، ج۳، ص۲۳۳، ش۵۰۹؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب السته، ج۱، ص۲۵۱، ش۴۲۷؛ تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵۰، ش۲۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۵۰، ش۱۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۵۹؛ إکمال تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج۲، ص۲۱۶، ش۵۴۵؛ الإصابه، ج۱، ص۳۴۲، ش۴۶۰؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۰۲، ش۵۱۰؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۹۹، ش۶۲۵؛ الأعلام (زرکلی)، ج۱، ص۳۳۰؛ شرح نهج البلاغه (ابن أبی الحدید)، ج۴، ص۹۸؛ المعارف (ابن قتیبه)، ص۴۳۲ و ص۵۸۷؛ ربیع الأبرار و نصوص الأخبار (زمخشری)، ج۳، ص۴۶۷؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک (ابن جوزی)، ج۶، ص۱۶۷، ش۴۶۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹۲؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب (ابن العدیم)، ج۴، ص۱۸۵۳؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۳۱۳؛ المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۵۵۹.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۳۱۸ به نقل از تأویل الآیات الظاهره، ج۱، ص۱۹۸.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 297-298.
  4. علامه مامقانی: "و اما المخضرمون و هم الذین أدرکوا الجاهلیة و الاسلام و لم یلقوا النبی(ص) و لم یدرکوا صحبته"؛ (تنقیح المقال، ج۳، خاتمه، ص۱۱۴ (چاپ رحلی)).
  5. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۵، ش۱۹۷۶.
  6. ر.ک: الأنساب (سمعانی)، ج۱۳، ص۶۳.
  7. ر.ک: رجال الطوسی، ص۵۷، ش۴۷۷.
  8. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۱۰، ش۱۰۷۳.
  9. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۴۶، ش۱۹۸۲.
  10. ر.ک: تاریخ الاسلام، ج۶، ص۱۳۲، ش۹۷.
  11. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۱۲، ش۳۲۹.
  12. ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۴، ص۳۱.
  13. الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۴، ش۱۹۷۶.
  14. الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۴، ش۱۹۷۶.
  15. الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۴، ش۱۹۷۶.
  16. الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۵، ش۱۹۷۶.
  17. الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۵، ش۱۹۷۶.
  18. ر.ک: المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۱۶۷، ش۴۶۱.
  19. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۷، ش۱۹۷۶.
  20. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۷، ش۱۹۷۶.
  21. ر.ک: البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۲.
  22. ر.ک: رجال الطوسی، ص۵۷، ش۴۷۹ و ش۴۸۳.
  23. ر.ک: بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۸۵۳.
  24. ر.ک: شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۴، ص۹۸؛ طرائف المقال، ج۲، ص۷۴، ش۷۳۰۴.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 298-300.
  26. ربیع بن خثیم اسدی؛ معروف به خواجه ربیع، که از اصحاب أمیرالمؤمنین(ع) بوده است؛ لیکن در جنگ صفین حضور پیدا نکرد؛ بدان جهت دو دیدگاه متفاوت درباره‌اش وجود دارد: بعضی وی را مدح کردند؛ مانند علامه مامقانی (تنقیح المقال، ج۲۷، ص۱۰۴ - ۱۱۱) و برخی تضعیف کردند؛ همچون محدث نوری. (نفس الرحمان، ص۲۴۰ - ۲۴۱).
  27. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۱، ص۳۱۳ - ۳۱۵.
  28. ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۸۱. (بعضی به جای اسود بن یزید، جریر بن عبدالله را از زهاد ثمانیه نام بردند).
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 300-301.
  30. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۴، ش۱۹۷۶.
  31. ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۱، ص۴۴۹، ش۱۴۳۷؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۰۷، ش۱۵۸؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۸.
  32. ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۴، ص۳۱.
  33. ر.ک: تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۱۱.
  34. ر.ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۰۷، ش۱۵۸.
  35. شیخ طوسی دو بار از ایشان در اصحاب امام علی(ع) نام برده است؛ یک بار مطلق و بار دیگر با لقب النخعی (ر.ک: رجال الطوسی، ص۵۷، ش۴۷۹ و ۴۸۳) و احتمال دارد که اشتباهی از شیخ رخ داده باشد؛ زیرا در کتاب‌های رجالی شیعه و سنی، کس دیگری که نامش الاسود بن یزید و از صحابه امام علی(ع) نیز باشد، دیده نمی‌شود. (ر.ک: قاموس الرجال، ج۲، ص۱۳۶، ش۹۱۶).
  36. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 302.
  37. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۳۱۸؛ تهذیب الکمال، ج۳، ص۲۳۳، ش۵۰۹.
  38. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۳، ص۲۳۳، ش۵۰۹.
  39. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 302-303.
  40. «عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ زُبَيْدٌ الْإِيَامِىُّ عَلَى امْرَأَةِ مَسْرُوقٍ بَعْدَ مَوْتِهِ فَحَدَّثَتْنَا قَالَتْ: كَانَ مَسْرُوقٌ وَ الْأَسْوَدُ بْنُ يَزِيدَ يُفْرِطَانِ فِي سَبِّ عَلِيٍّ(ع) ثُمَّ مَا مَاتَ مَسْرُوقٌ حَتَّى سمعته يصلي عليه (لحدیث سمعه عن عائشة فی فضل علی(ع))، و اما الاسود فمضی لشأنه. فسألناها لم ذلک؟ قالت شیء سمعه من عائشة ترویه عن النبی(ص) فیمن أصاب الخوارج»؛ (الغارات، ج۲، ص۵۶۲؛ شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۴، ص۹۸). علامه سید محسن امین پس از نقل روایت سلمة بن کهیل می‌نویسد: و ما یفیده صوم الدهر و الصوم فی الحر الشدید و ذهاب عینه من الصوم و محافظته علی الصلاة فی وقتها و حجه و اعتماره المرار الکثیرة و کثرة ختمة القرآن و هو یکثر الوقیعة فی أخی رسول الله(ص) و یفرط فی سبه و یموت مصرا علی ذلک غیر تائب منه و إنما یتقبل الله من المتقین و مسبة علی مسبة رسول الله(ص)و لا یبغضه إلا منافق بنص الرسول(ص) کما لم ینفع الخوارج کثرة صومهم و صلاتهم و اسوداد جباههم من السجود؛ (اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۴۴).
  41. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۴، ش۱۹۷۶.
  42. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 303-304.
  43. التاریخ الکبیر، ج۱، ص۴۴۹، ش۱۴۳۷.
  44. معرفة الثقات (العجلی)، ج۱، ص۲۲۹، ش۱۰۴.
  45. تهذیب الکمال، ج۳، ص۲۳۴ و ۲۳۵، ش۵۰۹.
  46. تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۰۲، ش۵۱۰.
  47. الثقات، ج۴، ص۳۱.
  48. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 304-305.