سوید بن غفله جعفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

سوید بن غفله جعفی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملسوید بن غفله بن عوسجه بن سعد جعفی کوفی
جنسیتمرد
کنیهأبو امیة
لقب
از قبیلهمذحج
پدرغفله جعفی
تاریخ تولد۵۷۰ میلادی
محل زندگی
درگذشت۸۲ هجری
طول عمر۱۳۰ سال
از اصحاب
حضور در جنگ

مقدمه

سوید بن غفله جعفی، مردی فقیه و عابدی زاهد و متواضع بود و در سال عام الفیل به دنیا آمد و در زمان حیات رسول خدا (ص)، اسلام آورد. وقتی وارد مدینه شد که رسول خدا (ص) به خاک ده شده بود، لذا از دیدار آن حضرت محروم شد، از این رو، در زمره تابعین درآمد [۱]. به گفته برقی، سوید بن غفله از اولیا و بزرگان اصحاب امیر مؤمنان (ع) بود[۲]. هم‌چنین شیخ طوسی وی را جزو یاران آن حضرت دانسته است[۳]. شیخ مفید هم او را از اولیا و بزرگان اصحاب امیرالمؤمنین (ع) به شمار آورده است[۴] و در جنگ صفین امام (ع) را یاری کرد[۵].[۶]

سوید و خبر از طعام علی (ع)

عمران بن مسلم از سوید بن غفله (و به قولی علقمه)[۷] نقل می‌کند که در شهر کوفه به خانه حضرت علی (ع) رفتم - زمانی که امام (ع) بر جهان اسلام حکومت داشت - دیدم کاسه ماست ترشیده‌ای برابرش بود که از شدت ترشی، بوی آن را احساس می‌کردم، و گرده نانی از جو در دست داشت که سبوس‌های جو روی آن بود، و به قدری خشکیده بود که آن را با زور می‌شکست و گاهی هم از زانوی خود برای شکستن آن نان کمک می‌گرفت. من به او فضه که کنار امام (ع) ایستاده و تماشا می‌کرد، گفتم، آیا در مورد این پیرمرد از خدا نمی‌ترسید؟ مگر نمی‌توانید آرد نانش را الک کنید - تا بشود راحت‌تر خورده شود - فضه گفت: خوش نداریم اجیر باشیم و خلاف دستور عمل کنیم، چون از هنگامی که در خدمت امام (ع) هستیم از ما عهد گرفته که آردی را برای او الک نکنیم و نخاله‌اش را نگیریم. سوید می‌گوید: حضرت علی (ع) سخن فضه را شنید، به او فرمود: «چه می‌گویی؟» گفت: از سوید بپرسید! حضرت به من فرمود: «به او چه گفتی؟» موضوع آرد را به حضرت عرض کردم، حضرت با شنیدن این دلسوزی گریست و فرمود: «پدر و مادرم به فدای آن کسی که هیچ گاه سه روز پیاپی از نان گندم سیر نشد منظور تا دنیا رفت و هرگز آردی را که او نانش را می‌خورد نخاله‌اش را نگرفته و حضرت علی (ع) رسول خدا (ص) بود[۸].[۹]

سوید و نقل خبر غیبی از علی (ع)

ثابت ثمالی[۱۰] می‌گوید از سوید بن غفله شنیدم که می‌گفت: یکی از روزها که امیر مؤمنان (ع) برای مردم سخنرانی می‌کرد و مردم را موعظه می‌نمود، مردی از کنار منبر برخاست و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! از وادی القری می‌گذشتم، دیدم خالد بن عرفطه از دنیا رفته است، برای او استغفار کنید[۱۱]. امام فرمود:به خدا سوگند وی نمرده و نمی‌میرد، تا آن هنگام که سرلشکر گروه گمراهی گردد که پرچمدار آن حبیب بن جماز است. مردی از کنار منبر برخاست و گفت: من حبیب بن جماز و از شیعیان و دوستداران شمایم. (و به قولی این خبر به گوش حبیب رسید، خدمت حضرت آمد و گفت: من شیعه شمایم) امام (ع) فرمود: «تو حبیب بن جماز هستی؟» گفت: آری. امام (ع) برای بار دوم او را سوگند داد که: «تو حبیب هستی؟» جواب داد: آری به خدا قسم من حبیبم. امام (ع) فرمود: آگاه باش، به خدا سوگند تو حامل آن پرچمی و آنان را از این در مسجد (باب الفیل) وارد خواهی کرد و به مسجد کوفه اشاره کرد. ثابت ثمالی می‌گوید: به خدا قسم زنده بودم که ابن زیاد وقتی عمر سعد را برای کشتن حسین بن علی (ع) به سوی عراق فرستاد. در میان لشکر او، خالد بن عرفطه در جلو، و حبیب بن جماز پرچم دار لشکری بود که از باب الفیل وارد مسجد کوفه شدند[۱۲].[۱۳]

وفات سوید

سوید از کسانی است که عمر طولانی داشت، او در سال ۸۰ تا ۸۱ و ۸۲ هجری در زمانی که حجاج بن یوسف ثقفی در شهر کوفه به حکومت رسید، در سن ۱۲۰ یا ۱۳۰ سالگی از دنیا رفت[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۹.
  2. رجال برفی، ص۴.
  3. رجال طوسی، ص۴۳، ش۴.
  4. الاختصاص ص۳.
  5. سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۳.
  7. سوید بن غفله همان سوید علقمه است که نام پدرش در تاریخ دو گونه آمده است.
  8. «بأبی وأمی من لم یشبع ثلاثة متوالیة، من خبز حتی فارق الدنیا ولم ینحل دقیقة»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۰۱ ور. ک: سفینة البحار ثابت، ج۱ فرزند، ص۶۷۱ ماده سود.
  9. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۳-۶۹۴.
  10. ثابت ثمالی ظاهرا همان ابو حمزه ثمالی است که نامش به ثابت بن ابو صفیه است و لذا به ثابت بن دینار و به ثابت ابو صفیه هم نام برده شده است، لذا در الاختصاص ص۲۸۰ این حدیث را از ابوحمزه ثمالی از سوید بن غفله نقل کرده است.
  11. در کتاب الاختصاص در شرح حدیث آورده است که: آن مرد گفت: خالد بن عرفطه از دنیا رفته علی (ع) فرمود: «او نمرده است». مرد در تعجب رفت و گفت: سبحان الله، من خبر میدهم که او مرده است و شما می‌فرمایید نمرده است! حضرت فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست، او نمی‌میرد تا سرلشکر گروه گمراهی خواهد شد که پرچم دار آن حبیب بن جماز است».
  12. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۶؛ ر. ک: ارشد مفید، ج۱، ص۳۲۹ و الاخصاص ص۲۸۰.
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۴-۶۹۵.
  14. اسد الغابه، ج۲، ص۳۸۰ و سفینة البحار، ج۱، ص۶۷۱، ماده سود.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۹۵-۶۹۶.