تعصب در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

حمیت یا تعصب به معنای تکبر با غضب‌ آلودگی[۱]، شدت قوه غضبیه[۲]، شدت حرارت و تعصّب در دفاع از چیزی[۳].

﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ[۴].

"حمیت جاهلی" به معنای تعصب بی‌حد و غضب‌آلود و سختگیرانه کفار قریش به اعتقادات مذموم خود در بت پرستی بود به طوری که تحمّل نفی عبادت بت‌ها و عبادت خدای واحد از سوی پیامبر اسلام را نداشتند[۵] و به اقداماتی نظیر منع ورود پیامبر (ص) و مسلمانان به مسجدالحرام و منع از ذبح قربانی و... که تا پیش از آن سابقه نداشت، دست یازیدند و هتک حرمت حرم و ماه‌های حرام را مرتکب شدند[۶]. خداوند متعال در مقابل این تعصب کور و متکبرانه، سکینه و آرامش ایمانی را در دل مؤمنان جای داد و به آنان وعده فتح و پیروزی داد: ﴿فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۷].

عصبیت

«عصبیت» به معنی اصل وفاداری ممکن است در موردی در قالب نژادپرستی و در مورد دیگر در شکل سرزمین و میهن‌پرستی و نیز در قالب‌هایی چون دین، مسلک سیاسی، آرمان‌های مشترک و امور قراردادی متجلی شود. بیشتر متفکران مسلمان عصبیت، قومیت، ملیت و مبنای پیوند اصلی در تشکیل امت را دین و آیین زندگی تلقی کرده و قوام دولت و جامعه مطلوب اسلام را عقیده دانسته‌اند و در این میان ابن خلدون مرز دولت به مفهوم سیاسی را عصبیت و پیوند ملی شمرده است. از میان فلاسفه، متکلمان، مورخان و فقهای اسلام تنها ابن خلدون است که از عنصری تحت عنوان عصبیت، بحث به میان می‌آورد. در حالی که ماهیت پیوند هر نسلی در دیدگاه ابن خلدون زمان است و نسل‌ها به لحاظ زمان طبقه‌بندی می‌شوند و عمر دولت‌ها با زمان تعیین می‌شود و در آثار این مورخ و جامعه‌شناس مسلمان بیان صریحی در مورد تفسیر «عصبیت» به معنای نژاد و آنچه که امروز تحت نام ناسیونالیزم مطرح می‌شود، دیده نمی‌شود. ابن خلدون بدون آنکه تعریف دقیقی از دولت ارائه دهد و حتی عناصر اصلی عصبیت را مشخص کند از دولت با پیوند ملی سخن به میان آورده است. در حالی که این نظریه نه با دید اسلام که مرز امت را عقیده می‌داند و نه با نگاه جامعه‌شناسانه که مرز دولت را با حدود جغرافیایی ممکن می‌انگارد، قابل توجیه و قبول نیست[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۱، ص۴۳۲.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۵۴.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۸۹.
  4. «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند» سوره فتح، آیه ۲۶.
  5. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۲۲۹.
  6. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۶، ص۱۹۸.
  7. «خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۲۶.
  8. آن لمبتون، دولت و حکومت در اسلام، ص۲۷۱.
  9. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۴۱-۲۴۲.
  10. فقه سیاسی، ج۱۰، ص۷۸.
  11. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۴۲.