حدیث غدیر در سیره و معارف و سیره فاطمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اثبات امامت با این حدیث

حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: «وَ هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً؟!»[۱].

جریان غدیرخم در سال آخر عمر رسول خدا(ص) و در حضور جمعی از حج‌گزاران اتفاق افتاد. در آن واقعه، رسول خدا(ص) امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان جانشین خود نصب نمود. از دیدگاه حضرت زهرا(س) مسئله امامت و رهبری امیر المؤمنین(ع) یک مسئله قطعی و مسلّم بود که توسط رسول خدا(ص) برای همگان بیان و بدین وسیله حجت بر آنان تمام شده بود. از این رو پس از جریان غصب خلافت فاطمه(س) به سراغ انصار رفت و با آنان صحبت نمود. انصار گفتند: ای دختر پیامبر! اگر شما این سخنان را پیش از بیعت ما با ابوبکر می‌گفتید، ما غیر از علی(ع) سراغ دیگران نمی‌رفتیم. فاطمه(س) در جواب آنان فرمود: «وَ هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً؟!»[۲]؛ آیا پدرم در روز غدیر برای کسی عذری باقی گذاشته است؟

پس از استقرار حکومت ابوبکر، حضرت زهرا(س) در همان مدت کوتاه زندگی در این دنیا، بارها به واقعه غدیر تمسک جسته و برای همگان اتمام حجت نمود. چنان‌که از محمود بن لبید نقل شده است چون رسول خدا(ص) به سرای باقی شتافت، فاطمه(س) به زیارت قبر شهدا (احد) و قبر حمزه می‌آمد و در آنجا می‌گریست. روزی آن حضرت را دیدم که بالای قبر حمزه آمده است و گریه می‌کند. او را به حال خود گذاردم تا آرام شد، (آن‌گاه) نزدش آمدم و بر او سلام کردم و عرض کردم: ای بانوی من سؤالی دارم که در سینه من خلجان کرده است؛ می‌خواهم از شما بپرسم؟ فرمود بپرس. عرض کردم آیا رسول خدا(ص) پیش از رحلتش، امامت امام علی(ع) را به صراحت بیان فرموده بود؟ فرمود: «وا عجباه أنسیتم یوم غدیرخم»[۳]؛ شگفتا! عجیب است! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‌اید؟ در اینجا ممکن است با این سؤال مواجه شویم که اگر جریان غدیر اتفاق افتاده، چگونه از دید صحابیی مانند محمود بن لبید مخفی مانده بود که این‌گونه از فاطمه(س) دربارۀ آن سؤال می‌نماید؟! در جواب این پرسش با قطع نظر از هر جواب دیگر، کافی است به محتوا و متن این جریان دقت شود. در نتیجه مشخص می‌شود که او از جریان غدیر اطلاع و آن را قبول داشت؛ لذا بعد از اشاره حضرت فاطمه(س) به جریان غدیر او به دانستن این جریان اعتراف نمود و گفت: قد کان ذلک. اما او با سوال خود به دنبال دست‌یابی به سفارش‌های خصوصی رسول خدا(ص) در فضای خانوادگی بود؛ لذا در ادامه گفت: و لکن أخبرینی بما أسر إلیک. بنابراین فضای سؤال و جواب فراتر از محدوده جریان غدیر و مربوط به سفارش‌های ویژه و خصوصی است که در آن حضرت فاطمه(س) برای اثبات امامت امام علی(ع) به جریان‌هایی غیر از جریان غدیر اشاره نمود؛ از جمله فرمود: «أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي»[۴].

درباره استدلال فاطمه(س) به حدیث غدیر در روایتی دیگر، این‌گونه نقل شده است: فاطمه، زینب و امّ‌کلثوم، دختران موسی بن جعفر از فاطمه دختر جعفر بن محمد، او از فاطمه دختر امام محمد باقر(ع)، او از فاطمه دختر علی بن الحسین(ع)، او از سکینه و فاطمه دو دختر امام حسین(ع)، او از امّ‌کلثوم دختر فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) نقل کرده است که فاطمه(س) فرمود: «أنسیتم قول رسول الله یوم غدیر خمّ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌ مَوْلَاهُ؟ وَ قَوْلَهُ: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى‌»[۵]؛ آیا سخن پیامبر(ص) را در روز غدیر فراموش نموده‌اید که فرمود: هر که را من مولای اویم پس (از من) علی مولای اوست؟

و نیز از عبدالله فرزند عبدالرحمن نقل شده است که پس از جریان سقیفه، عمر در کوچه و بازار راه افتاده بود و مردم را برای بیعت با ابوبکر فرا می‌خواند. تا اینکه به درب خانۀ امیرالمؤمنین(ع) آمد و آن حضرت را نیز برای بیعت فراخواند. ایشان از بیرون آمدن امتناع ورزید. در آن زمان حضرت فاطمه(س) به پشت درب آمد و جریان غدیر را برای عمر و یارانش یادآوری نموده و فرمود: گویا شما هیچ اطلاعی از فرمایش پیامبر در روز غدیر خم ندارید! به خدا سوگند در همان روز، آن‌چنان امر ولایت را محکم ساخت که جای هیچ طمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت[۶].

سرانجام اینکه جریان غدیر در بیان فاطمه(س) یک فکر و اندیشه در مسئله رهبری امت اسلامی است که در آن واقعه، امامت امیرالمؤمنین(ع) برای زمان پس از رسول اکرم(ص)، همطراز با بعثت نبوی و با تأیید الهی اتفاق افتاد، تا با حاکمیت معصومان، بشریت از تاریکی‌های جهل و نادانی به سوی سعادتمندی رهنمون گردد. متأسفانه در تلقی و برخورد عملی مسلمانان با دستورات پیامبر(ص) و پیام غدیر با بی‌تفاوتی‌ها و سهل‌انگاری‌هایی روبرو می‌شویم. این بی‌تفاوتی‌ها نسبت به جریان رهبری رخدادی نگران‌کننده بود که پیامبر(ص) در جریان غدیر به خوبی آن را دریافته و درباره آن هشدار داده و فرمود: «وَ سَيَجْعَلُونَ الْإِمَامَةَ بَعْدِي مُلْكاً وَ اغْتِصَاباً أَلَا لَعَنَ اللَّهُ الْغَاصِبِينَ»[۷]؛ به زودی امامت را پس از من غاصبانه به پادشاهی تبدیل می‌نمایند. آگاه باشید که لعنت خداوند بر غصب‌کنندگان آن باد.

در پی‌جویی واقعه غدیر به این واقعیت تلخ می‌رسیم که پس از غروب آخرین سفیر هدایت، برخی همراهان پیامبر(ص) در سقیفه بنی‌ساعده گرد هم آمده و بدون توجه به آنچه پیامبر(ص) در غدیر خم دربارۀ امامت و پیشوایی امیرالمؤمنین(ع) گفته بود، ابوبکر را به عنوان جانشین رسول اکرم(ص) برگزیدند. این مسئله از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) و یارانش یک جریان باطل و بر خلاف دستور پیامبر(ص) به حساب می‌آمد، بنابراین برای بیان ناحق بودن آن، از هر وسیلۀ ممکن استفاده نمودند.

از مهمترین وسایل جریان غدیر خم بود که هم خود امیرالمؤمنین(ع) افرادی مانند سلمان، ابوذر، مقداد و بزرگان دیگری از اصحاب پیامبر(ص)، با استناد به آن، امامت و پیشوایی را حق امیرالمؤمنین(ع) و حاکمیت خلفای نخستین را غاصبانه می‌دانستند[۸] و[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. الخصال، ج۱، ص۱۷۳.
  2. الخصال، ج۱، ص۱۷۳؛ بحار الأنوار، ج۳۰، ص١٢۴.
  3. کفایة الأثر، ص۲۰۰؛ بحار الأنوار، ج٣۶، ص٣۵٢.
  4. کفایة الأثر، ص١٩٩.
  5. عبقات الانوار، ج۷، ص۱۸۸؛ الغدیر، ج۱، ص۱۹۸؛ تستری، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۳۳۴؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۱، ص۲۷.
  6. «وَ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَى الْبَابِ ثُمَّ قَالَتْ... كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ الْوَلَاءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا الرَّجَاءَ»؛ الإحتجاج ج۱، ص۸۰؛ غرر الأخبار، ص۲۸۱؛ مرآة العقول، ج۵، ص۳۱۹؛ بحار الأنوار، ج۲۸، ص٢٠۵.
  7. سید بن طاوس، الیقین، ص٣۵۵؛ روضة المتقین، ج۱۳، ص٢۵٧؛ إثبات الهداة، ج۳، ص۴١٧.
  8. الانصاف فی النص علی الائمة(ع)، ص۱۸۱؛ المسترشد للامامة، ص٣٧٠ تا ٣٧۴؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۸۱؛ الفصول المختارة، ص۷۰.
  9. برای تحقیق در این باره به کتاب در جستجوی حق از همین قلم مراجعه شود.
  10. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۰۱.