جعفر بن محمد بن مالک فزاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

جعفر بن محمد بن مالک[۱]؛ در سند پانزده روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از کتاب‌های تهذیب الأحکام، تأویل الآیات الظاهرة و تفسیر القمی واقع گردیده است؛ نمونه:

«قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْقَاسِمُ بْنُ اَلرَّبِيعِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنْ مُنَخَّلٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): فِي قَوْلِهِ: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ[۲]، قَالَ: «هِيَ بُيُوتُ اَلْأَنْبِيَاءِ، وَ بَيْتُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْهَا»[۳].[۴]

شرح حال راوی

نام کامل راوی مطابق ضبط نجاشی، جعفر بن محمد بن مالک بن عیسی بن سابور]][۵]، مولی أسماء بن خارجة بن حصن فزاری[۶] مکنّی به «أبو عبدالله» است[۷].

وی از راویان کوفی است که در اسناد بسیاری از روایات قرار گرفته و با عناوین جعفر بن محمد بن مالک[۸]، جعفر بن محمد الفزاری[۹]، جعفر بن محمد بن مالک الفزاری[۱۰]، ابو عبدالله جعفر بن محمد مالک بن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری الکوفی[۱۱]، جعفر بن محمد بن مالک الکوفی الفزاری[۱۲]، جعفر بن محمد الکوفی[۱۳]، جعفر بن محمد[۱۴] و ابو عبدالله الفزاری[۱۵] روایت کرده است.

ایشان، افزون بر نقل روایات، دارای چند اثر علمی نیز هست؛ مانند: «کتاب النوادر»، «کتاب غرر الأخبار»، «کتاب أخبار الأئمة و موالیدهم(ع)»، «کتاب الفتن و الملاحم»[۱۶].

شماری از روایات ایشان تفسیری‌اند[۱۷] و بخش فراوانی در باب مهدویت و درباره امام عصر(ع)، کرامات آن حضرت، حوادث دوران غیبت، علائم قبل از ظهور، موانع ظهور، خروج سفیانی و... است[۱۸]. افزون بر این، در طریق نقل شماری از کتب حدیثی نیز واقع شده است[۱۹].[۲۰]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات راوی اطلاعی در دست نیست و از اصحاب معصومان(ع) نیز شمرده نشده و روایت مستقیم از آن بزرگواران هم ندارد، از این‌رو شیخ طوسی نام ایشان را در کتاب رجال، در باب "من لم یرو عن واحد من الأئمه(ع)" ذکر کرده است[۲۱].

آیت الله بروجردی نیز جعفر بن محمد بن مالک را از طبقه هفتم یا هشتم راویان برشمرده است[۲۲].[۲۳]

استادان و شاگردان راوی

جعفر بن محمد بن مالک از راویان بسیاری روایت نقل کرده؛ مانند حسن بن محمد بن سماعه، سعد بن عمرو الزهری، محمد بن الحسن، قاسم بن الربیع، محمد بن الحسین الصائغ، محمد بن المثنی (المستنیر)، محمد بن حمدان، محمد بن المثنی، حسن بن علی بن مروان، قاسم بن اسماعیل الأنباری، محمد بن عمرو، احمد بن الحسین العلوی، محمد بن اسماعیل السمّان، جعفر بن عبدالله، عبّاد بن یعقوب الأسدی، یحیی بن سالم الفرّاء، حسن بن حماد الطّائی، یوسف الأبزاری، محمد بن عمّار، حمدان بن منصور، علی بن حسن بن فضّال، اسحاق بن محمد الصّیرفی، عبدالله بن یونس السّبیعی و اسحاق بن سنان[۲۴] که از استادان حدیثی وی شمرده می‌شوند.

شماری نیز از وی روایت کرده‌اند که از شاگردانش به شمار می‌آیند؛ همچون محمد بن همام، محمد بن العباس، محمد بن احمد، احمد بن موسی، حسن بن محمد، محمد بن یحیی العطار، سعد بن عبد الله، حسین بن حمدان الخصیبی، احمد بن ادریس، حمزة بن قاسم العلوی العباسی، علی بن جعفر البغدادی و محمد بن أبی عبدالله الکوفی[۲۵].[۲۶]

مذهب راوی

ابن غضائری وی را به غلوّ[۲۷] و نجاشی او را فاسد المذهب[۲۸] معرفی کرده است و مقصود نجاشی از فساد مذهب همان غلوّ است؛ نه انکار امامت ائمه(ع)؛ زیرا پس از نقل عبارت ابن غضائری مبنی بر وضّاع بودن راوی، نوشته است: "سمعت من قال: كان أيضاً فاسد المذهب"[۲۹].

بر اساس تحقیق، جعفر بن محمد بن مالک از راویان امامی است، از این رو در رجال نجاشی که به راویان امامی اختصاص دارد، عنوان شده است. افزون بر این، مضامین روایاتش، نه تنها بر امامی بودنش دلالت دارند، اتهام غلوّ را نیز از ایشان نفی می‌کنند، نمونه‌ها:

  1. «... عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ(ع) أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِيمَانِ أَنْ يَجْلِسَ إِلَى غَالٍ فَيَسْتَمِعَ إِلَى حَدِيثِهِ وَ يُصَدِّقَهُ عَلَى قَوْلِهِ إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ(ع) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي لَا نَصِيبَ لَهُمَا فِي الْإِسْلَامِ الْغُلَاةُ وَ الْقَدَرِيَّةُ»[۳۰].
  2. «... عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَرَارِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْحَارِثِ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ يَقُولُ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ(ص) ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۳۱] قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ مِنْكُمْ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ(ع) خُلَفَائِي وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ بالتوراة [فِي التَّوْرَاةِ] بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حَجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ نفسه [بَقِيَّتُهُ] فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَلِكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَلِكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فَقَالَ(ع) وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ إِنْ سَتَرَهَا سَحَابٌ...»[۳۲].[۳۳]

جایگاه حدیثی راوی

رجالیان متقدّم درباره جایگاه حدیثی جعفر بن محمد بن مالک دو دسته شده‌اند؛ عده‌ای به تضعیف وی پرداخته و دسته‌ای او را توثیق کرده‌اند.

ابن غضائری: "كذّاب، متروك الحديث جملة، وفي مذهبه ارتفاع، ويروي عن الضّعفاء والمجاهيل، وكلّ عيوب الضعفاء مجتمعة فیه"[۳۴].

نجاشی: "كان ضعيفاً في الحديث، قال أحمد بن الحسين كان يضع الحديث وضعاً ويروي عن المجاهیل، وسمعت من قال: كان أیضاً فاسد المذهب والرواية ولا أدري كيف روى عنه شیخنا النبیل الثقة أبو علی بن همام، وشيخنا الجلیل الثّقة أبو غالب الزراري"[۳۵].

شیخ طوسی: "جعفر بن محمد بن مالك، كوفي، ثقة، ويضعفه قوم، روى في مولد القائم(ع) أعاجیب"[۳۶].

علامه حلی: "فعندي في حديثه توقف ولا أعمل بروايته"[۳۷].

علامه مامقانی: و تحقيق المقال: أن الأقوي كون الرجل ثقة، اعتمادا علي توثيق الشيخ المؤيد بأمور: فمنها: كشف رواية أبي علي بن همام، و أبي غالب الزراري عنه، عن توثيقهما إياه و منها: ما عن كتاب الاستغاثة من قوله: حدثنا جماعة من مشايخنا الثقات منهم جعفر بن محمد بن مالك الكوفي[۳۸] و منها: أن الصدوق روی فی الخصال[۳۹]، عن الرجل بسنده إلي الصادق(ع) أنه قال: صنفان من أمتي لا نصيب لهما في الإسلام: الغلاة، و القدرية و منها رواية البزوفري، و ابن عقدة، عنه، و كونه كثير الرواية، و إكثار المشايخ الرواية عنه[۴۰].

علامه شوشتری: "مختلف فيه، ضعّفه ابن الوليد و ابن بابويه و ابن نوح و ابن الغضائري و النجاشي، و وثّقه أبو غالب في رسالته و رجال الشيخ و الترجيح للجارح"[۴۱].

آیت الله خویی: "إن توثيق الشيخ و علي بن إبراهيم إياه يعارضه ما تقدّم من تضعيفه، فلا يمكن الحكم بوثاقته"[۴۲].[۴۳]

بررسی و تحقیق

برای روشن شدن جایگاه حدیثی راوی، چند نکته یادآوری می‌شوند:

  1. ابن غضائری سه امر را سبب جرح و تضعیف راوی دانسته است: دروغگویی (کذّابغلوّ ("في مذهبه ارتفاع"روایت از راویان ضعیف و مجهول ("یروی عن الضعفاء والمجاهیل") که هر سه امر نقدپذیر هستند، چنانکه خواهد آمد.
  2. از عبارت نجاشی برداشت می‌شود که وی در تضعیف راوی از ابن غضائری پیروی کرده است؛ زیرا پس از جمله "كان ضعيفاً في الحديث" نوشته است: "قال: احمد بن الحسين" و مراد از احمد بن الحسین، احمد بن حسین بن عبیدالله معروف به ابن الغضائری است.
  3. منشأ تضعیف ابن غضائری و نجاشی نقل معجزات و کرامات و امور غیر طبیعی از سوی جعفر بن محمد بن مالک در مورد امام زمان(ع) است، چنانکه از عبارت شیخ طوسی که درباره راوی نوشته است: "روى في مولد القائم(ع) أعاجیب"[۴۴] فهمیده می‌شود.
  4. از نگاه شیخ طوسی که از جهت جامعیت علمی، به ویژه در حوزه حدیث‌شناسی، بر ابن غضائری و نجاشی برتری دارد، روایات مذکور، سبب ضعف راوی نمی‌شوند؛ زیرا با اینکه به نقل اعاجیب از سوی جعفر بن محمد بن مالک تصریح می‌کند، او را توثیق می‌کند.
  5. ملاحظه استادان و شاگردان راوی، بر خلاف ادعای ابن غضائری دلالت دارد که در ادامه به معرفی آنها می‌پردازیم:
    1. کسانی که از جعفر بن محمد بن مالک روایت کردند:
      1. محمد بن همام[۴۵]: ایشان نه تنها در اسناد مختلف از راوی روایت کرده، راوی همه کتب جعفر بن محمد بن مالک الفزاری است[۴۶].
      2. نجاشی: محمد بن أبي بكر همام بن سهيل الكاتب الإسكافي شيخ أصحابنا و متقدّمهم له منزلة عظيمة، كثير الحديث[۴۷].
      3. شیخ طوسی: محمد بن همام الإسكافي، يكنّي أبا علي، جليل القدر، ثقة. له روايات كثيرة[۴۸].
      4. ابوغالب الزراری[۴۹]: نجاشی: أحمد بن محمد بن محمد بن سليمان بن الحسن بن الجهم بن بكير بن أعين بن سنسن أبو غالب الزراري و قد جمعت أخبار بني سنسن و كان أبو غالب شيخ العصابة في زمنه و وجههم[۵۰].
      5. شیخ طوسی: وكان شيخ أصحابنا في عصره وأستاذهم و ثقتهم[۵۱].
      6. سعد بن عبدالله[۵۲]: نجاشی: "سعد بن عبدالله بن أبي خلف الأشعري القمي أبو القاسم، شيخ هذه الطائفة و فقيهها و وجهها[۵۳].
      7. شیخ طوسی: سعد بن عبدالله القمي: يكني أبا القاسم، جليل القدر، واسع الأخبار، كثير التصانيف، ثقة[۵۴].
      8. علی بن الحسین بن علی[۵۵]: شیخ طوسی: علي بن الحسين بن علي، يكنى أبا الحسن بن أبي طاهر الطبري، من أهل سمرقند، ثقة، وكيل، من غلمان العياشي[۵۶].
      9. احمد بن ادریس[۵۷]: نجاشی: أحمد بن إدريس بن أحمد أبو علي الأشعري القمي كان ثقة، فقيها، في أصحابنا، كثير الحديث، صحيح الرواية[۵۸].
      10. شیخ طوسی: كان ثقة في أصحابنا، فقيها، كثير الحديث صحيحه، و له كتاب النوادر، [كبير] كتاب كثير الفوائد[۵۹].
      11. محمد بن یحیی العطار[۶۰]: نجاشی: محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي، شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين كثير الحديث[۶۱].
      12. شیخ طوسی: روي عنه الكليني، قمي، كثير الرواية[۶۲].
      13. عبدالله بن جعفر الحمیری[۶۳]: نجاشی: عبدالله بن جعفر بن الحسين بن مالك بن جامع الحميري أبو العباس القمي شيخ القميين و وجههم[۶۴].
      14. شیخ طوسی: عبدالله بن جعفر الحميري القمي يكني أبا العباس، القمي، ثقة[۶۵].
      15. البزوفری[۶۶]: نجاشی: الحسين بن علي بن سفيان بن خالد بن سفيان أبو عبدالله البزوفري، شيخ، ثقة، جليل من أصحابنا[۶۷].
      16. حسین بن محمد[۶۸]: مراد أبو عبدالله حسین بن محمد بن عمران بن ابی بکر الأشعری القمی، از مشایخ کلینی است.
      17. نجاشی: ثقة له كتاب النوادر، أخبرناه محمد بن محمد، عن أبي غالب الزراري، عن محمد بن يعقوب عنه[۶۹].
      18. میرداماد: أحد اجلاء مشايخ الكليني و قد أكثر من الرواية عنه[۷۰].
      19. احمد بن ابی زاهر[۷۱]: احمد بن موسي موسي الأشعري، أبو جعفر القمي روي عنه الثقة الجليل محمد بن يحيي العطار، و أكثر عنه، و كان أخص أصحابه و كان وجها بقم، محدثا، فقيها، مصنفا[۷۲].
      20. علی بن محمد[۷۳]: نجاشی: علي بن محمد بن إبراهيم بن أبان الرازي الكليني المعروف بعلان يكني أبا الحسن. ثقة، عين. له كتاب أخبار القائم(ع)[۷۴]؛ علي بن أبي القاسم (محمد) عبدالله بن عمران البرقي المعروف أبوه بماجيلويه، يكني أبا الحسن، ثقة، فاضل، فقيه، أديب[۷۵].
      21. ابن عقده[۷۶]: نجاشی: هذا رجل جليل في أصحاب الحديث، مشهور: بالحفظ، و الحكايات تختلف عنه في الحفظ و عظمه، و كان كوفيا زيديا جاروديا علي ذلك حتي مات، و ذكره أصحابنا لاختلاطه بهم و مداخلته إياهم و عظم محله و ثقته و أمانته[۷۷].
      22. شیخ طوسی: جليل القدر، عظيم المنزلة، له تصانيف كثيرة، و كان زيديا جاروديا، إلا أنه روي جميع كتب أصحابنا و صنف لهم و ذكر أصولهم[۷۸]؛ و أمره في الثقة و الجلالة و عظم الحفظ أشهر من أن يذكر[۷۹].

آیا باور کردنی است که این بزرگان از شخص کذّاب فاسد العقیده‌ای که مجمع همه ضعف‌هاست (به تعبیر ابن غضائری) این همه روایت کرده باشند!

    1. کسانی که جعفر بن محمد بن مالک از آنها روایت کرده است:
      1. محمد بن أبی یونس تسنیم[۸۰]: نجاشی: محمد بن أبي يونس تسنيم بن الحسن بن يونس أبو طاهر الوراق الحضرمي الكوفي، ثقة، عين، صحيح الحديث، روي عنه العامة و الخاصة، و قد كاتب أبا الحسن العسكري(ع)، كان ورّاق أبي نعيم الفضل بن دكين[۸۱].
      2. أحمد بن یحیی بن حکیم الأودی الصّوفی[۸۲]: نجاشی: ثقة[۸۳].
      3. احمد بن الحسن بن فضال[۸۴]: نجاشی: "وكان ثقة في الحدیث[۸۵].
      4. علی بن الحسن بن فضال[۸۶]: نجاشی: "كان فقيه أصحابنا بالكوفة، و وجههم، و ثقتهم، و عارفهم بالحديث[۸۷].
      5. شیخ طوسی: ثقة، كوفي، كثير العلم، واسع الرواية و الأخبار، جيّد التصانيف، غير معاند، و كان قريب الأمر إلي أصحابنا الإمامية القائلين بالإثني عشر[۸۸].
      6. عباد بن یعقوب الأسدی الرّواجنی[۸۹]: شیخ طوسی: عبّاد بن يعقوب الرواجني، عامي المذهب. له كتاب أخبار المهدي(ع)[۹۰].
  1. قرار گرفتن نام راوی در اسناد کتاب کامل الزیارات. جعفر بن محمد بن قولویه که احادیث کتاب کامل الزیارات را از راویان ثقه نقل کرده[۹۱]، نام جعفر بن محمد بن مالک در سند چند روایت آن دیده می‌شود[۹۲].
  2. محتوای روایات جعفر محمد بن بن مالک الکوفی چنانکه گذشت: از آثار علمی راوی، کتاب‌های أخبار الأئمة و موالیدهم(ع) و کتاب الفتن و الملاحم هستند، از این‌رو بیشتر روایات نقل شده از ایشان در کتب حدیثی در موضوع امامت و معجزات و کرامات ائمه(ع) و امور وابسته به حضرت ولی عصر(ع) هستند، تا جایی که نعمانی در کتاب الغیبة ۲۵ روایت، شیخ طوسی در کتاب الغیبة ۱۰ روایت و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین ۱۸ روایت از جعفر بن محمد بن مالک نقل کرده‌اند که به حوادث دوران غیبت، برشمردن اسامی ائمه دوازدهگانه، علائم قبل از ظهور، موانع ظهور، خروج سفیانی و... اشاره دارند که بیشتر آنها از روایات سدید، محکم و مقبول شیعه‌اند[۹۳]؛ نمونه‌ها:
    1. «أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ اَلْكُوفِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ اَلطَّائِيُّ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: حَدِيثُنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لاَ يَحْتَمِلُهُ إِلاَّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ أَوْ مَدِينَةٌ حَصِينَةٌ فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُنَا وَ جَاءَ مَهْدِيُّنَا كَانَ اَلرَّجُلُ مِنْ شِيعَتِنَا أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ وَ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ يَطَأُ عَدُوَّنَا بِرِجْلَيْهِ وَ يَضْرِبُهُ بِكَفَّيْهِ وَ ذَلِكَ عِنْدَ نُزُولِ رَحْمَةِ اَللَّهِ وَ فَرَجِهِ عَلَى اَلْعِبَادِ»[۹۴].
    2. «... حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيُّ الْكُوفِيُّ... عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ فَيَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ»[۹۵].
    3. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيِّ الْكُوفِيِّ عَنْ مَالِكٍ السَّلُولِيِّ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِي السَّفَاتِجِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ(ع) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ(س) وَ قُدَّامَهَا لَوْحٌ يَكَادُ ضَوْؤُهُ يَغْشَى الْأَبْصَارَ فِيهِ اثْنَا عَشَرَ اسْماً ثَلَاثَةٌ فِي ظَاهِرِهِ وَ ثَلَاثَةٌ فِي بَاطِنِهِ وَ ثَلَاثَةُ أَسْمَاءَ فِي آخِرِهِ وَ ثَلَاثَةُ أَسْمَاءَ فِي طَرَفِهِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ اثْنَا عَشَرَ اسْماً فَقُلْتُ أَسْمَاءُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَتْ هَذِهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ أَوَّلُهُمْ ابْنُ عَمِّي وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي آخِرُهُمُ الْقَائِمُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ قَالَ جَابِرٌ فَرَأَيْتُ فِيهَا مُحَمَّداً مُحَمَّداً مُحَمَّداً فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ وَ عَلِيّاً وَ عَلِيّاً وَ عَلِيّاً وَ عَلِيّاً فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ»[۹۶].
    4. «أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى[۹۷] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيِّ عَنْ يُوسُفَ الْأَبْزَارِيِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) ذَاتَ يَوْمٍ وَ كَانَ لَا يُكَنِّينِي قَبْلَ ذَلِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقُلْتُ لَبَّيْكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»[۹۸].
    5. «حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُعَاوِيَةُ بْنُ حُكَيْمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالُوا عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا فَخَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَمَا مَضَتْ إِلَّا أَيَّامٌ قَلَائِلُ حَتَّى مَضَى أَبُو مُحَمَّدٍ(ع)»[۹۹].
    6. «الْحُسَينُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيِّ،... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ: خَرَجَتْ هذِهِ الرِّسَالَةُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِلى أَصْحَابِهِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، أَمَّا بَعْدُ، فَاسْأَلُوا رَبَّكُمُ الْعَافِيَةَ، وَ عَلَيْكُمْ بِالدَّعَةِ وَ الْوَقَارِ وَ السَّكِينَةِ، وَ عَلَيْكُمْ بِالْحَيَاءِ وَ التَّنَزُّهِ عَمَّا تَنَزَّهَ عَنْهُ الصَّالِحُونَ قَبْلَكُمْ، وَ عَلَيْكُمْ بِمُجَامَلَةِ أَهْلِ الْبَاطِلِ، تَحَمَّلُوا الضَّيْمَ مِنْهُمْ، وَ إِيَّاكُمْ وَ مُمَاظَّتَهُمْ، دِينُوا فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ إِذَا أَنْتُمْ جَالَسْتُمُوهُمْ وَ خَالَطْتُمُوهُمْ وَ نَازَعْتُمُوهُمُ الْكَلَامَ؛ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ لَكُمْ مِنْ مُجَالَسَتِهِمْ وَ مُخَالَطَتِهِمْ وَ مُنَازَعَتِهِمُ الْكَلَامَ بِالتَّقِيَّةِ الَّتِي أَمَرَكُمُ اللَّهُ أَنْ تَأْخُذُوا بِهَا فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ، فَإِذَا ابْتُلِيتُمْ بِذلِكَ مِنْهُمْ، فَإِنَّهُمْ سَيُؤْذُونَكُمْ وَ تَعْرِفُونَ فِي وُجُوهِهِمُ الْمُنْكَرَ، وَ لَوْ لَاأَنَّ اللَّهَ تَعَالى يَدْفَعُهُمْ عَنْكُمْ لَسَطَوْا بِكُمْ، وَ مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنَ الْعَدَاوَةِ وَ الْبَغْضَاءِ أَكْثَرُ مِمَّا يُبْدُونَ لَكُمْ. مَجَالِسُكُمْ وَ مَجَالِسُهُمْ وَاحِدَةٌ، وَ أَرْوَاحُكُمْ وَ أَرْوَاحُهُمْ مُخْتَلِفَةٌ لَاتَأْتَلِفُ، لَاتُحِبُّونَهُمْ أَبَداً وَ لَا يُحِبُّونَكُمْ، غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالى أَكْرَمَكُمْ بِالْحَقِّ وَ بَصَّرَكُمُوهُ، وَ لَمْ يَجْعَلْهُمْ مِنْ أَهْلِهِ، فَتُجَامِلُونَهُمْ وَ تَصْبِرُونَ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ لَامُجَامَلَةَ لَهُمْ، وَ لَا صَبْرَ لَهُمْ عَلى شَيْءٍ، وَ حِيَلُهُمْ وَسْوَاسُ بَعْضِهِمْ إِلى بَعْضٍ؛ فَإِنَّ أَعْدَاءَ اللَّهِ إِنِ اسْتَطَاعُوا صَدُّوكُمْ عَنِ الْحَقِّ، يَعْصِمُكُمْ اللَّهُ مِنْ ذلِكَ، فَاتَّقُوا اللَّهَ، وَ كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ. وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُذْلِقُوا أَلْسِنَتَكُمْ بِقَوْلِ الزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ، وَ الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ، فَإِنَّكُمْ إِنْ كَفَفْتُمْ أَلْسِنَتَكُمْ عَمَّا يَكْرَهُهُ اللَّهُ مِمَّا نَهَاكُمْ عَنْهُ، كَانَ خَيْراً لَكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ مِنْ أَنْ تُذْلِقُوا أَلْسِنَتَكُمْ بِهِ؛ فَإِنَّ ذَلَقَ اللِّسَانِ فِيمَا يَكْرَهُ اللَّهُ وَ مَا نَهى عَنْهُ مَرْدَاةٌ لِلْعَبْدِ عِنْدَ اللَّهِ، وَ مَقْتٌ مِنَ اللَّهِ، وَ صَمَمٌ وَ عَمًى وَ بَكَمٌ يُورِثُهُ اللَّهُ إِيَّاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَتَصِيرُوا كَمَا قَالَ اللَّهُ: ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ[۱۰۰] يَعْنِي لَايَنْطِقُونَ ﴿وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ[۱۰۱]»[۱۰۲].

دقت در محتوای این روایات به خوبی مینمایاند عقاید شیعیان در مسئله امامت و غیبت امام عصر(ع) و حوادث هنگام ظهور آن حضرت است و نمیتوان همه این احادیث گرانبها را به صرف ادعای ابن غضائری حتی نجاشی مبنی بر فساد مذهب یا ارتفاع و غلو در مذهب یا ادعای جعل روایات از سوی راوی، باطل دانست؛ زیرا هیچگونه مطلبی که غلو یا فساد مذهب را برساند، در این احادیث مشاهده نمی‌شود، بنابراین سخن ابن غضائری و نجاشی درباره راوی پذیرفته نیست و روایات وی سدید و درخور اعتماد و استناد خواهند بود.

رجالیان سنّی، وی را بر اثر نقل فضائل اهل بیت(ع) به غلوّ، رفض و بدعت‌گذاری متهم کرده‌اند:

  1. ابن عدی: عبّاد بن يعقوب معروف في أهل الكوفة، و فيه غلو فيما فيه. من التشيّع، و روي أحاديث أنكرت عليه في فضائل أهل البيت و في مثالب غيرهم[۱۰۳].
  2. عقیلی: ... و هذا إسناد شيعي من عباد بن يعقوب إلى عثمان[۱۰۴].
  3. ابن حبان: كان رافضياً داعية إلى الرفض[۱۰۵].
  4. ابن حجر: رافضی...[۱۰۶].
  5. ذهبی: من غلاة الشيعة و رؤوس البدع[۱۰۷].

آیا اینها از راویان ضعیف و مجهول‌اند که ابن غضائری درباره جعفر بن محمد بن مالک نوشته است: يروي عن الضعفاء و المجاهيل[۱۰۸].[۱۰۹]

اتحاد جعفر بن محمد الکوفی با جعفر بن محمد بن مالک الفزاری

در اسناد شماری از روایات، جعفر بن محمد الکوفی قرار گرفته است و از سخنان شیخ طوسی برداشت می‌شود که وی غیر از جعفر بن محمد بن مالک الفزاری است؛ زیرا اولاً در عنوان جداگانه ذکر کرده و نوشته است: جعفر بن محمد الکوفی، روی عنه محمد بن أحمد بن یحیی[۱۱۰] و ثانیاً او و جعفر بن محمد بن مالک را از کسانی برشمرده که ابن ولید و شیخ صدوق آنها را از مستثنیات روایات محمد بن احمد بن یحیی نام برده‌اند[۱۱۱].

البته از ظاهر کلام نجاشی اتحاد فهمیده می‌شود؛ زیرا نجاشی اولاً تنها جعفر بن محمد بن مالک را عنوان کرده و ثانیاً در مستثنیات روایات محمد بن احمد بن یحیی از ایشان نام برده ولی از جعفر بن محمد الکوفی نام نبرده است [۱۱۲].

وحید بهبهانی، جعفر بن محمد الکوفی را با جعفر بن محمد بن علی بن الحسن الکوفی که متحد با جعفر بن علی بن الحسن بن علی بن عبدالله بن المغیره است، یکی دانسته و در ترجمه جعفر بن علی بن الحسن بن علی بن عبدالله بن المغیره نوشته است: يروي عنه الصدوق مترضياً، و هو في طريقه إلي جده الحسن بن علي. و في بعض النسخ: جعفر بن محمد بن علي... إلي آخره، و لعله الظاهر. و جعفر بن علي الكوفي هو هذا الرجل، و كذا جعفر بن محمد الكوفي[۱۱۳].

آیت‌الله خویی، جعفر بن محمد الکوفی و جعفر بن محمد بن مالک الفزاری را در دو عنوان جداگانه که دالّ بر تعدد است، ذکر کرده و نظر وحید بهبهانی را نیز از جهت اختلاف در طبقه بعید دانسته است[۱۱۴].

ملاحظه اسناد روایات، اتحاد جعفر بن محمد الکوفی با جعفر بن محمد بن مالک را تقویت می‌کند، به پنج دلیل: #از یک طبقه هستند.

  1. هر دو کوفی هستند.
  2. از جهت راوی در بعضی اسناد یکی‌اند؛ مانند روایت محمد بن یحیی.
  3. در رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی که به راویان صاحب اثر اختصاص دارد، تنها جعفر بن محمد بن مالک عنوان شده است.
  4. موردی یافت نشده که محمد بن احمد بن یحیی از جعفر بن محمد الکوفی روایت کرده باشد، تا او را از راویان استثناشده از روایات محمد بن احمد بن یحیی به شمار آورد.

علامه شوشتری: و بالجملة: بعد عدم الوقوف على رواية محمد بن أحمد بن يحيى عنه، يكون كلام رجال الشيخ و الفهرست كما ترى[۱۱۵].[۱۱۶]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳؛ رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۳۷؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۱۱، ش۱۴۷؛ الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۸، ش۲۷؛ الرجال (ابن داود)، ص۴۳۴، ش۹۲؛ معالم العلماء، ص۳۰، ش۱۶۱؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص٢١٠، ش۳؛ إیضاح الإشتباه، ص۱۳۱، ش۱۳۱؛ منهج المقال، ج۳، ص۲۳۵، ش۱۱۰۳؛ نقد الرجال، ج۱، ص۳۶۰، ش۱۰۱۷؛ مجمع الرجال، ج۲، ص۴۲؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۶۰، ش۱۲۸۵؛ الرجال (حر عاملی)، ص۷۹، ش۲۹۱؛ الوجیزة فی الرجال، ص۴۶، ش۳۸۱؛ منتهی المقال، ج۲، ص۲۷۶، ش۵۹۳؛ تکملة الرجال، ج۱، ص۳۴۵؛ الرسائل الرجالیه (کلباسی)، ج۱، ص۱۱۳؛ شعب المقال، ص۱۶۹، ش۳۱؛ تنقیح المقال، ج۱۶، ص۴۱، ش۴۰۷۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۸۷، ش۲۲۸۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۱۳، ش۲۸۳۰؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۶۸۰، ش۱۵۳۴.
  2. (این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛سوره نور، آیه ۳۶.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۳۱۳ به گزارش از تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۳ - ۱۰۴.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 541.
  5. سابور بالسین المهملة و الباء المنقطة تحتها نقطة، و الراء بعد الواو. (إیضاح الإشتباه، ص۱۳۱، ش۱۳۱).
  6. الفزاری بتقدیم؛ الزای المخففة علی الراء المهملة منسوب إلی فزارة و هی طائفة من قبائل العرب. (عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، پانوشت ص۴۶).
  7. رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳.
  8. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۳۱۳.
  9. الأمالی (صدوق)، ص۳۶۴، ح۵.
  10. الأمالی (صدوق)، ص۶۰۵، ح۸.
  11. کامل الزیارات، ص۱۸۲، ح۱. الأمالی (صدوق)، ص۴۴۲، ح۳: حدثنا محمد بن یحیی العطار، عن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری الکوفی قال....
  12. کمال الدین، ص۳۵۸، ح۵۷.
  13. الکافی، ج۱، ص۳۳۵، ح۱: محمد بن یحیی و الحسین بن محمد جمیعا عن جعفر بن محمد الکوفی.
  14. الکافی، ج۱، ص۳۳۷، ح۶: محمد بن یحیی، عن جعفر بن محمد.
  15. تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۱، ح۱۲۱: عن أحمد بن محمد بن سعید قال: حدثنا أبو عبدالله الفزاری یعنی جعفر بن مالک، قال: حدثنا أحمد بن علی ابن عبید الجعفی.
  16. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۱۱۱، ش۱۴۷؛ رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳.
  17. چهار روایت در تفسیر القمی (تفسیر القمی، ج۱، ص۳۱۴؛ ج۲، ص۱۱۳، ۳۷۸ و ۳۸۹)، یک روایت در تفسیر فرات الکوفی (تفسیر فرات الکوفی، ص۲۹، ح۳۱) و ده روایت در تأویل الآیات الظاهرة (تأویل الآیات الظاهرة، ص۱۴۱، ۳۲۲، ۴۱۰، ۴۱۶، ۵۲۷، ۶۱۳، ۶۹۱، ۷۳۷، ۷۴۴ و ۷۴۶).
  18. در کتاب الغیبة نعمانی ۲۵ روایت، در کتاب الغیبة شیخ طوسی ۱۰ روایت و در کتاب إکمال الدین و إتمام النعمة شیخ صدوق ۱۸ روایت.
  19. ر.ک: رجال النجاشی، ص۸۱، ش۱۹۵ (احمد بن یحیی بن حکیم الأودی)؛ ص١٢٩، ش۳۳۲ (جابر بن یزید الجعفی)، ص۲۰۰، ش۵۳۴ (صالح بن عقبة بن خالد الأسدی)، ص۲۳۰، ش۶۱۱ (عبدالله بن هلیل)، ص۳۰۲، ش۸۲۲ (عنبسة بن بجاد العابد)، ص۳۱۶، ش۸۶۷ (قاسم بن ربیع) و ص۳۳۰، ش۸۹۲ (محمد بن أبی یونس تسنیم بن الحسن بن یونس أبو طاهر الوراق الحضرمی الکوفی).  
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 541-542.
  21. رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۳۷.
  22. ر.ک: الموسوعة الرجالیه، طبقات رجال التهذیب، ص۱۹۲؛ طبقات رجال الکافی، ص۸۹.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 542-543.
  24. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۴۵۱؛ ج۸، ص۲۰۹ و ۴۴۲؛ ج۹، ص۳۱۳، ۳۲۱، ۳۷۰ و ۳۸۸؛ ج۱۰، ص۷۷ و ۱۰۹؛ ج۱۱، ص۴۶۹؛ ج۱۳، ص۹۷ و ۴۱۴؛ ج۱۴، ص۱۵۵؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۳۸۹؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۳، (ح۱۲ و ۱۳)، ص۲۴، (ح۱۷)، ص۱۳۰، (ح ۱) و ص۴۰۵، (ح۵)؛ الإمامة و التّبصره، ص۱۱۵، (ح۱۰۳) و ص۱۱۷، (ح ۱۱۰)؛ الهدایة الکبری، ص۳۷؛ الغیبه (نعمانی)، ص۱۴۰، ح۱.
  25. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۴۵۱؛ ج۸، ص۴۴۲؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۳، (ح۱۲) و ص۱۳۰، (ح۱)؛ الکافی، ج۸، ص۲، ح۱؛ الإمامة و التبصره، ص۱۱۵، (ح۱۰۳) و ص۱۱۷، (ح١١٠)؛ الهدایة الکبری، ص۳۷؛ الأمالی (صدوق)، ص۱۲۸، (ح۳) و ص۶۵۷، (ح۹)؛ الخصال، ج۱، ص۷۲، ح۱۰۹؛ ج۲، ص۵۶۴، ح۱.
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 543-544.
  27. الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۸، ش۲۷: وفي مذهبه ارتفاع.
  28. رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳: فاسد المذهب.
  29. رجال النجاشی، ص۱۲۲.
  30. الخصال، ج۱، ص۷۲، ح۱۰۹.
  31. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است سوره نساء، آیه ۵۹.
  32. کفایة الأثر، ص۵۳ - ۵۵.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 544-546.
  34. الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۸، ش۲۷.
  35. رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳.
  36. رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۳۷؛ مجلسی اول: و لا شک فی أن أموره(ع) کلها أعاجیب، بل معجزات الأنبیاء صلوات الله علیهم کلها أعاجیب. (روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۳۸)؛ وحید بهبهانی: {{عربی|لکن الظاهر من الشیخ ذکر ذلک لبیان وجه تضعیف القوم لا للذّم. (منهج المقال، ج۳، ص۲۳۷) علامه شوشتری: و أما ما قاله الشیخ فی رجاله: من أنه روی فی مولد القائم(ع) أعاجیب، فلم أقف علیها سوی ما رواه النعمانی (الغیبه (نعمانی)، ص۱۵۵، ح۱۶) «عنه عن الباقر(ع) عن النبي(ص) قال: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ كَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ حَتَّى إِذَا مَدَدْتُمْ إِلَيْهِ حَوَاجِبَكُمْ وَ أَشَرْتُمْ إِلَيْهِ بِالْأَصَابِعِ أَتَاهُ مَلَكُ الْمَوْتِ فَذَهَبَ بِهِ ثُمَّ بَقِيتُمْسَبْتاً مِنْ دَهْرِكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيّاً مِنْ أَيٍّ فَاسْتَوَى فِي ذَلِكَ بَنُو عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَبَيْنَمَا أَنْتُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَطْلَعَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ نَجْمَكُمْ فَاحْمَدُوهُ وَ اقْبَلُوهُ» فانه خبر غریب مشتمل علی موت القائم(ع) لا غیبته (قاموس الرجال، ج۲، ص۶۸۲ - ۶۸۳).
  37. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۱۰، ش۳.
  38. کتاب الإستغاثة (تألیف أبی القاسم الکوفی علی بن أحمد بن موسی ابن الإمام محمد بن علی بن موسی بن جعفر(ع)، متوفای ۳۵۲ هجری قمری)، طبع نجف، ص۹۰.
  39. الخصال، ج۱، ص۷۲، ح۱۰۹.
  40. تنقیح المقال، ج۱۶، ص۴۶ - ۴۷.
  41. قاموس الرجال، ج۲، ص۶۸۲، ش۱۵۳۴.
  42. معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۸۹، ش۲۲۸۸.
  43. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 546-548.
  44. رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۳۷.
  45. ر.ک: تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۶ و ۱۱۱؛ و....
  46. رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳.
  47. رجال النجاشی، ص۳۷۹، ش۱۰۳۲.
  48. الفهرست (طوسی)، ص۴۰۲، ش۶۱۳.
  49. الإمامه و التبصره، ص۱۱۷، ح۱۱۰: سعد بن عبدالله، عن جعفر بن محمد بن مالک.
  50. رجال النجاشی، ص۸۳ - ۸۴، ش۲۰۱.
  51. الفهرست (طوسی)، ص۷۵، ش۹۴.
  52. کمال الدین، ج۲، ص۶۴۸، ح۲.
  53. رجال النجاشی، ص۱۷۷، ش۴۶۷.
  54. الفهرست (طوسی)، ص۲۱۵، ش۳۱۶.
  55. رجال الطوسی، ص۴۲۹، ش، ۶۱۶۲: {{عربی|یروی عن جعفر بن محمد بن مالک؛ رجال الطوسی، ص۴۵۲، ش۶۴۱۸؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۲۲، ش۸۳۱: أبو الحسین بن أبیطاهر الطبری، و قیل: اسمه علی بن الحسین، روی... عن جعفر بن محمد بن مالک.
  56. رجال الطوسی، ص۴۲۹، ش۶۱۶۲. الفهرست (طوسی)، ص۵۲۲، ش۸۳۱: أبو الحسین بن أبی طاهر الطبری، و قیل: اسمه علی بن الحسین، روی عن أبی جعفر الأسدی و عن جعفر بن محمد بن مالک، و هو من غلمان العیاشی، و له کتاب مداواة الجسد لحیاة الأبد؛ نیز ر.ک: رجال الطوسی، ص۴۵۲، ش۶۴۱۸.
  57. الأمالی (صدوق)، ص۱۲۸، ح۳: حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس، قال: حدثنا أبی، عن جعفر بن محمد بن مالک.
  58. رجال النجاشی، ص۹۲، ش۲۲۸.
  59. الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۱.
  60. الأمالی (صدوق)، ص۴۴۲، ح۳: حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل، قال: حدثنا محمد بن یحیی العطار، عن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری الکوفی.
  61. رجال النجاشی، ص۳۵۳، ش۹۴۶.
  62. رجال الطوسی، ص۴۳۹، ش۶۲۷۴.
  63. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۶، ح۵: ... حدثنا محمد بن عبد الله بن جعفر الحمیری، عن أبیه، عن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری...؛ الغیبه (طوسی)، ح۴۰۵: و عنه (أی: عن محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری به قرینه سند قبلی)، عن أبیه، عن جعفر بن محمد الکوفی.
  64. رجال النجاشی، ص۲۱۹، ش۵۷۳.
  65. الفهرست (طوسی)، ص۲۹۴، ش۴۴۰.
  66. الإستبصار، ج۴، ص۳۸، ح۱۲۸: {{عربی|البزوفری، عن جعفر بن محمد بن مالک؛ تهذیب الأحکام، ج۸، ص۲۷۳، ح۹۹۶؛ رجال النجاشی، ص۳۱۶، ش۸۶۷: و أخبرنا الحسین بن علی بن سفیان عن جعفر بن محمد بن مالک الفزاری الکوفی.
  67. رجال النجاشی، ص۶۸، ش۱۶۲.
  68. الکافی، ج۱، ص۳۱، ح۷: الحسین بن محمد، عن جعفر بن محمد.
  69. رجال النجاشی، ص۶۶، ش۱۵۵.
  70. منهج المقال، ص۱۴۶.
  71. الکافی، ج۱، ص۲۵۴، ح۲: عن أحمد بن أبی زاهر، عن جعفر بن محمد الکوفی.
  72. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۱۰۷، ش۸۰۰.
  73. الکافی، ج۱، ص۳۲۵، ح۲: علی بن محمد، عن جعفر بن محمد الکوفی. علی بن محمد از مشایخ کلینی است و مقصود از آن، یا علی بن محمد علان است؛ یا علی بن محمد بن بندار.
  74. رجال النجاشی، ص۲۶۰ - ۲۶۱، ش۶۸۲.
  75. رجال النجاشی، ص۲۶۱، ش۶۸۳.
  76. تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۱، ح۱۲۱: عن أحمد محمد بن سعید قال: حدثنا أبو بن عبدالله الفزاری - یعنی جعفر بن مالک - قال: حدثنا أحمد بن علی بن عبید الجعفی.
  77. رجال النجاشی، ص۹۴، ش۲۳۳.
  78. رجال الطوسی، ص۴۰۹، ش۵۹۴۹.
  79. الفهرست (طوسی)، ص۶۸، ش۸۶.
  80. رجال النجاشی، ص۳۳۰، ش۸۹۲: ... له کتب، منها کتاب الحج، و هو کتاب حسن، و علیه عول سلامة بن محمد الأرزنی، و له کتاب الجامع. أخبرنا أبو الحسن بن الجندی قال أخبرنا ابن همام أبو علی قال: حدثنا جعفر بن محمد بن مالک الفزاری قال: حدثنا محمد بن تسنیم الوراق بکتبه.
  81. رجال النجاشی، ص۳۳۰، ش۸۹۲.
  82. رجال النجاشی، ص۸۱، ش۱۹۵: له کتاب دلائل النبی(ص)، رواه عنه جعفر بن محمد بن مالک الفزاری.
  83. رجال النجاشی، ص۸۱.
  84. رجال النجاشی، ص۲۳۰، ش۶۱۱. (ترجمه عبدالله بن هلیل)
  85. رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۴.
  86. الإمامة و التبصره، ص۱۱۷، ح۱۱۰: عن جعفر بن محمد بن مالک، عن علی بن الحسن بن فضّال.
  87. رجال النجاشی، ص۲۵۷، ش۶۷۶.
  88. الفهرست (طوسی)، ص۲۷۲ - ۲۷۳، ش۳۹۲.
  89. بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۳، ح۱۲: عن جعفر بن محمد بن مالک الکوفی قال: حدثنا عبّاد بن یعقوب الأسدی.
  90. الفهرست (طوسی)، ص۳۸۳، ش۵۴۲.
  91. در مقدمه کتاب نوشته است {{عربی|و قد علمنا أنّا لا نحیط: بجمیع ما روی عنهم - أی: الأئمة(ع) - فی هذا المعنی، و لا فی غیره، لکن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا (رحمهم الله برحمته) و لا أخرجت فیه حدیثا روی عن الشذاذ من الرجال یؤثر ذلک عنهم عن المذکورین غیر المعروفین بالروایة المشهورین بالحدیث و العلم. علامه شوشتری با اشاره به عبارت ابن قولویه در مقدمه کتاب کامل الزیارات می‌نویسد: و یظهر من أوله أن کلهم أجلاء. (قاموس الرجال، ج۲، ص۶۶۹).
  92. ر.ک: کامل الزیارات، ص۱۲۷، (ح۱)، ص۱۳۷، (ح۳)، ص۱۷۳، (ح۲)، ص۱۸۲، (ح۱)، ص۱۸۶، (ح۷) و ص۲۵۰، (ح۶).
  93. مجلسی اول با اشاره به محتوای روایات راوی نوشته است:روي شيخ الطائفة عنه كثيرا في كتاب الغيبة و كذا الصدوق في كتبه سيما في إكمال الدين و ذكر الأعاجيب، ولا شك في أن أموره(ع) كلها، أعاجيب، بل معجزات الأنبياء صلوات الله عليهم كلها أعاجيب... متي يجوز نسبة الوضع إلي أحد لرواية الأعاجيب و الحال أنه لم يروها فقط، بل رواها جماعة من الثقات.... (روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۳۸).
  94. بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۴، ح۱۷.
  95. الإمامة و التبصره، ص۱۲۶، ح۱۲۶.
  96. کمال الدین، ج۱، ص۳۱۱، ح۲.
  97. مقصود احمد بن ابی زاهر است.
  98. بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۳۰، ح۱.
  99. کمال الدین، ج۲، ص۴۳۵، ح۲.
  100. کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند سوره بقره، آیه ۱۸.
  101. و به آنان اجازه نمی‌دهند که پوزش بخواهند، سوره مرسلات، آیه ۳۶.
  102. الکافی (ط - دار الحدیث)، ج۱۵، ص۷ - ۱۲.
  103. الکامل ابن عدی، ج۴، ص۳۴۸، ش۱۱۸۰.
  104. ضعفاء العقیلی، ج۳، ص۲۱۶.
  105. المجروحین، ج۲، ص۱۷۲.
  106. تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۷۰، ش۳۱۶۴.
  107. میزان الإعتدال، ج۲، ص۳۷۹، ش۴۱۴۹.
  108. الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۸، ش۲۷.
  109. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 548-560.
  110. رجال الطوسی، ص۴۲۰، ش۶۰۵۷.
  111. الفهرست (طوسی)، ص۴۱۰ - ۴۱۱، ش۶۲۳: و قال محمد بن علی بن الحسین (ابن بابویه): إلا ما کان فیه من تخلیط، و هو (الذی یکون) فی طریقه محمد بن موسی الهمدانی، أو یرویه عن رجل،.... أو جعفر بن محمد الکوفی....
  112. رجال النجاشی، ص۳۴۸، ش۹۳۹: ... و کان محمد بن الحسن بن الولید یستثنی من روایة محمد بن أحمد ابن یحیی، ما رواه... عن جعفر بن محمد بن مالک... و تبعه أبو جعفر بن بابویه علی ذلک.
  113. منهج المقال، ج۳، پانوشت ص۲۱۰ - ۲۱۱، ش۳۵۴.
  114. معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۹۹، ش۲۳۱۵: و لکنه بعید جدا، فإن المتقدم (جعفر بن علی بن الحسن بن علی بن عبدالله بن المغیرة) شیخ الصدوق، و هذا (جعفر بن محمد الکوفی) من مشایخ شیخ الکلینی، و بینهما بون بعید. و قال الشیخ فی ترجمة محمد بن أحمد بن یحیی: استثنی الصدوق فی جملة ما استثناه من روایات محمد بن أحمد بن یحیی، ما یرویه عن جعفر بن محمد الکوفی.
  115. قاموس الرجال، ج۲، ص۶۸۰، ش۱۵۳۳.
  116. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 561-562.