صبر امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

صبر و شکیبائی حضرت سید الشهداء(ع)

این صفت از اصول اخلاق حمیده و ملکات پسندیده است و آیات شریفه و احادیث در فضیلت آن بسیار است، و در بیش از هفتاد موضع در قرآن مذکور است. از آیات و روایات، علاوه بر آنکه بلندی مقام و رتبه صابران معلوم می‌گردد، دانسته می‌شود که صبر، کلید برکات و مقدمه نیل به تمام مقامات معنوی و شرط توفیق در هر کار و کسب هر فضیلت است. حسین(ع) در مقام صبر امتحانی داد که دوست و دشمن از آن در شگفتی شدند، بلکه فرشتگان آسمان (بر حسب فقره زیارت ناحیه مقدسه: «و لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء» نیز از آن صبر و شکیبایی در تعجب ماندند.[۱]

صبر در جهاد

صبر در جهاد این است که مجاهد فی سبیل الله به واسطه ورود جراحات و زخم اسلحه پشت به میدان نکند و از زخم‌های کاری، پریشان خاطر نشود و روحیه‌اش از یورش و حمله دسته جمعی قوای مسلح دشمن ضعیف نگردد. مجموع جراحاتی که اثرش در لباس آن حضرت بود صد و بیست جراحت بوده بلکه از بعضی روایات استفاده می‌شود که مجموع جراحات وارده بر آن بدن عزیز خدا از شمشیر و تیر و نیزه و سنگ، بیش از سیصد ده جراحت بوده است و به اتفاق تمام این زخم‌ها از پیش رو و سینه مطهر بر آن حضرت رسید. با این کثرت جراحات جنگ می‌کرد و رجز می‎خواند و حمله‌های مردانه می‌کرد و تا ممکن بود سواره و سپس پیاده، و حتی آن وقتی که بر زمین افتاده بود با کمک شمشیر برمی‌خاست و آن مردمی را که ننگ عالم انسانیت شدند از خود دور می‌کرد، و دفاع می‌نمود و صبر داشت.[۲]

صبر در مصیبت جوانان و برادران و اصحاب

این نوع صبر از صبر بر جراحات، و آلام بدنی به مراتب دشوارتر، و از پا در آورنده‌تر است. اما حسین(ع) که صبر و شکیبائی‌اش از کوه‌های عالم بیشتر بود در داغ مرگ جوانان و برادران، و مصیبت بهترین اصحاب و یاران که همه را با لب تشنه در پیش رویش به فجیع‌ترین وضعی شهید می‌ساختند و بدنشان را پاره پاره می‌کردند، صبری کرد که از آغاز عالم تا به حال چنان صبری از کسی آشکار نشده است. طفل شیرخوارش را در بغلش تیر می‌زدند و هلاک می‌کردند. فرزند کوچک برادرش را در آغوشش بعد از آنکه دستش را با شمشیر قطع کردند به طوری که با پوست آویخته شد، شهید کردند. کودکی را که شمشیر دشمن دستش را قطع کرده بود مانند مردان دنیا دیده؛ امر به صبر می‌کرد و می‌فرمود: «يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ» برادر زاده‎ام! صبر کن بر آنچه که بر تو وارد شده (از بلاها و مصیبت‌ها) و اینها را خیر حساب کن! اهل بیتش را در معرض اسیری می‌دید با اینکه این مصیبت برای او که مجسمه غیرت و مردانگی بود بسیار سخت و جانگداز بود صبر فرمود، و آنها را به صبر و وقار و خاموشی و خویشتن‎داری سفارش می‌کرد و به رحمت خدا مژده می‌داد و می‌فرمود: «و رحمة الله لا تفارقكم في الدنيا و الآخرة».[۳]

صبر در غضب و خشم

از پیامبر اعظم(ص) روایت است که نیرومند کسی است که به هنگام خشم، مالک خویش گردد. حسین(ع) هرگز تحت تأثیر خشم و غضب کاری را انجام نداد، در هنگام غضب بر خود مسلط بود؛ و اگر تمام عوامل خشم فراهم می‌شد آن حضرت از طریق اعتدال و میانه‎روی و راه صواب به قدر چشم برهم زدن بیرون نمی‎شد. غلامی از غلامانش آب بر دست مبارکش می‌ریخت ابریق از دستش در طشت افتاد، آب طشت بر روی مقدسش پاشید. غلام عرض کرد: ای آقای من! ﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ[۴]. فرمود: خشمم را فرو خوردم. غلام گفت: ﴿وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ[۵] فرمود: عفو کردم از تو. عرض کرد: ﴿وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۶]. فرمود: «اذهب فأنت حر لوجه الله الكريم» برو که تو در راه خدا آزادی![۷]

صبر در تشنگی

این شکیبائی سخت دشوار است، خصوص اگر تشنگی در نهایت شدت باشد. تسلیم نشدن به دشمن با زحمت تشنگی، علامت تصمیم و عزم راسخ فوق العاده است، شاید در تاریخ موردی را پیدا نکنیم که آب را بر روی طرف بسته باشند و او از تسلیم خودداری کرده باشد. کسانی که گرمای عراق را دیده‌اند می‌دانند که تحمل تشنگی چند ساعت در آنجا طاقت فرسا است. زحمت جهاد در آفتاب سوزان و کثرت جراحات و ریزش خون، همه باعث شدت تشنگی است ولی آن امام تشنه کام بر این رنج عظیم صبر فرمود، و تسلیم آن ناکسان نگردید «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللَّهِ‌» برو که تو در راه خدا آزادی![۸]

صبر در اطاعت فرمان خدا

معلوم است که ظهور تمام اقسام صبر از آن حضرت برای اطاعت فرمان خدا بود، و برای امتثال امر خدا از آن همه بلاها و مصیبت‎ها استقبال کرد و پیشنهادهائی را که دوستان یا دشمنان دادند که با یزید بیعت کند یا به نحوی با او به سازش و سکوت رفتار نماید نپذیرفت و رد کرد.[۹]

منابع

پانویس