ویژگی‌های امان اهل زمین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

بر اساس روایات متعددی که در متون شیعه و سنی وجود دارد، امامان (ع) امان لاهل الارض‌اند. اینک باید دانست که این مفهوم دارای چه مؤلفه‌های معنایی‌ای است و از طریق آن، چه مقاماتی برای امام ثابت می‌شود.

مرجعیت دینی و هدایتگری

تعبیر «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»، به خودی خود، بیانگر آن است که فرد متصف به آن، کسی است که موجب ایمنی و امنیت آفریدگان روی زمین است؛ اما مهم آن است که باید دانست، وی از چه جهت موجب ایمنی برای آفریدگان است.

یونس بن ظبیان نقل می‌کند که شبی خدمت امام صادق (ع) شرفیاب شد. ایشان به آسمان نگاهی انداختند و به وی فرمودند: “آیا این ستارگان را می‌بینی چه نیکویند؟ آیا آنها موجب امان اهل آسمان نیستند، در حالی که ما هم موجب امان اهل زمینیم؟ ”[۱]مضمون این روایت به طور متعدد در دیگر روایات نیز وجود دارد؛ چنان‌که پیش‌تر برخی از آنها نقل شد. این تعداد روایات، انسان را نسبت به صدور این مضمون از معصوم مطمئن می‌سازد. امام سجاد (ع) به شکل جامع‌تری این تعبیر را تبیین می‌کنند و می‌فرمایند: “ما موجب امنیت برای اهل زمینیم؛ چنانکه ستارگان موجب امنیت برای اهل آسمان‌اند و ماییم که به واسطه ما، خداوند آسمان را از آن‌که روی زمین واقع شود، نگه می‌دارد، مگر به اذن خودش، و به واسطه ماست که زمین اهلش را در خود فرو نمی‌برد... و اگر کسی از ما روی زمین نباشد، زمین با اهلش در هم پیچیده خواهد شد. به واسطه ماست که باران می‌بارد و برکات زمین ظاهر می‌شود و... ”[۲].

مرحوم کلینی از اسحاق بن یعقوب نقل می‌کند که وی پرسش‌هایی را در نامه‌ای نوشت و از محمد بن عثمان عمری، نائب دوم امام عصر (ع) در دوارن غیبت صغرا، خواست که پاسخ پرسش‌ها را از محضر آن حضرت بپرسد. امام عصر (ع) در پاسخ به یکی از پرسش‌ها که خواستار تبیین چگونگی انتفاع از امام در دوران غیبت شده بود، چنین مرقوم فرمودند: «...وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ»[۳]؛ وجه انتفاع از من در دوران غیبتم، همانند انتفاع از آفتاب است، هنگامی که ابر آن را از دیده‌ها پنهان دارد و همانا من موجب امان اهل زمینیم، چنان‌که ستارگان موجب امان اهل آسمان‌اند. در این روایت، نقش امام (ع) روی زمین به نقش ستارگان در آسمان تشبیه می‌شود. در تحلیل این تشبیه می‌توان گفت، همان‌گونه که ستارگان روشنی بخش آسمان‌اند و اهل آن به واسطه آنها راه را می‌شناسند و گمراه نمی‌شوند، به همین سان امامان نیز روشنی بخش زمین‌اند و اهل زمین با توجه به آنها می‌توانند راه درست را تشخیص دهند؛ در ضمن، بر اساس ظاهر این روایات، نقش امام محدود به زمین و زمینیان نمی‌شود.

در تأیید تحلیل این تشبیه می‌توان به نمونه‌های کاربرد واژه “نجوم” در قرآن کریم اشاره کرد و از طریق آن، به نقش ستارگان پی برد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ[۴].

در این آیه، به روشنی، نور داشتن ستارگان، یکی از ویژگی‌های این اجرام آسمانی معرفی می‌شود: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ[۵].

در این آیه نیز این مسئله که ستارگان موجب هدایت انسان‌ها در تاریکی‌ها می‌شوند، به خوبی مطرح شده است. روایتی نیز در برخی متون حدیثی شیعه و اهل سنت وجود دارد که رسول گرامی اسلام (ص) در آن می‌فرمایند: “همانا مَثَل عالمان در زمین، مانند مَثَل ستارگان در آسمان است؛ در تاریکی‌های خشکی و دریا به وسیله آن هدایت حاصل می‌شود... ”[۶].

با توجه به آنچه گفته شد، روشن می‌شود که مقصود از «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»، آن است که ایشان موجب امان مردم زمین از اختلاف‌اند که میتوان شأن هدایتی ایشان را از این مفهوم استنباط کرد. البته اگرچه در ذیل روایت امام سجاد (ع)، نقشی فراتر از این برای امامان تبیین می‌شود، به نظر نمی‌رسد که مسائل و مقامات یاد شده در ذیل این روایت، مربوط به مقام «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» باشد، بلکه می‌تواند نقش و مقامی مستقل از آن پنداشته شود.

اینک که دانسته شد، بر اساس این روایت ثابت شد، نقش امام روشنی‌بخش و هدایتگری نسبت به آفریدگان زمین است، می‌توان گفت که این مفهوم می‌تواند همسوی با مفهوم “نور الله” باشد که دلالتی روشن بر همین نقش و شأن دارد[۷].[۸]

عصمت

ثابت شد که «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» هدایتگر و مرجع دینی مردم و برطرف کننده اختلاف آنهاست. در این صورت، عصمت یکی از ویژگی‌های اجتناب‌ناپذیر اوست؛ چرا که بدون داشتن چنین ویژگی‌ای نمی‌تواند برطرف کننده اختلاف از میان مردم زمین باشد. سخن امام باقر (ع) این برداشت را تأیید می‌کند. ایشان با استناد به سخن پیامبر (ص) که اهل بیت خود را موجب امان اهل زمین معرفی کردند، فرمودند: “آنها معصوم مطهرند که گناهی انجام نمی‌دهند... ”[۹].[۱۰]

منصوب بودن به نصب الهی

«أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» کسی است که هدایتگر، برطرف‌کننده اختلافات و معصوم است؛ روشن است که مردم نمی‌توانند این ویژگی‌ها را بشناسند، از این‌رو، خداوند او را به این مقام منصوب می‌کند. در تأیید این آموزه، می‌توان به این روایت از امام باقر (ع) نیز استناد کرد که فرمودند: “همانا خداوند تبارک و تعالی ما را حجت روی زمین و موجب امان روی زمین، برای اهل آن قرار داد”[۱۱].

نکته پایانی آن‌که پس چرا “وساطت فیض” یکی از ویژگی‌های «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» به حساب آمده؟[۱۲].

وساطت فیض

در برخی روایات، مفهوم «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»، به گونه‌ای تبیین شده است که می‌تواند نشان از شأن وساطت فیض داشته باشد. امام باقر (ع) در این باره فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ وَ أَمَاناً فِي الْأَرْضِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ لَمْ يَزَالُوا فِي أَمَانٍ مِنْ أَنْ تَسِيخَ بِهِمُ الْأَرْضُ مَا دُمْنَا بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ»[۱۳]؛ “همانا خداوند تبارک و تعالی ما را حجت روی زمین و موجب امان روزی زمین، برای اهل آن قرار داد. آنها مادامی که ما میانشان باشیم، از اینکه زمین در هم پیچیده شود، در امان‌اند”.

در این روایت به خوبی بیان شده که اگر امام امان برای اهل زمین است، بدین معناست که وجود او مانع از فروپاشی زمین می‌شود؛ اما گفتنی است که روایت یاد شده به لحاظ سندی دارای اعتبار لازم نیست[۱۴]. در روایات دیگری نیز پس از بیان نقش «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»، از مسئله وساطت فیض ایشانسخن به میان آمده است؛ چنان‌که جابر بن یزید جعفی از امام باقر (ع) پرسید، برای چه چیز نیاز به پیامبر و امام است؟ امام فرمود: “برای آن‌که عالم بر استواری خود باقی بماند و خداوند هنگامی که پیامبر یا امام میان مردم، در دنیا باشد، عذاب را از اهل زمین برمی‌دارد. خداوند فرمود: "مادامی که تو (پیامبر) در میان آنها باشی، خداوند آنها را عذاب نمی‌کند" و پیامبر خدا (ص) فرمود: "ستارگان موجب امان برای اهل آسمان‌اند و اهل بیت من نیز موجب امان برای اهل زمین‌اند... آنها کسانی‌اند که خداوند به واسطه آنها بندگانش را روزی می‌دهد و شهرها را آباد می‌گرداند و به واسطه آنهاست که باران از آسمان نازل می‌شود و... ”[۱۵].[۱۶]

در این روایت نیز «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»، به وساطت فیض تفسیر شده است؛ اما باید گفت که این روایت به لحاظ سندی مخدوش است[۱۷]. البته اینکه امام (ع) نقش وساطت فیض را در عالم هستی دارد، امری انکارناپذیر است؛ چنان‌که در گذشته از آن سخن به میان آمد. با وجود این، سخن در این است که چنین واقعیتی از مفهوم «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» استفاده نمی‌شود و روایات موجود در این باره نیز به اندازه‌ای نیستند که اطمینان به صدور آنها حاصل شود.

نتیجه‌گیری

نتایج به دست آمده از این بخش عبارتند از:

  1. امام امین الله است، بدین معنا که او معتمد خدا در علومی است که بدو سپرده است؛ از این‌رو، او مرجع دین و هدایت‌کننده مردم، دارای علم خطاناپذیر، معصوم و برترین انسان‌ها و منصوب از جانب خداوند متعال است؛
  2. با رویکردی کلان‌تر، به نظر می‌رسد امین الله کسی است که بر مردم تسلط دارد و صاحب منصب مدیریت اداره جامعه است و در نگهداری این منصب الهی امین است؛
  3. از آنجا که امام «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» است، کسی است که هدایتگر انسان‌هاست و موجب رفع اختلاف از میان آنها می‌شود. چنین کسی معصوم است و خدا او را منصوب می‌کند؛
  4. به لحاظ تاریخی، باید گفت که این دو مفهوم را حضرت رسول الله (ص) در دوران رسالتشان بر ائمه اطهار (ع) اطلاق کرده‌اند و امامان پاک (ع) نیز شئونات و لوازم آن را تبیین کرده‌اند[۱۸].

منابع

پانویس

  1. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۳۶. شایان ذکر است، اگرچه به گفته کشی، یونس بن ظبیان فردی غالی بوده است (محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۳۶۳)؛ چنان‌که برخی محققان گفته‌اند، غالی‌گری وی در عصر امام رضا (ع) بوده است (نعمت‌الله صفری فروشانی، غالیان، ص۳۵۹)؛ از این‌رو، نمی‌توان این روایت را روایتی غالیانه به شمار آورد.
  2. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷؛ الامالی، ص۱۸۶.
  3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۳-۴۸۵؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۹۰.
  4. «و آنگاه که ستارگان به تیرگی گرایند» سوره تکویر، آیه ۲.
  5. «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید» سوره انعام، آیه ۹۷.
  6. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۵۷؛ زین الدین بن علی عاملی شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۰۴.
  7. در ادامه نوشتار، به تفصیل از روایاتی که در بردارنده این مفهوم‌اند، سخن به میان خواهیم آورد و تحلیل خود را عرضه خواهیم کرد.
  8. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۱۵.
  9. «قَالَ رَسُولِ اللَّهِ (ص): النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ... وَ هُمُ الْمُؤَيَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ». احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۵۷. شایان ذکر است که روایت یاد شده، به لحاظ سندی معتبر نیست. البته، چنان‌که گذشت، این مضمون که اهل بیت پیامبر (ص) موجب امان اهل زمین‌اند، مستفیض است؛ اما این نکته که آنها معصوم باشند، در تمام روایات وجود ندارد؛ به دیگر سخن، اضافه این مضمون به مضمون «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» مستفیض نیست تا از این راه، روایت یاد شده را معتبر بدانیم؛ از این‌رو، تنها در مقام مؤید از آن استفاده کرده‌ایم.
  10. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۱۸.
  11. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۲۰۴. یادکرد این نکته ضروری است که این روایت به لحاظ سندی دارای اعتبار لازم نیست؛ از این‌رو، تنها به منظور تأیید از آن استفاده کرده‌ایم.
  12. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۱۸.
  13. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۴.
  14. اعتبار نداشتن این روایت، بدین دلیل است که ثابت بن هرمز که این سخن را از امام باقر (ع) نقل کرده، فردی زیدی مذهب است که به لحاظ رجالی مجهول است. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۱۶-۱۱۷؛ ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص۲۳۴. افزون بر آن، ابو سعید عصفوری نیز که در سلسله راویان این حدیث قرار دارد، فردی مهمل است.
  15. متن کل روایت چنین است: «عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ (ع) لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ يُحْتَاجُ إِلَى النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا نَبِيٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ قَالَ النَّبِيُّ (ص) النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى أَهْلَ السَّمَاءِ مَا يَكْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي أَتَى أَهْلَ الْأَرْضِ مَا يَكْرَهُونَ يَعْنِي بِأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَعْصُونَ وَ هُمُ الْمُؤَيَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ يَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ تُعْمَرُ بِلَادُهُ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ يُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَا يُعَجِّلُ عَلَيْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ الْعَذَابِ لَا يُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ». شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.
  16. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۱۹.
  17. معتبر نبودن این روایت بدین دلیل است که در سلسله سند آن، عمرو بن شمر قرار دارد که ارباب رجال او را شدیداً تضعیف کرده‌اند؛ برای نمونه، ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۸۷. افزون بر آن، رجاء بن سلمة و نیز مغیرة بن محمد که در سلسله راویان این حدیث هستند، راویانی مهمل‌اند.
  18. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۱۵-۳۲۰.