علم حادث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

علم حادث به معنای واقع و وجود یافته عبارت از الهامی است که به معصوم القاء می‌‌شود. براساس روایات این نوع از علم إفاضات دائمی الهی است که همیشه رو به إزدیاد بوده و برترین علم ایشان است. امام صادق (ع) فرمودند: "همانا علم آنی است که در شب و روز، روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود".

معناشناسی

علم حادث به معنای واقع و وجود یافته است[۱] و در اصطلاح الهامی است که به معصوم القاء می‌‌شود[۲].

برتری علم حادث از بقیه علوم ائمه (ع)

در روایات، اهل بیت (ع) علوم خود را به سه قسم ماضی، غابر و حادث تقسیم کرده اند:

  1. امام کاظم (ع) در کیفیت عالم شدن ائمه (ع) می‌فرماید: "علم ما از سه ناحیه می‌رسد، ماضی و غابر و حادث، اما علم ماضی علمی است که (با تحقق در خارج) تفسیر آن روشن شده و اما علم غابر علمی است که نوشته شده (اما هنوز در خارج واقع نشده است) و اما علم حادث همان قذف در قلب و نقر در گوش است و این علم برترین علم ماست و پیامبری بعد از پیامبر (ص) ما نیست"[۳]. امام کاظم (ع) در مورد «نقر» می‌فرماید: «وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا» و بعد از اشاره به این که «نقر» از سوی ملک است، تأکید می‌فرمایند: «وَ لاَ نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا». این تأکید، به لحاظ آن است که تحدیث به معنای وحی شریعت نیست. مرحوم علّامه مجلسی می‌نویسد: اگر چنانچه از قول امام (ع)، توهم ادعای نبوّت (توسط ائمه) ایجاد شود؛ چراکه مردم خیال می‌کنند اِخبار از ملک، مخصوص انبیاست ـ امام (ع) این توهم را نفی کرده به واسطه این که فرموده: «پیامبری بعد از پیامبر ما نیست». و آن به خاطر فرق بین نبیّ و محدّث است که نبیّ، ملک را هنگام القای حکم می‌بیند و محدّث به واسطه اسماع، از مسئله آگاه می‌شود و ملک را نمی‌بیند و حکم شرع به او القاء می‌شود، چنانچه گذشت[۴].[۵]
  2. علی بن محمد سمری از نواب امام زمان (ع) می‌گوید به حضرت درباره‌ علومی که نزدشان است نامه نوشتم، پس امام (ع) در جواب نوشتند: علم ما بر سه گونه است علم ماضی و غابر و حادث، اما علم ماضی پس (با تحقق آن در خارج) تفسیر شده است و اما علم غابر پس موقوف است (تا اینکه زمان تحقق آن فرا برسد) و اما علم حادث پس قذف در قلب و نقر در گوش است و آن برترین علم ماست و پیامبری بعد از پیامبر (ص) ما نیست.
  3. حمران می‌گوید به امام صادق (ع) گفتم تورات و انجیل و زبور و آنچه در کتاب‌های گذشته و کتاب‌های ابراهیم (ع) و موسی (ع) نزد شماست؟ امام (ع) فرمودند: آری، گفتم به راستی که این علم علم بزرگی است، امام (ع) فرمودند: ای حمران اگر علم غیر از آنچه که هست نباشد (چنین است که تو می‌گویی) اما آنچه که علم آن در شب و روز پیدا می‌شود نزد ما بزرگتر است.

از مجموع روایات استفاده می‌‌شود برخی از معلومات معصوم، إفاضات دائمی الهی است که همیشه رو به إزدیاد است و از این قسم تعبیر به "علم حادث" شده است[۶].

تفسیر منحصر بودن علم در علم حادث

انحصار علم حقیقی در علم حادث (اشاره به تفکیک علم از معلوم)، روایاتی که علم را منحصر در علم حادث دانسته، به دو گونه قابل تفسیر است: احتمال اول: اینکه اهمیت علم حادث در قبال سایر علوم به اندازه‌إی است که سایر علوم در مقابل این نوع از علوم، هیچ شمرده می‌شوند و آن علم خاصی که از امتیازات برجسته‌ ائمه (ع) است، منحصر به این علم است. احتمال دوم: نیاز به توضیحی در قالب یک مَثَل محسوس دارد؛ اگر دید و رؤیت ظاهری با چشم سر را در نظر بگیریم، خواهیم دید که انسان "ببیننده" است و "دیده شده" اشیائی هستند که در معرض دید انسان قرار دارد، اما آنچه در دیدن نقش اصلی را إیفا می‌کند "نور" است. در "دید باطنی" نیز چنین است، حقیقت علم همان "نور واقعی" است و اموری که به وسیله‌ علم، درک می‌کنیم، در حقیقت "معلومات" ما هستند، هر چند علم به معنای معلوم نیز بسیار به کار برده می‌شود. از این نظر آن "نور الهی" که خاص ائمه هدی (ع) است علم حقیقی است و دانسته‌های به آن نور، معلومات آنهاست، البته به دلیل اینکه قیوم همه‌ حقایق خداست، این نور باید لحظه به لحظه إفاضه گردد، از این جهت تعبیر "علم حادث" به کار برده شده است. برخی از این روایات دیگر در این باب عبارت است از:

  1. ابوبصیر می‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمودند: "به راستی که نزد ما کتاب‌های گذشته، کتاب ابراهیم (ع) و موسی (ع) است، کسی به نام ضریس از امام (ع) پرسید آیا کتاب موسی (ع) همان الواح نیست؟ فرمودند: آری، ضریس گفت به راستی که این همان علم (بسیار مهم) است، حضرت فرمودند: این همان علم نیست، بلکه آثار برجامانده از پیامبران گذشته است، یقیناً که علم آن چیزی است که در شب و روز، روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود.
  2. منصور بن حازم می‌گوید به امام صادق (ع) گفتم مردم می‌گویند نزد شما کتابی است به طول هفتاد ذراع، در آن تمام نیازهای مردم وجود دارد و به راستی که این همان علم است، امام (ع) فرمودند: این همان علم نیست بلکه اثر برجامانده از پیامبر (ص) است، علم واقعی آنی است که در هر روز و شب حادث می‌شود.
  3. ضریس می‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمودند: همانا علم آنی است که در شب و روز، روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود.
  4. ابوبصیر می‌گوید بر امام صادق (ع) وارد شدم و به حضرت گفتم فدای شما گردم من می‌خواهم (خصوصی) از مسأله‌إی بپرسم، آیا کسی اینجا نیست که سخن مرا بشنود؟ (ابو بصیر نابینا بوده است) امام (ع) پرده‌ بین دو اتاق را برداشته و نگاه کردند و سپس فرمودند ای ابا محمد (کنیه‌ ابو بصیر) از آنچه می‌خواهی بپرس. گفتم فدای شما گردم شیعه حدیث نقل می‌کنند که رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) دری از علم گشود که از آن هزار در گشوده می‌شود امام (ع) فرمودند: ای ابا محمد قسم به خدا که پیامبر|رسول خدا (ص) به امام علی|امیرالمؤمنین (ع) هزار در از علم گشودند که از هر کدام آنها هزار در گشوده می‌شود، به حضرت گفتم به خدا سوگند که این علم (بزرگی) است. پس حضرت مدتی سر به زیر انداخته و با چیزی به زمین می‌کوبیدند سپس فرمودند: این البته علم است ولی آن علم خاص نیست. سپس فرمودند: ای ابا محمد به راستی که جامعه نزد ماست و مردم نمی‌دانند جامعه چیست، گفتم فدای شما گردم جامعه چیست؟ فرمودند: کتابی است که طول آن هفتاد ذراع به ذارع پیامبر (ص) است، و این کتاب به زبان خود پیامبر (ص) املاء شده و به دست شخص امام علی|امیرالمؤمنین (ع) نوشته شده است، در این کتاب همه‌ حلال و حرام و هر چیزی که مردم به آن نیاز دارند، حتی دیه‌ خراش کوچکی این چنین ـ سپس حضرت با دست به من زدند و فرمودند اجازه می‌دهی گفتم فدای شما گردم من غلام شما هستم هر چه می‌خواهی انجام ده پس حضرت با دستش دست مرا فشرد (به حدی که رنگ پوست تغییر پیدا کرد) ـ و (با حالتی هیجانی) شبیه غضبناک فرمودند حتی دیه‌ این مقدار در آن کتاب وجود دارد، گفتم فدای شما گردم به خدا سوگند که این علم است، فرمودند: این البته که علم است ولی آن علم نیست. مدتی سکوت کردند و سپس فرمودند: به راستی که نزد ما جفر است و مردم نمی‌دانند جفر چیست، جفر پوست گوسفند یا شتری است، گفتم جفر چیست؟ فرمودند: ظرفی سرخ و پوستی سرخ که در آن علم تمام انبیاء (ع) و اوصیاء است گفتم به خدا سوگند که این همان علم است، حضرت فرمودند: این البته که علم است ولی آن علم نیست. سپس مدتی سکوت کرده و پس از آن فرمودند: به راستی که نزد ما مصحف فاطمه (س) است و مردم نمی‌دانند که مصحف فاطمه (س) چیست، در آن سه برابر این قرآن شما (نوشته شده) است، اما به خدا سوگند که از مطالب قرآن شما یک حرف در آن نیست، همانا آن چیزی است که خداوند به حضرت فاطمه (س) املاء و وحی نموده است، گفتم قسم به خدا که این همان علم است، حضرت فرمودند: این البته که علم است ولی آن علم نیست. سپس مدتی سکوت کرده و پس از آن فرمودند: به راستی که نزد ما علم آنچه است که واقع شده است و آنچه در آینده تا روز قیامت واقع خواهد شد، گفتم فدای شما گردم به خدا سوگند که این علم است، حضرت فرمودند: این البته که علم است اما آن علم نیست. از حضرت پرسیدم فدای شما گردم پس آن علم (خاص یا علم حقیقی) چیست؟ فرمودند آن چیزی است که در شب و روز، در هر أمری بعد از أمری و هر چیزی بعد از چیزی تا روز قیامت حادث می‌شود.
  5. ضریس می‌گوید با ابو بصیر خدمت امام باقر (ع) بودیم، ابو بصیر از حضرت پرسید فدای شما گردم (با توجه به اینکه علم شما اکتسابی نیست) عالم شما به چه چیزی می‌داند؟ حضرت فرمودند: به راستی که عالم ما (اگر خدا نخواهد) غیب را نمی‌داند و اگر خداوند عالم ما را (یک لحظه) به خودش واگذار نماید (همه‌ آنچه داشته از دستش می‌رود) و مانند یکی از شما خواهد بود و لکن (به فضل الهی) لحظه به لحظه علم برایش حادث می‌شود»[۷].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج ۳، ص۱۳۶.
  2. ر. ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۰۱ ـ ۲۱۰.
  3. «مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلاَثُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا اَلْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا اَلْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی اَلْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی اَلْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لاَ نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا»؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.
  4. مرآة العقول، ج ۳، ص۱۳۷.
  5. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
  6. وبگاه آشتی با خرد.
  7. وبگاه آشتی با خرد.