مبارزه با فساد
معناشناسی
فساد
«فساد» در لغت در معنای تباهی و ضد صلاح به کار رفته است[۱]. برخی لغویان گفتهاند: فساد عبارت است از خروج از حدّ اعتدال؛ کم باشد یا زیاد[۲].[۳]
«فساد» و «افساد» - همچون: محاربه - هر چند به حسب اطلاق، همه بدیها و شرور از جنایات و فجایع بزرگ گرفته تا کمفروشی و تقلب در معامله را شامل میگردد، لکن به قرینه، بیشتر منصرف به گناهانی است که باعث سلب امنیت در اموال، اعراض و نفوس اجتماع میشود. راهزنی، سرقت، قتل، تجاوزهای ناموسی، و امثال آن، از مصداقهای بارز آن شمرده میشوند[۴].[۵]
مبارزه با فساد سیاسی
«فساد سیاسی»، یا سوءاستفاده از قدرت، برای تأمین منافع فردی یا گروهی، آفت ویرانگر همه جوامع و نظامهای سیاسی است. برای مقابله با آن، شیوهها، راهکارها و رویکردهای مختلفی به کار گرفته شده که ملاک و میزان آنها، برای ارزیابی بودن و نبودن فساد قانون است. بر این اساس، وقتی رفتار کارگزاران سیاسی در چارچوب قانون است، دیگر فسادی رخ نخواهد بود و در چنین وضعی جامعه عاری از فساد و سوءاستفاده از قدرت خواهد بود. در حالی که ممکن است علیرغم رعایت قانون، صاحبان قدرت سیاسی از قدرت سوءاستفاده کرده و آن را در جهت منافع خود به کار گرفته باشند.
مقابله با فساد سیاسی و سوءاستفاده از قدرت، برای تأمین منافع فردی از این جهت ضرورت دارد که با وجود شایع شدن آن در جامعه و شبکه قدرت سیاسی، امکان رسیدن به رفاه عمومی که زمینه رستگاری همگانی است، از بین خواهد رفت؛ زیرا وقتی منابع و امکانات عمومی، با لطایف الحیل و شیوههای گوناگون، به وسیله کارگزاران سیاسی و خویشان و وابستگان آنها به یغما میرود، دیگر چیزی باقی نمیماند که صرف نیازهای اولیه مردم شود و شرایط ابتدایی یک زندگی طبیعی را برای آنها فراهم کند[۶].
مبارزه با فساد اقتصادی
مبارزه با فساد اداری
منابع
پانویس
- ↑ کتاب العین و لسان العرب، واژه «فسد».
- ↑ المفردات (راغب)، واژه «فسد».
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۶۹۳.
- ↑ ر.ک: سیدمرتضی حسین زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۴۵۳؛ جمالالدین محمد ابنمنظور مصری، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۶۸.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۱۷۱.
- ↑ محمد قدسی و عمار قدسی، پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت، ص۶۰ ـ ۷۳.