عصمت امام در معارف و سیره سجادی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

عصمت امام در معارف و سیره امام سجاد(ع) از جمله موضوعاتی است که می‌توان ردی از آن را در عصر آن حضرت، در منابع امامیه، پیدا نمود. هر چند به دلیل شرایط حاکم بر عصر امام سجاد(ع) و اختناق موجود در آن دوره، روایات منقول از آن حضرت در باب اوصاف، شئون و مقامات اهل بیت(ع) که عصمت نیز از جمله آنهاست، بسیار انگشت شمار است. شواهد چندانی از اعتقاد شیعیان به عصمت در آن عصر، به دست نیامده است. اگرچه اعتقاد جامعه شیعی آن زمان به عصمت امامان پیشین، امری انکارناپذیر است. با این حال این سخن به این معنا نیست که شیعیان آن دوران، اعتقادی به عصمت امام سجاد (ع) یا امامان پیش از ایشان نداشته‌اند.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده عَصِمَ، یعصِمُ است که در لغت در دو معنا به کار رفته؛ یکی مَسَک به معنای حفظ و نگهداری و دیگری مَنَع به معنای مانع شدن. استعمال واژه عصمت در معنای حفظ و نگهداری به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغت‌نویسان معروف زبان عربی است[۱]. برخی هم این واژه را به امتناع به معنای منع کردن یا مانع شدن معنا کرده اند[۲].[۳]

معنای اصطلاحی

«عصمت» صفتی درونی و شرطی است لازم برای اعطای مقام امامت از طرف حق تعالی به امام[۴]

از منظر امامیه عصمت، لطفی از الطاف الهی است که فارغ از هرگونه اجبار، انسان معصوم را به طاعت خدا نزدیک و از معصیت‌ها دور می‌کند. به عبارت دیگر عصمت لطفی است که خدای تعالی در حق مکلف روا می‌‌دارد، به طوری که وقوع گناه و ترک اطاعت از مکلف با وجود آن ممتنع بوده و فرد با وجود قدرت بر ارتکاب معصیت، انگیزه ای بر انجام آن ندارد[۵].

عصمت در روایات امام سجاد(ع)

به دلیل شرایط حاکم بر عصر امام سجاد(ع) و اختناق موجود در آن دوره، روایات منقول از آن حضرت در باب اوصاف، شئون و مقامات اهل بیت(ع) که عصمت نیز از جمله آنهاست، بسیار انگشت شمار است. از آن حضرت نیز امام سجاد (ع) پس از پایان قیام خونین عاشورا هنگامی که به کوفه و شام رفت، اوضاع را برای ترویج عقاید حقه اهل بیت (ع) مناسب دید و در برخی از خطبه‌ها یا مناظرات بر عصمت آنان تأکید می‌کرد.

برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. در مجلس یزید هنگام بحث با پیرمرد شامی که از مقام اهل بیت آگاه نبود، فرمود: آیا آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶] را خوانده‌ای؟ پیرمرد شامی پاسخ مثبت داد. امام (ع) تأکید کرد که آن اهل بیت ماییم. پس از آن، پیرمرد شامی ساکت و پشیمان شد و از گفته خود توبه کرد و گفت: «خدایا من از گفته خود و از بغض اهل بیت توبه می‌کنم»[۷].
  2. افزون بر آن، درباره این دوران روایت بسیار ارزشمندی را از امام سجاد (ع) به دست آوردیم که مضمون آن در هیچ یک از روایت‌های امامان پیشین (ع) نبود. این روایت دربردارنده نکات بسیار مهمی در بحث عصمت است. یزید بن حسن کحال، غلام زید بن علی از پدرش نقل می‌کند که امام موسی کاظم از امام صادق و ایشان از امام باقر و ایشان از امام سجاد (ع) نقل می‌کنند که فرمود: «الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»[۸].[۹]؛ «از خاندان ما جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند امام باشد، و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا شناخته شود، به همین جهت امام نیست مگر کسی که منصوص [از جانب خدا] باشد. شخصی عرض کرد: ای فرزند گرامی رسول خدا، معنی معصوم چیست؟ فرمود: معصوم شخصی است که به علت چنگ زدنش به ریسمان الهی و جدا نشدنش از آن، هرگز به گناهی آلوده نمی‌شود، و رشته محکم خدا، قرآن است که آن دو تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمی‌شوند، و تا رستاخیز، امام به قرآن هدایت می‌کند، و قرآن به امام، و این است فرموده خدا: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ[۱۰].[۱۱]

نکات به دست آمده از این روایت درباره مسئله عصمت، عبارت‌اند از:

  1. شرط امامت یک امام از خاندان اهل بیت، معصوم بودن اوست؛
  2. معصوم، کسی نیست که به طور جبری و قهری از گناه اجتناب کند، بلکه اختیار وی نیز در این امر دخیل است؛
  3. عصمت، مقوله‌ای نیست که بتوان آن را در ظاهر فرد دید. از این رو، برای شناخت فرد معصوم، باید نص بر امامت او وجود داشته باشد؛
  4. همراهی امام و قرآن، دلیل دیگری بر عصمت متصدی منصب امامت است که امام سجاد (ع) بر آن تأکید کرده است؛
  5. حقیقت عصمت، اعتصام و چنگ زدن به حبل الهی است که البته امام (ع) به دلیل تقیه یا ناآشنایی جامعه آن روز، آن را به قرآن منحصر می‌کند.

ویژگی این روایت آن است که در مقام تفهیم این آموزه است که فارغ از اینکه مصداق امام چه کسی است، شرط متصدی منصب امامت، داشتن خصیصه عصمت است. به دیگر بیان، این روایت ناظر به شرایط و صفات امام در مباحث امامت عامه است. ویژگی برجسته دیگر این روایت آن است که امام (ع) به زیبایی به تبیین رابطه عصمت و لزوم نص بر امامت پرداخته‌اند و از این رو، باید گفت که آموزه‌های شیعی در این باره پیش از آنکه برخاسته از تفکرات متکلمان یا دیگر اندیشمندان شیعه باشند، پشتوانه‌ای روایی دارند.

اعتقاد به عصمت امام سجاد در باور اصحاب

با وجود جست‌وجو در منابع رجالی و تاریخی مربوط به امام زین العابدین (ع)، شواهد چندانی از اعتقاد شیعیان به عصمت در آن عصر، به دست نیامده است. اگرچه اعتقاد جامعه شیعی آن زمان به عصمت امامان پیشین، امری انکارناپذیر است. با این حال این سخن به این معنا نیست که شیعیان آن دوران، اعتقادی به عصمت امام سجاد (ع) یا امامان پیش از ایشان نداشته‌اند، افزون بر آنکه صدور روایاتی مانند: «الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً»[۱۲] از امام زین العابدین (ع)، دلیل بر آن است که این بحث میان شیعیان آن زمان نیز مطرح بوده است.

در این میان می‌توان به کلام محمد بن ثابت - یکی از یاران امام سجاد (ع)- اشاره کرد که در وصف امام (ع) می‌گفت: «امام جز حق چیزی نمی‌گوید»[۱۳].

این کلام را می‌توان هم ناظر به عصمت از دروغ و هم بیانگر عصمت از اشتباه دانست؛ بدین معنا که گفتار امام (ع) همواره با واقع مطابق است[۱۴].

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب"العین" می‌گوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از بدی حفظ کند. العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به آیه ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. می‌گوید: "امروز، نگهدارنده و حافظی از امر خدا نیست" المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.
  2. زبیدی می‌گوید: "عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳. یعنی امروز هیچ منع کننده و بازدارنده‌ای از کار خداوند نیست" زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.
  3. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  4. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۳-۸۵.
  5. "العصمة لطف یفعله الله تعالی بالمکلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیة و ترک الطاعة مع قدرته علیهما، ر.ک: مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷. إعلم أن العصمة هی اللطف الذی یفعله الله تعالی، فیختار العبد عنده الإمتناع من فعل القبیح، فیقال علی هذا: إن الله عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبیح؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶. العصمة لطف خفی یفعل الله تعالی بالمکلف، بحیث لا یکون له داع إلی ترک الطاعة و ارتکاب المعصیة، مع قدرته علی ذلک، علامه حلی، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ‌ ص۸۹. از نظر خواجه نصیر طوسی و علامه حلّی و دیگر اندیشمندان شیعه، عصمت، منافی قدرت نیست، بلکه معصوم قادر به انجام معصیت است. من فسرها بأنها ملکة نفسانیة لا یصدر عن صاحبها معها المعاصی. وآخرون قالوا: العصمة لطف یفعله الله تعالی بصاحبها لا یکون له معه داع إلی ترک الطاعة وارتکاب المعصیة، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن یکون لنفسه أو لبدنه خاصیة تقتضی ملکة مانعة من الفجور وهذه الملکة مغایرة للفعل. الثانی: أن یحصل له علم بمثالب المعاصی ومناقب الطاعات. الثالث: تأکید هذه العلوم بتتابع الوحی والإلهام من الله تعالی». الرابع: مؤاخذته علی ترک الأولی بحیث یعلم أنه لا یترک مهملا بل یضیق علیه الأمر فی غیر الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور کان الانسان معصوما؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۵.
  6. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  7. احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۱۳۰.
  8. «بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می‌دهند مژده می‌دهد که پاداشی بزرگ دارند» سوره اسراء، آیه ۹.
  9. محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  10. «بی‌گمان این قرآن به آیین استوراتر رهنمون می‌گردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می‌دهند مژده می‌دهد که پاداشی بزرگ دارند» سوره اسراء، آیه ۹.
  11. محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۱۳۲.
  12. محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
  13. محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الامامة، ص۲۱۲.
  14. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۱۵۸.