ذو رضوان
مقدمه
در ذکر نسب دقیق این قوم اختلاف است. برخی نسبشناسان، ذو رضوان را در شمار طوایف بنی خارف ذکر کردهاند این در حالی است که «همدانی» (م. ۳۳۴) ضمن مخالفت با این نظر، این انتساب را اشتباه دانسته، رأی صحیح را انتساب این قوم به خَیوان بن زید بن مالک بن جُشَم بن حاشد بن جشم دانسته است[۱]. از مخلاف خیوان بن مالک که مرز بین بکیل و حاشد به شمار میرفت و از پرجمعیتترین سرزمینهای همدان و برخوردار از پرحاصلترین خاکها و دارای بهترین میوهها بود، به عنوان یکی از اصلیترین سکونتگاههای این قوم یاد شده است که در آن، جمعی از رضوانیان در کنار معیدیان – از شاخههای طایفه بنی یریم - و بنی نعیم و آل ابی عشن و آل ابی حجر - از اشراف حاشد - سکونت داشتند[۲].
از نقش طایفه ذو رضوان در حوادث و وقایع جاهلی و اسلامی خبر چندانی در دست نیست. «همدانی» در کتاب خود، از اختلاف رضوانیان با بنی اعمام بنی حاشدیشان بنی معید، در زمان خود، در روستای خَیوان خبر داده آورده است: رضوانیان ساکن این روستا، امروز از دشمنی معیدیان با خود، شکوه دارند چندان که روستای خیوان بین آنها به دو نیمه تقسیم شده است. وی در بیان علت این امر میافزاید: در پی نزاعی که بین حاشد و بکیل در عهد یعفر و محمد بن یعفر روی داد و مدتی به طول انجامید، دو طایفه خواستار صلح شدند. بزرگان دو قوم اجنماع کردند و کشتهشدگان خود را - که شمارش به هفتصد و پنجاه میرسید، - شمردند و بازماندگان خود را نزدیک به هزار نفر شماره کردند. سپس صلح کرده، کشتار بیشتر را بر خود حرام کرده، مردم دو طایفه را نسبت به متهم شدن از سوی عرب، در آینده، در باب عقوق و قطع رحم هشدار دادند[۳].[۴]
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۲. نیز ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۶۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۳۵.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۶۶.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.