بنی‌خزاعه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از خزاعة)

قبیله خزاعه از قبایل عرب و از شاخه‌های بزرگ قحطانی است که در بخشی از یمن سکونت داشتند. آنان به دنبال انحطاط تمدن مأرب و تغییر اوضاع و شرایط زیست محیطی به مکه مهاجرت کردند. قبیله خزاعه نخستین کسانی بودند که امور مکه و حجاز را نظام بخشیدند و وظایف مهمی چون سرپرستی مناسک حج، قضاوت در بازار عکاظ را برعهده داشتند. خزاعی‌ها در تحولات پیش از اسلام و دوران رسول خدا (ص) نقش کلیدی و مؤثر ایفا کردند. رجال سیاسی ـ نظامی بسیار این قبیله ضمن نقش‌آفرینی در حوادث دوران رسول خدا (ص) همچون صلح حدیبیه، جنگ خیبر، در بسیاری دیگر از حوادث و وقایع پس از ایشان بخصوص حوادث ایام امام علی (ع) و بعد از آن نقش مهمی داشتند. رویکردهای برخی از رجال خزاعه در پیروی از اهل بیت (ع) در سیر تاریخی تشیع نقش مهمی ایفا کرده است. سلیمان بن صُرَد خزاعی، دعبل خزایی شاعر معروف، جویریه بنت الحارث همسر پیامبر اسلام (ص) از چهره‌های بنام قبیله خزاعه هستند.

آشنایی اجمالی

قبیله «خزاعه» از قبایل بزرگ عرب و از شاخه‌های قحطانی است که در بخشی از یمن سکونت داشتند. آنان به دنبال انحطاط تمدن مأرب و تغییر اوضاع و شرایط زیست محیطی به مکه مهاجرت کردند و با استفاده از ضعف و فساد جرهم، قدرت شهر مکه را به دست گرفتند. خزاعی‌ها در تحولات پیش از اسلام و دوران رسول خدا (ص) نقش کلیدی و مؤثر ایفا کردند. رجال سیاسی ـ نظامی بسیار این قبیله ضمن نقش‌آفرینی در حوادث دوران رسول خدا (ص) و ثبات آن، در بسیاری دیگر از حوادث و وقایع پس از ایشان بخصوص حوادث ایام امام علی (ع) و بعد از آن نقش مهمی داشتند. رویکردهای برخی از رجال خزاعه در پیروی از اهل بیت (ع) در سیر تاریخی تشیع نقش مهمی ایفا کرده است. شناخت نقش این قبیله می‌تواند به بازشناسی سیره رسول خدا (ص) و تاریخ اسلام و تشیع کمک کند و نقاط تاریک تاریخ اسلام را بیشتر روشن سازد[۱].

نسب خزاعه

در ذکر نسب خزاعه اختلاف است. برخی ایشان را از عرب‌های قحطانی و از شاخه‌های قبیله بزرگ ازد گفته‌اند[۲]. برخی نیز از آنان، در شمار طوایف مضری (از قبایل عدنانی) یاد کرده‌اند[۳]. خزاعه از ریشة خَزَع انتزاع شده و در لغت به قطعه بریده از چیزی یا جدا شدن و بریدن از یک چیز معنا شده است[۴] و از آنجا که این طایفه از همراهی با سایر تیره‌های ازد که به قصد شام حرکت کردند امتناع کردند و از ایشان جدا شده، در تهامه مسکن گزیدند، خزاعه لقب گرفتند[۵].[۶]

تاریخ پیش از اسلام

سکونت‌گاه‌ها

موطن اصلی این قبیله را مانند دیگر قبایل ازد، «مأرب» در جنوب یمن دانسته‌اند[۷]. گفته شده که در پی آشفتگی‌های اقتصادی و سیاسی حاصل از کشمکش‌های حمیریان و قحطانیان و تغییر راه‌های تجاری یمن که شریان اصلی اقتصاد یمن بسته بدان بود و سرانجام با تخریب سد مأرب[۸] و وارد شدن آسیب شدید بر شبکه آبیاری مأرب، ازدیان از جمله خزاعه جلای وطن کرده، به امید یافتن زیستگاهی دائمی روی به شمال آوردند و در نجد و تهامه وارد شدند[۹]. ازدیان تیره خزاعه ابتدا در تهامه در ناحیه بطن مرّ یا مرّ الظهران ـ در نزدیکی مکه ـ اقامت گزیدند[۱۰] و سپس موفق شدند در پی درگیری‌هایی، منطقه تحت نفوذ خود را تا دو شهر مهم منطقه یعنی مکه و طائف گسترش دهند[۱۱].[۱۲]

قبیله أسلم نیز که از طوایف خزاعه بودند در کوه «عِرج ویین» که در فاصله یک پست از مدینه در نزدیکی «سیاله» و «جمدان»، میان «قدید»[۱۳]، «عسفان»، «شبکه شَدخ» و «مَرّالظهران» قرار داشت، مسکن گزیده بودند[۱۴].

علاوه بر جزیرة العرب، از «سفیدنج» خراسان[۱۵]، «درب خزاعه» در بغداد[۱۶]، «یهودیه» در حومه اصفهان[۱۷]، شام[۱۸] و ... نیز در شمار سکونت‌گاه‌های خزاعه پس از اسلام نام برده شده است. ضمن آنکه تیره‌هایی از قبیله خزاعه هم، در نواحی مرکزی ایران از جمله قم و کاشان سکنی داشتند[۱۹]. علاوه بر این مناطق، شهرهای کوفه و بصره هم از جایگاه‌های عمده خزاعه به شمار می‌آمد. علاوه بر بصره و کوفه، طوایفی از خزاعه و اسلم و دوس همراه با جمعی دیگر از قبایل، پس از به سرانجام رسیدن فتوحات مصر، در شهر تازه تأسیس فسطاط (سال ۲۱ هجری) سکنی گزیدند[۲۰].[۲۱]

دین و اعتقادات در عصر جاهلی

قبیله خزاعه مانند بسیاری از قبایل جزیرة العرب، در عصر جاهلیت بت می‌پرستیدند[۲۲]. علاوه بر بت‌پرستی، برخی از طوایف خزاعه به پرستش جن روی آورده بودند[۲۳] و دسته‌ای از آنان نیز، کوکب مشعشع شعرای یمانی را می‌پرستیدند[۲۴].[۲۵]

مناسبات و تعاملات سیاسی و اجتماعی

پس از جریان افتراق بزرگ ازد، طوایفی از آنان در تهامه باقی ماندند. آنان با همکاری قبیله بنی‌بکر و با استفاده از ضعف و فساد جُرهم و نارضایتی فرزندان اسماعیل که در مکه روز به ‌روز زیادتر می‌شدند[۲۶]، موفق شدند در پی درگیری‌هایی، مکه را از تصرف جرهمیان خارج کنند و منطقه تحت نفوذ خود را تا شهر مهم دیگر منطقه یعنی طائف گسترش دهند و حاکمیت خود را بر این شهر و نواحی اطراف آن تثبیت کردند و سپس قبیله هم‌پیمان خود ـ بنی‌بکر ـ را کنار زده، از نیمه دوم سده سوم میلادی، خود، پرده‌داری و اداره رسوم خانه کعبه را که پیش از آن در دست جرهمیان بود در اختیار گرفتند[۲۷]. گفته شده نخستین کس از خزاعه که عهده‌دار تولیت کعبه گردید، عمرو بن لحّی بود و همو بود که دین ابراهیم و اسماعیل را تغییر داد و آیین بت‌پرستی را در میان اعراب رایج گردانید[۲۸]. به نظر می‌رسد خزاعیان نخستین کسانی بودند که امور مکه و حجاز را نظام بخشیدند و وظایف مهمی چون سرپرستی مناسک حج، قضاوت در بازار عکاظ، اجازه حرکت حجاج از عرفات و منا، نسیء (جابجایی ماه‌های حرام)، امور کاروان‌ها و امور تجاری را میان بزرگان قبایل تقسیم کردند[۲۹].

قریشیان به فرماندهی قصی بن کلاب با شکست خزاعه، امور مکه را به‌دست گرفتند[۳۰]. بدین ترتیب خزاعه با وجود رقیبانی چون قریش و بنی‌کنانه در سده شش میلادی به طور جدی نفوذ خود را در مکه از دست داد و تنها در ابعادی محدود حضور خود را در آن دیار تا هنگام ظهور اسلام و پس از آن حفظ نمود[۳۱].[۳۲]

کشمکش‌های نظامی

جایگاه والای خزاعی‌ها در منطقه موجب شد تا این قبیله در عرصه تحولات سیاسی، نظامی و اجتماعی پیش از اسلام، جایگاه مهمی را به خود اختصاص دهد. آنان در کنار روابط مسالمت‌آمیزی که با دیگر قبایل و طوایف عرب داشتند، گاه بنابر برخی مقتضیات زمانه، روابط خصمانه‌ای هم با دیگر قبایل عرب و ساکنان شبه‌جزیره عربستان داشتند[۳۳].[۳۴].

احلاف و پیمان‌ها

ضرورت شیوه زندگی و لزوم دفع تهدیدها در جزیرة‌العرب، قبایل را وادار می‌کرد تا برای رسیدن به اهداف امنیتی و دفاعی خود، با دیگر قبایل هم‌پیمان شوند. این روابط جنگی، معمولاً به صورت موقت و ناپایدار بود و گاه وجود دشمن مشترک یا قوی‌تر به این رابطۀ دوستانه و هم‌پیمانی کمک می‌کرد. قبیله خزاعه هم چونان دیگر قبایل عرب از این قاعده مستثنی نبودند از این‌رو آنان در قرن شش میلادی، در راستای تحکیم قدرت خود در مکه، پیمان‌های حلفی با قریش برقرار نمودند که از جمله آن می‌توان به حلف تیره اسلم با شعبه‌ای از قریش[۳۵] اشاره کرد[۳۶]. علاوه بر این حلف‌ها، ازدواج‏ هم می‏توانست زمینه‌‏های امنیت و آسایش خاطر آنان را، در دست یافتن به اهداف مورد نظر فراهم سازد چندان که ازدواج‌های متعدد خزاعیان با منسوبان قبیله قریش، خود دلیل دیگر برگستردگی تعاملات و بده بستان‌های سیاسی آنان با این قبیله است[۳۷].

به نظر می‌رسد که خزاعه با تیره بنی‌هاشم مناسبات دوستانه‌تری داشتند؛ روشن‌ترین دلیل بر این مدعا، علاوه بر ازدواج‌های مکرر، وجود حلفی است میان خزاعه و عبدالمطلب که اسباب هماهنگی آنان با بنی‌هاشم را در ادوار بعدی فراهم آورد[۳۸]. این پیمان‌نامه که بین خزاعه و بنی‌هاشم در خانه کعبه انجام گرفت[۳۹] در کعبه آویختند و تا چند نسل همچنان مورد احترام باقی ماند[۴۰].[۴۱]

تاریخ پس از اسلام

پذیرش اسلام

به نظر می‌رسد اسلام‌پذیری بنی‌خزاعه نیز مانند برخی دیگر از قبایل طی مراحل و گونه‌های مختلفی اتفاق افتاده باشد. با توجه به اینکه موطن خزاعه، مکه و اطراف آن بوده و خزاعیان ارتباط وثیقی با اهالی مکه و امورات این شهر داشتند، بی‌تردید مردم این قبیله بسیار زودتر از دیگر قبایل جاهلی عرب با پیامبر (ص) و دین نوظهورش آشنا شده بودند؛ از این‌رو جای شگفتی نخواهد بود که در نخستین سال‌های بعثت نبی اکرم (ص)، برخی از افراد این قبیله به اسلام گرویده باشند[۴۲]. پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه منوره، روابط همکاری و پشتیبانی خزاعه با رسول‌الله (ص) ابعاد وسیعی یافت به گونه‌ای که مسلمان و مشرک آنان، همگی پیامبر (ص) را دوست می‌داشتند و در مکه و تهامه هر اتفاقی می‌افتاد رسول خدا (ص) را از آن باخبر می‌ساختند و از هواداران آن حضرت، محسوب می‌شدند[۴۳]. علاوه بر بدر و احد، حمراء الاسد، سریه بئر معونه و غزوه احزاب نیز از مواقعی است که خبر از حضور خزاعیان در کنار رسول گرامی اسلام (ص) می‌دهد. اما نخستین پذیرش جمعی خزاعیان به اسلام را باید در غزوه بنی‌المصطلق جست[۴۴].[۴۵]

از یک‌سو انگیزه‌های معنوی و جذابیت‌های اسلام و مصلحت‌اندیشی و تدابیر رسول خدا (ص) و از سوی دیگر استفاده از یکی از مؤثرترین راه‌های ارتباط حکومت اسلامی مدینه با خزاعه یعنی نامه‌نگاری‌های فراوان بین حضرت و کارگزاران خزاعی و نیز وجود مشکلات و فتنه‌ها و پیکارهایی که عرب جاهلی با آن دست و پنجه نرم می‌کرد، سهم عمده‌ای را در اسلام‌پذیری خزاعیان ایفا کرد[۴۶].

مناسبات و تعاملات با سران دولت‌های اسلام

مناسبات با رسول خدا (ص)

در یک نگاه اجمالی در باب تعاملات رسول خدا (ص) با قبیله خزاعه می‌توان گفت از حدیبیه به این سو و شاید با زمینه‌های قبلی، خزاعه به هم‌پیمانی با حضرت محمد‌(ص) و به عبارتی بنی‌عبدالمطلب پای بند ماندند. به همین دلیل، خزاعه در پیمان حدیبیه بر اساس همان پیمان گذشته با عبدالمطلب، با محمد‌(ص) پیمان بست و دشمنان آنان که بنی‌بکر بودند، با قریش هم‌پیمان شدند. البته باید ماجرای بنی‌المصطلق را که در سال پنجم جنگی با مسلمانان کردند یک استثناء بدانیم. با این حال رسول خدا‌(ص) پس از خاتمه غزوه بنی‌المصطلق با جویریه دختر حارث بن ابی ضرار ازدواج کرد که این هم باید در استواری روابط بعدی مؤثر بوده باشد؛ زیرا بلافاصله پس از این ازدواج، مسلمانان دیگر اسرای خود را هم آزاد کردند. در این وقت بود که خزاعه، مسلمان و کافرشان متمایل به رسول خدا (ص) و علیه قریش بودند[۴۷].[۴۸].[۴۹]

صلح حدیبیه و هم‌پیمانی با پیامبر (ص)

در ذی‌القعده سال ششم هجری، پیامبر (ص) به قصد انجام حج عمره رهسپار مکه شدند. ایشان در ابتدای سفر از بسر بن سفیان سلولی خزاعی خواستند تا جهت انجام مناسک حج تعدادی قربانی برایشان تدارک ببیند[۵۰]. بسر نیز ایشان را از عزم قریش برای ممانعت از ورود مسلمین به مکه آگاه کرد[۵۱]. رسول خدا (ص) همراه با یاران خود به حدیبیه وارد شدند و مورد استقبال دو تن از سران خزاعه یعنی عمرو بن سالم و بسر بن سفیان قرار گرفتند[۵۲]. پس از استقرار رسول خدا (ص) در حدیبیه، بدیل بن ورقاء خزاعی و گروهی از مردم قبیله خزاعه نزد حضرت رفتند[۵۳] و پس از آگاهی از علت آمدن ایشان به مکه، نزد قریش رفتند تا آنان را از قصد رسول خدا (ص) با خبر سازند. اما قریش آنها را متهم کرده، سخنان زشتی به آنها گفتند[۵۴].

پس از آنکه صلح حدیبیه بین پیامبر (ص) و مشرکان قریش به امضا رسید، بر اساس یکی از مفاد این صلحنامه، مقرر شد تا افراد و قبایل در هم‌پیمانی با محمد (ص) یا سرسپاری به پیمان با قریش آزاد باشند. از این‌رو خزاعیان با پیامبراکرم (ص) و قبیله بنی‌بَکر بن عبدمَناة بن کنانه با قریش هم پیمان شدند[۵۵].[۵۶]

نقش‌آفرینی در جنگ خیبر

یهودیان خیبر به واسطه ارتباط اقتصادی و اشتراک دینی که با یهودیان بنی‌نضیر داشتند، آنان را در قلعه‌های خود پناه داده بودند و با تحریک قریش جهت جنگ با رسول‌ خدا (ص) جنگ احزاب را به راه انداخته بودند، از این‌رو پیامبر (ص)، علی (ع) را در سال ششم هجری، جهت سرکوبی یهودیان خیبر به آن منطقه فرستاد[۵۷]. در این جنگ، ۱۷۰ تن از أسلمیان که از شاخه‌های خزاعه بودند، حضور داشتند[۵۸].[۵۹]

نقش‌آفرینی در فتح مکه

دو سال بعد از انعقاد پیمان حدیبیه، مردی از قبیله بنوبکر به نام «انس بن زنیم دئلی»، شعری در مذمت پیامبر (ص) سرود. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. این حادثه، با توجه به سوابقی که میان خزاعه و بنی‌بکر در ایام جاهلیت وجود داشت، آتش جنگ را میانشان شعله‌ور گرداند[۶۰]. از این‌رو بنی‌بکر به کمک گروهی از قریش، شبانه بر خزاعیان ساکن در وَتیر، در جنوب مکه تاختند و به روایتی بیست تن از افراد آنان را کشتند. قبیله خزاعه هم که توان مقابله نداشتند، به مکه فرار کردند و به خانه بدیل بن ورقاء و رافع خزاعی، بنده آزاد شده خودشان، وارد شدند[۶۱]. در پی این واقعه که به منزله نقض صلح حدیبیه بود، عمرو بن سالم رئیس خزاعیان به همراه چهل نفر برای دادخواهی و طلب یاری به حضور پیامبر (ص) رفتند و شرح ماوقع کردند[۶۲] و ضمن یادآوری پیمان کهن خزاعه و عبدالمطلب در جاهلیت، از حضرت استمداد‌ طلبیدند[۶۳].

با اعلام عمومی جنگ از سوی پیامبر (ص)، به تمام مسلمانان در همه قبایل نامه نوشته شد و از آنان خواسته شد تا مردان جنگی خود را به مدینه بفرستند[۶۴]. پیرو دستور رسول خدا (ص)، نیروهایی از برخی قبایل، در مدینه حضور یافتند و سپس به به سوی مکه حرکت کردند[۶۵].[۶۶]

مناسبات با خلفا

در پی رحلت پیامبر خاتم (ص) و برپایی سقیفه بنی‌ساعده، قبیله اسلم که جهت تهیه خواربار و آذوقه خود، وارد مدینه شده بودند با وعده دریافت آذوقه رایگان از سوی غاصبین خلافت، کوچه‌های مدینه را از افراد خود پر کردند و هر که را می‌دیدند جهت بیعت با ابوبکر نزد او می‌آوردند[۶۷]. بدین ترتیب اسلمیان نقشی کلیدی در به قدرت رسیدن غاصبان خلافت ایفا نمودند و با حضورشان در مدینه و یاری آنان، ابوبکر و دیگر یارانش را به پیروزی اطمینان داد[۶۸].[۶۹]

پس از مرگ ابوبکر و به خلافت رسیدن عمر بن خطاب، وی توجهی ویژه به خزاعه مبذول داشت؛ چندان که شخصاً حساب و کتاب مربوط به خزاعه را به اقامت‌گاهشان در قُدَید می‌برد و همگی در همانجا به وی مراجعه می‌کردند[۷۰]. عمر همچنین در دوران خلافت خود افرادی از این قبیله را در سمت‌های مختلف به کار گماشت[۷۱]. پس از به خلافت رسیدن عثمان و همراه شدن آن با دگرگونی سنت‌های رسول خدا (ص) و تغییر احکام الهی و نیز بدرفتاری با برخی اصحاب پیامبر (ص)، اعتراض شدید مردم را در شهرهای مختلف برانگیخت چندان که برخی گروه‌های معترض ـ از جمله خزاعی‌ها ـ از مصر و کوفه و بصره به مدینه سرازیر شدند[۷۲].

با کشته شدن عثمان، مسلمانان با اشتیاق نزد علی (ع) رفته خواستار بیعت با ایشان شدند[۷۳]. در این بین تمایل و اشتیاق یمنی‌ها به خلافت امام به سبب بی‌عدالتی‌ها و تضییع حقوق‌شان در روزگار عثمان بیش از دیگران بود[۷۴] و قبیله خزاعه با کمال رضایت خواستار حکومت امام علی (ع) و دوستدار آن حضرت بودند. آنان با حضرت بیعت کردند که با هر که جنگید، بجنگند و با هرکس صلح کرد، ایشان نیز صلح کنند و در جنگ، هرگز به آن حضرت پشت نکنند و در همه جنگ‌های امیرالمؤمنین همراهش باشند و حتی یک تن از ایشان از شرکت در جنگ خودداری نکند[۷۵].[۷۶]

نقش‌آفرینی در فتوحات اسلامی

پس از رحلت پیامبر اکرم‌(ص)، خزاعیان هم‌پای دیگر قبایل در فتوحات شام و ایران شرکت کردند. خزاعی‌ها همچنین در فتح کرمان نیز نقش داشتند. گزارشاتی هم از حضور خزاعه در فتوحات فارس در دست است[۷۷]. خزاعیان در فتوحات مصر نیز مشارکت داشتند[۷۸].[۷۹]

مناسبات با امام علی (ع)

همراهی در جنگ‌ها

هنوز از خلافت امام علی (ع) دیری نپاییده بود که نخستین شورش علیه حکومتش به سردمداری عایشه و طلحه و زبیر و همراهی گروه ناکثین شکل گرفت. علی (ع) با آنان به مقابله برخاست و در این راه گروه‌هایی از قبایل کوفه از جمله قبایل خزاعه یاری‌گر ایشان بودند[۸۰]. در مقابل ناکثین عبدالله بن خلف خزاعی را به فرماندهی مردم مدینه گماشتند[۸۱]. دو طرف، با آغاز جنگ سخت جنگیدند؛ در این سوی میدان عمرو بن حمق خزاعی و همراهان پارسی او سخت جنگیدند طوری که شمشیرش شکست و نزد برادرش ریاح بازگشت[۸۲] و در آن سوی میدان هم، عبدالله بن خلف خزاعی همراه با یارانش سخت جنگید[۸۳] تا اینکه جنگ با کشته شدن عبدالله بن خلف و پی شدن شتر عایشه توسط عبدالله بن بدیل خزاعی، مالک اشتر و دیگر بزرگان سپاه علی (ع) با شکست ناکثین خاتمه یافت[۸۴]. در این جنگ، غالب سران قبیله خزاعه شرکت داشتند. از نکات حایز اهمیت در این جنگ عدم حضور چهره بزرگ خزاعه سلیمان بن صرد خزاعی است که به واسطه قرار گرفتن در شمار گروه قاعدین از حضور در این جنگ و یاری امیرالمؤمنین (ع) سر باز زد و بدین جهت مورد سرزنش حضرت قرار گرفت[۸۵][۸۶]

در جنگ صفین نیز که در سال ۳۷ هجری به وقوع پیوست شمار زیادی از خزاعیان همراه با رهبرانشان که بسیاری از آنان از صحابه رسول خدا‌(ص) بودند، حضور یافتند. تا حدی که می‌توان اوج حمایت آنان از امام علی (ع) در پیکار صفین دانست[۸۷]. آنان با رجزها و اشعاری که در میدان نبرد می‌خواندند، نقش مؤثری در تشویق عراقی‌ها به پایداری در جنگ و تشجیع آنان و نیز انتقال افکار خود داشتند. خزاعیان در این جنگ، همراه با دو قبیله یمنی دیگر یعنی نخع و همدان کاملاً پیرو برنامه‌های علی (ع) بودند[۸۸]. برای همین در جریان قائله حکمیت، طرفدار ادامه جنگ بودند[۸۹]. خزاعیان در پیکار نهروان نیز حضور داشتند[۹۰]. عمرو بن حمق خزاعی و سلیمان بن صرد خزاعی را از بزرگان خزاعی حاضر در این جنگ گفته‌اند[۹۱].[۹۲]

کارگزاران حکومت علوی

علاوه بر نبردهای نظامی افرادی از این قبیله یار و مددکار علی (ع) در امر امارت و کارپردازی‌های آن حضرت در امور سیاسی و اجتماعی بودند. از جمله این کارگزاران، سعد بن حارث خزاعی است که حضرت او را به کارگزاری آذربایجان گماشت. وی همچنین مدتی عهده‌دار مسئولیت «شرطة الخمیس» بود[۹۳]. سلیمان بن صرد خزاعی هم عامل حضرت بر جَبُّل بود[۹۴]. عبدالرحمن بن ابزی خزاعی نیز بنا به اعتمادی که حضرت بدو داشت، پس از بازگشت از صفین عهده‌دار امارت خراسان گردید[۹۵].[۹۶]

نقش‌آفرینی‌ها در حوادث پس از دوران امام علی (ع)

نقش‌آفرینی در قیام عاشورا

از حضور خزاعه در واقعه عاشورا خبر چندانی منتشر نشده است. حضور شیعیان کوفه ـ از جمله خزاعیان ـ پس از آگاهی از عدم بیعت امام حسین (ع) و آمدنشان به عراق، در خانه سلیمان بن صرد و نوشتن نامه به آن حضرت و درخواست از ایشان جهت آمدن به کوفه و در دست گرفتن رهبری شیعیان[۹۷] و نیز گزارشاتی از حضور خزاعیان در قیام مسلم بن عقیل و نیز مشارکت هر چند اندک آنان در حماسه کربلا معدود گزارشاتی است که به نقش خزاعه در این واقعه عظیم پرداخته است[۹۸]؛ اما آنچه مشهود است این است که خزاعیان نیز در جریان واقعه کربلا و در هر دو سوی میدان، نقشی بیشتر و پر رنگ‌تر از دیگر قبایل ایفا نکردند. به طوری که در میان شهدای کربلا، تنها نسبت یک تن از آنها خزاعی عنوان شده و آن هم، سعد بن حارث خزاعی است[۹۹].[۱۰۰]

همکاری با قیام توابین

شهادت مظلومانه اباعبدالله الحسین (ع) شیعیان را سخت تکان داد و آنان را از یاری نکردن امام (ع) پشیمان ساخت. آنان پس از اجتماع در خانه سلیمان بن صرد خزاعی، ضمن بیعت با او، آمادگی خود را جهت خونخواهی سید و سالار شهیدان (ع) اعلام نمودند[۱۰۱]. سلیمان بن صرد خزاعی همراه با چهار هزار نفر از توابین در عین الورده به جنگ با سپاهیان شام رفت و در این نبرد نابرابر، همراه با بسیاری از توابین به شهادت رسید[۱۰۲].[۱۰۳]

کمک به جنبش عباسیان

مروری بر زندگی رجال برجستۀ دولت عباسی نشان می‌دهد که خزاعیان و موالییان آنها نقش مهمی در روی کار آمدن عباسیان داشتند. دلیل آن را هم باید در هاشمی بودن بنی‌عباس و هم‌پیمانی دیرینه خزاعیان با بنی‌هاشم جستجو کرد[۱۰۴]. نویسندۀ شیعی کتاب اخبار الدولة العباسیه در اثر خود، از چهره‌های بسیاری از بنی‌خزاعه نام برده است که در صفوف سپاهیان ابومسلم حضور داشتند[۱۰۵].

مروری بر شخصیت‌های برجسته دولت عباسی حاکی از آن است که خزاعیان جایگاه ویژه‌ای در این دولت داشته‌اند و دست کم تا یکصد سال بعد مناصب مهمی را به خود اختصاص داده بودند[۱۰۶].[۱۰۷]

منابع

پانویس

  1. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۱۱۶؛ قلقشندی، نهایة العرب فی معرفة الانساب العرب، ص۲۴۴؛ عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج‌۱، ص۳۳۸.
  3. ابن‌حزم، جمهرة الانساب العرب، ص۷.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ج‌۸، ص۷۰.
  5. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳-۱۴؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۱۷۳.
  6. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  7. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۴.
  8. ر. ک: احمد امین؛ پرتو اسلام، ص۲۹؛ غلامحسین مصاحب، دائرة المعارف فارسی، جلد اول، ص۱۲۵۶؛ فیلیپ خلیل حتّی، تاریخ عرب، ص۸۳ و...
  9. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۸-۳۲۹.
  10. خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۱۶.
  11. ازرقی، اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج۱، ص۹۰ به بعد؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.
  12. اصغر منتظرالقائم، زهرا حسین هاشمی، فرشته بوسعیدی، قبیله خزاعه و نقش سیاسی اجتماعی آن در آغاز گسترش اسلام.
  13. یعقوبی، البلدان، ص۹۴.
  14. احمدعلی، عرب کهن در آستانه بعثت، ص۲۶۴.
  15. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۵۵-۳۶۲؛ قلقشندی، قلائد الجُمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲، ص۹۹.
  16. سمعانی، الانساب، ج۵، ص۳۲۹.
  17. یعقوبی، البلدان، ص۵۰.
  18. مرزوقی، الازمنة و الامکنه، ج۱۴، ص۱۵۴.
  19. یعقوبی، البلدان، ص۴۴-۴۵.
  20. ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۱۷ و ۱۱۹؛ عبدالحلیم، الاباضیه فی مصر و المغرب، ۳۹-۴۰.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  22. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰-۷۱.
  23. ابن‌کلبی، الاصنام، ص۳۴.
  24. فاکهی، اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‌۵، ص۲۰۷.
  25. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  26. ابن هشام، السیرة النبویه، ج‌۱، ص۲۴۵.
  27. ازرقی، اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج۱، ص۹۰ به بعد؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.
  28. ابن کلبی، الاصنام، ص۸.
  29. عرفان حمور، مواسم العرب، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
  30. یعقوبی، تاریخ، ج‌۱، ص۱۹۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج‌۱، ص۵۶.
  31. ازرقی، اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج۱،ص۱۰۳؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  33. فاکهی، اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‌۵، ص۱۵۶.
  34. اصغر منتظرالقائم و زهرا حسین‌هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام، ص۹۳-۹۴؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  35. ابن‌ندیم، الفهرست، ص۱۰۸.
  36. احمد پاکتچی، ازد پیش از اسلام، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۲۵-۲۶.
  37. بلاذری، انساب الاشراف، ج‌۱، ص۵۵۳؛ خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۴۳و۵۰.
  38. ابن‌ندیم، الفهرست، ص۱۰۸.
  39. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص۲۵۰-۲۵۱.
  40. ابن‌حبیب، المُحَبَّر، ص۴۷۵؛ بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، ج۱، ص۷۹ـ ۸۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
  41. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  42. ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۱۷۷؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷۷.
  43. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۱۰۲.
  44. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۲۶-۲۳۲؛ واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدی دامغانی، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷.
  45. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۹۲-۹۳.
  46. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  47. حرفوش، قبیلة خزاعة فی الجاهلیة و الاسلام، ص۱۱۷.
  48. رسول جعفریان، خزاعی‌ها و نقش آنان در تشیع ایران.
  49. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  50. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۲۳۹.
  51. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۲۲.
  52. واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۱-۵۹۲.
  53. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۰۱.
  54. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹.
  55. ابن هشام، السیرة النبویه، ج‌۴، صص۲۸۶ـ۲۸۵.
  56. اصغر منتظرالقائم و زهرا حسین‌هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام، ص۱۱۲-۱۱۵؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  57. منتظرالقائم، اصغر، تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص۲۰۳.
  58. واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۸-۷۰۰. نیز ر. ک. محمد بن یوسف شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج‌۵، ص۱۲۱.
  59. اصغر منتظرالقائم، زهرا حسین هاشمی، فرشته بوسعیدی، قبیله خزاعه و نقش سیاسی اجتماعی آن در آغاز گسترش اسلام؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  60. طبرسی، اعلام الوری، ج‌۱، ص۲۱۵.
  61. واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۸۳-۷۸۶.
  62. واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۸۹.
  63. واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۰ـ۷۸۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۳۱ـ۳۳، ۳۶ـ۳۷؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۴ـ۴۵.
  64. واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۹۹.
  65. مقریزی، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج‌۸، ص۳۸۵.
  66. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  67. شیخ مفید، الجمل، ص۴۳.
  68. ابن‌مسکویه، تجارب الامم فی تعاقب الهم، ج۳، ص۲۲۲.
  69. اصغر منتظرالقائم و زهرا حسین‌هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام، ص۱۲۷-۱۲۹.
  70. ابن‌خلدون، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، ج۱، ص۴۶۵.
  71. ابن‌عماد حنبلی دمشقی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۴۹.
  72. نمیری، تاریخ مدینة المنوره، ج۴، ص۱۲۸۱.
  73. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۲۷.
  74. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت،، ص۱۸۷.
  75. شیخ مفید، الجمل، ص۱۰۸-۱۰۹.
  76. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  77. ابن‌خلدون، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، ج۱، ص۵۴۸.
  78. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۲۰۱.
  79. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  80. محمد حسن رجبی، کوفه و نقش آن در قرون اسلامی، ص۱۸۵.
  81. دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۷.
  82. ابن‌اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۸.
  83. ر. ک: ابن‌اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۸ و ابن‌مسکویه، تجارب الامم فی تعاقب الهم، ج۱، ص۵۰۴.
  84. دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۱.
  85. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۳۲.
  86. اصغر منتظرالقائم و زهرا حسین‌هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام، ص۱۴۶-۱۴۹.
  87. عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۳۹.
  88. ابراهیم بیضون، رفتارشناسی امام علی (ع) در آیینه تاریخ، ص۸۶.
  89. ر. ک: نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۰۷.
  90. ابونعیم اصفهانی، ذکر اخبار اصبهان، ج۲، ص۳۹.
  91. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۱۷۳.
  92. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  93. مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۱۲.
  94. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۶.
  95. بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۵.
  96. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  97. ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۷-۸.
  98. اصغر منتظرالقائم و زهرا حسین‌هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام، ص۱۷۹.
  99. سماوی، ابصار العین، ص۹۶.
  100. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  101. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۲-۵۶۰.
  102. دینوری، اخبار الطوال، ص۲۹۸.
  103. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  104. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۱۹.
  105. اخبار الدولة العباسیه و فیه اخبار العباس و ولده، ص۲۲۰.
  106. رسول جعفریان، خزاعی‌ها و نقش آنان در تشیع ایران.
  107. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.