واعظ در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۴ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سخنور مذهبی

«واعظ» در لغت به معنی اندرزگو و نصیحت‌کننده است و در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که در مجالس مذهبی به منبر می‌رود و برای جمعی سخنرانی می‌کند. واعظان معمولاً روحانی و معمم‌اند؛ گرچه الزاماً تحصیلات عالیه حوزوی ندارند و در سلسله مراتب صنفی روحانیت، در رده پایین‌تر از علما و مجتهدان و بالاتر از روضه‌خوانان قرار می‌گیرند.

در جهان اسلام، نخستین واعظان، مشایخ صوفیه بودند که در خانقاه‌ها برای مریدان و شاگردان خود وعظ می‌گفتند. از مشهورترین مشایخ صوفی که مجالس وعظ داشتند می‌توان حسن بصری، ابوسعید ابوالخیر نیشابوری، شمس تبریزی و جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی) را نام برد.

از دوره صفویه و با گسترش مجالس عزاداری و روضه‌خوانی، به تدریج در مجالس وعظ، صوفیان جای خود را به فقیهان دادند. به ویژه در دوره قاجار، معنای واعظ به کلی تغییر یافت و به سخنران‌های معمم مجالس عزاداری - که نوعاً تا سطحی از دروس دینی را خوانده بودند - اطلاق شد.

در دوره‌های مختلف، به ویژه در دوره‌های صفویه و قاجار، برخی از واعظان باحکام و شاهان رابطه نزدیکی برقرار می‌کردند و مورد حمایت مالی دربار قرار داشتند. این واعظان رسمی و حکومتی، سخنرانی در مجالسی که در محضرشاه برگزار می‌شد و نیز اجرای برنامه‌های مذهبی رسمی حکومت را برعهده داشتند. به همین مناسبت از سوی شاه، به این دسته وعاظ گاه القابی نظیر «اشرف الواعظین» و «سلطان الواعظین» اعطا می‌شد.

منبع اصلی درآمد واعظان، صله و هدیه‌ای است که از صاحبان و بانیان مجالس مذهبی دریافت می‌کنند. این وابستگی اقتصادی به مردم، به طور طبیعی وعاظ را به سمت جلب توجه بانیان و تبعیت از سلایق و علایق عوام سوق داده است؛ مشابه پدیده‌ای که مرتضی مطهری آن را نمونه‌ای از «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» و عامل «عوام‌زدگی» آن صنف می‌دانست.

در گذشته مرسوم بود که پیش از نام وعاظ، «میرزا» یا «ملا» افزوده می‌شد؛ نظیر ملااحمد واعظ خوانساری. همچنین کلمه «واعظ» نیز به عنوان صفت در نام برخی وعاظ گنجانده می‌شد؛ نظیر واعظ کاشفی.

برخی از مقاتل مهم و مؤثر عاشورا توسط وعاظ نگاشته شده‌اند. از جمله روضة الشهدا، اسرار الشهادة، المنتخب و وقایع الایام. ویژگی مشترک این مقاتل، غلبه رویکرد داستانی بروجه تاریخی در آنها است که متأثر از جایگاه و حرفه مؤلفانشان است. جالب آنکه این کتاب‌ها بیش از مقاتل معتبر مورد استفاده و اقبال وعاظ و روضه‌خوانان بوده‌اند.

محبوبیت و شهرتی که واعظان بین مردم پیدا می‌کردند، آنان را صاحب قدرت و پشتوانه‌ای مردمی می‌کرد. با تکیه بر این سرمایه اجتماعی، در مقاطعی برخی وعاظ به مسائل سیاسی و اجتماعی روز کشور ورود کرده و از منبر خود برای انتقاد از حکومت و تهییج و بسیج مردم برای کنش سیاسی بهره می‌بردند. مهم‌ترین مقاطعی که وعاظ در آنها نقش‌آفرینی کردند، جنبش مشروطه، انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق بوده است. به عنوان مثال باید از نقش سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی، میرزا نصرالله بهشتی (ملک المتکلمین) در مشروطه و سید محمود طالقانی، مرتضی مطهری، سید علی خامنه‌ای، سید عبدالحسین دستغیب و احمد کافی در انقلاب اسلامی یاد کرد.

وعاظ مجالس عمومی، همگی از مردان بوده‌اند. اما حداقل از دوره قاجار به بعد، در مجالس مذهبی و روضه‌های زنانه، وعاظ زن محوریت داشته‌اند. با این توضیح که در مواردی این وعاظ، همزمان در جایگاه مداح هم در مجلس ایفای نقش می‌کنند. در دوره معاصر به وعاظ زن، اصطلاحاً «خانم جلسه‌ای» گفته می‌شود. از مشهورترین زنان واعظ معاصر در تهران شریفه کاتوزیان را می‌توان نام برد.

در دوره معاصر، برخی از سخنران‌های غیرروحانی نیز در نقش واعظ ظاهر شده و به سخنرانی در مجالس مذهبی پرداخته‌اند. این پدیده به اقتضای گستردگی مخاطبان مجالس مذهبی و ورود جمعی از روشنفکران دینی و دانشگاهیان به عرصه تبلیغ دینی در دهه ۳۰ آغاز شد و به تدریج به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی رواج بسیار یافت. از سخنران‌های مذهبی غیرروحانی در دوره پهلوی، مهدی بازرگان، فخرالدین حجازی و علی شریعتی، و در سال‌های اخیر، محمد اسدی گرمارودی، محمد علی انصاری، حشمت‌الله قنبری همدانی، مهدی قاسمی و مهدی توکلی (در تهران) را می‌توان نام برد.

از مشهورترین وعاظ ادوار گذشته می‌توان به نام‌های زیر اشاره کرد:

  1. دوره تیموری: ملاحسین واعظ کاشفی
  2. دوره صفوی: نورالله واعظ یزدی، هدایت حسین و محمد حکیما (در یزد)
  3. دوره قاجار: ملا آقای دربندی، جعفر شوشتری، ملا علی واعظ خیابانی تبریزی، زین‌العابدین ملک الواعظین و میرزا ابوالفتح سلطان الذاکرین.
  4. دوره پهلوی: محمد تقی فلسفی، حسین علی راشد، جواد مناقبی، سید عبدالرضا حجازی، سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، سید محمد رضا سعیدی و سید عبدالحسین دستغیب.
  5. دوره انقلاب اسلامی: حسین انصاریان، عبدالله فاطمی‌نیا، سید ابوالقاسم شجاعی، کاظم راشد یزدی، سید حسین هاشمی‌نژاد، مهدی دانشمند و علی رضا پناهیان.

امروزه واژه‌های خطیب، واعظ و سخنران در فرهنگ مجالس و آیین‌های مذهبی شیعی کمابیش مترادف هم به کار می‌رود[۱].

منابع

پانویس