ابراهیم بن ابیمحمود خراسانی در تراجم و رجال
مقدمه
ابراهیم بن ابیمحمود[۱] نام این راوی ۱۲ مرتبه در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق[۲] یاد شده که به نقل از کتابهای عیون أخبار الرضا (ع) و کمال الدین شیخ صدوق است؛ نمونهاش: «و فی عیون الأخبار، باسناده إلی إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)... إلَی أَنْ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَلْ يُجْبِرُ عِبَادَهُ عَلَى الْمَعَاصِي فَقَالَ بَلْ يُخَيِّرُهُمْ وَ يُمْهِلُهُمْ حَتَّى يَتُوبُوا».
«قُلْتُ فَهَلْ يُكَلِّفُ عِبَادَهُ مَا لَا يُطِيقُونَ فَقَالَ كَيْفَ يَفْعَلُ ذَلِكَ وَ هُوَ يَقُولُ ﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾[۳]».
«ثُمَّ قَالَ (ع): حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُجْبِرُ عِبَادَهُ عَلَى الْمَعَاصِي أَوْ يُكَلِّفُهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ فَلَا تَأْكُلُوا ذَبِيحَتَهُ وَ لَا تَقْبَلُوا شَهَادَتَهُ وَ لَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ وَ لَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً»[۴].[۵]
شرح حال راوی
ترجمه و شرح حال راوی در کتب اصلی رجال شیعه، مانند رجال کشی، رجال نجاشی، الفهرست و رجال شیخ طوسی، نیز در کتابهای رجالی متأخر ذکر شده است.
بیشترین اطلاعاتی که در کتب رجالی آمده، درباره طبقه و جایگاه حدیثی ابراهیم بن ابی محمود است؛ ولی با مراجعه به احادیث ایشان و دقت در محتوای آنها اطلاعات بیشتری به دست خواهد آمد؛ مانند حُسن اعتقاد و جایگاه ولایی وی و اینکه چون اهل خراسان بوده، بعد از حضور امام رضا (ع) در آن دیار، پیوند نزدیکی با آن حضرت داشته و سؤالات فراوانی را از محضر آن امام در موضوعات گوناگون از جمله تفسیر داشته و سپس همه آنها را گردآوری و در مجموعهای با عنوان المسائل تدوین کرده است[۶].
برخی از رجالیون شیعه ابراهیم بن ابی محمود خراسانی را فردی مورد اعتماد، ثقه[۷] و از اصحاب و راویان امام رضا (ع) دانستهاند[۸]. او از محدثان و علمای امامی[۹] و از موالی[۱۰]، یعنی غیر عرب خالص[۱۱] است. بر اساس آنچه از روایات برمیآید، ابراهیم از راویان و یاران امام کاظم (ع)[۱۲]، امام رضا (ع) و امام جواد (ع)[۱۳] بود، هر چند بیشتر به عنوان صحابی امام کاظم (ع) مطرح است[۱۴]، چون دوران حیات علمی و مذهبی خود را با آن حضرت سپری کرده است. او بنا به گفته کشی فردی نابینا بود و حدیثی از ابوجعفر، امام جواد (ع) روایت کرده که بر اساس آن روایت، آن حضرت و امام رضا (ع) برای او، رفتن به بهشت را دعا کردند و حتی آمده است که امام جواد (ع) همچنین بهشت را برایش ضمانت نموده است[۱۵].[۱۶]
طبقه راوی
از تاریخ ولادت و وفات راوی اطلاعی در دست نیست؛ لکن برقی ایشان را در اصحاب امام کاظم (ع)[۱۷] و نجاشی وی را از راویان امام رضا (ع) ذکر کرده[۱۸]، چنان که شیخ طوسی در کتاب رجال وی را از اصحاب امامان امام کاظم و امام رضا (ع) به شمار آورده[۱۹] و آیت الله بروجردی ایشان را از طبقه ششم شمرده است[۲۰].
یادآوری
از بعضی روایات فهمیده میشود که ابراهیم بن ابی محمود، امام جواد (ع) را نیز درک کرده است:
رجال الکشی: «حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى الْخَشَّابُ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي مَحْمُودٍ، قَالَ:، دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) وَ مَعِي كُتُبٌ إِلَيْهِ مِنْ أَبِيهِ، فَجَعَلَ يَقْرَؤُهَا وَ يَضَعُ كِتَاباً كَبِيراً عَلَى عَيْنَيْهِ، وَ يَقُولُ خَطُّ أَبِي وَ اللَّهِ، وَ يَبْكِي حَتَّى سَالَتْ دُمُوعُهُ عَلَى خَدَّيْهِ...»[۲۱]؛
کفایة الأثر: «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنِ الْمَحْمُودِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: كُنْتُ وَاقِفاً عَلَى رَأْسِ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بِطُوسَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ كَانَ عِنْدَهُ إِنْ حَدَثَ حَدَثٌ فَإِلَى مَنْ قَالَ إِلَى ابْنِي مُحَمَّدٍ وَ كَأَنَّ السَّائِلَ اسْتَصْغَرَ بِسِنِّ أَبِي جَعْفَرٍ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ (ع) إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَعَثَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ (ع) ثَابِتاً بِإِقَامَةِ شَرِيعَتِهِ فِي دور [دُونِ] السِّنِّ الَّذِي أُقِيمَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ ثَابِتاً عَلَى شَرِيعَتِهِ»[۲۲]؛
همین حدیث را طبری شیعی، در دلائل الامامة با این سند نقل کرده است: «و حدثنی أبوالمفضل محمد بن عبدالله، قال: حدثنی أبوالنجم بدر ابن عمار الطبرستانی، قَالَ: كُنْتُ وَاقِفاً عِنْدَ رَأْسِ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِطُوسَ قَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ كَانَ عِنْدَهُ إِنْ حَدَثَ حَدَثٌ فَإِلَى مَنْ قَالَ إِلَى اِبْنِي مُحَمَّدٍ وَ كَانَ اَلسَّائِلُ اِسْتَصْغَرَ سِنَّ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عِيسَى اِبْنَ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ نَبِيّاً ثَابِتاً بِإِقَامَةِ شَرِيعَتِهِ فِي دُونِ اَلسِّنِّ اَلَّذِي أُقِيمَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ ثَابِتاً عَلَى شَرِيعَتِهِ »[۲۳].
به قرینه نقل کفایة الأثر، ظاهراً ابراهیم بن ابی محمود در این سند از قلم افتاده و صحیح چنین است: "روی محمد بن المحمودی، عن أبیه، عن ابراهیم بن أبی محمود قال: کنت واقفاً..."، چون در نقل کفایة الأثر، محمودی با دو واسطه این حدیث را از امام رضا (ع) نقل کرده است: "المحمودی، عن إسحاق بن اسماعیل، عن ابراهیم بن أبی محمود...".
مرحوم کلینی نیز حدیث یادشده را با سند ذیل نقل میکند: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَيْرَانِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنْتُ وَاقِفاً بَيْنَ يَدَيْ أَبِي الْحَسَنِ (ع)- بِخُرَاسَانَ فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ يَا سَيِّدِي إِنْ كَانَ كَوْنٌ فَإِلَى مَنْ قَالَ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ابْنِي فَكَأَنَّ الْقَائِلَ اسْتَصْغَرَ سِنَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (ع): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولًا نَبِيّاً صَاحِبَ شَرِيعَةٍ مُبْتَدَأَةٍ فِي أَصْغَرَ مِنَ السِّنِّ الَّذِي فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ (ع)»[۲۴]؛
به نظر در این سند هم ابراهیم بن ابی محمود از قلم افتاده و سند حدیث چنین است: "الحسین بن محمد، عن الخیرانی، عن أبیه، عن ابراهیم بن أبی محمود"؛ زیرا مرحوم کلینی معمولاً با چهار واسطه از امام رضا (ع) نقل حدیث میکند. البته در بعضی موارد با سه واسطه از آن حضرت حدیث نقل کرده، بنابراین احتمالاً دو نفر این قضیه را شاهد بودند و آن را نقل کرده باشند:
- ابراهیم بن أبی محمود؛
- پدر خیرانی[۲۵].
استادان و شاگردان راوی
در میان اسناد روایاتی که ابراهیم بن ابی محمود نقل کرده، تنها نام علی بن یقطین[۲۶] دیده میشود که استاد وی شمرده میشود؛ ولی افراد بسیاری از ایشان حدیث گزارش کردند که از شاگردان حدیثی وی شمرده میشوند؛ مانند علی بن اسباط، احمد بن محمد بن عیسی[۲۷]، ابراهیم بن هاشم[۲۸]، عبدالعظیم بن عبدالله حسنی[۲۹]، احمد مالکی[۳۰]، عبدالله بن عامر[۳۱]، حسن بن موسی خشاب[۳۲]، اسحاق بن اسماعیل[۳۳] و محمد بن حسین بن ابی خطاب[۳۴].[۳۵]
وی کتابی در ۲۵ ورقه دارد که احمد بن محمد بن عیسی از وی روایت کرده[۳۶] و ابنشهر آشوب عنوان آن را مسائل (رسائل) بیان کرده است[۳۷]؛ کتابی حدیثی که با چند واسطه از ابراهیم بن ابی محمود روایت شده است[۳۸]. خویی روایات وی را بیش از ۳۲ مورد[۳۹] در کتب اربعه شیعه میداند که از این شمار، سی حدیث را از امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) و باقی را از علی بن یقطین نقل کرده است[۴۰].[۴۱]
نکته
الف) نجاشی در ترجمه ابراهیم بن ابی محمود تصریح میکند: "له کتاب"[۴۲] و شیخ طوسی در فهرست مینویسد: "له مسائل"[۴۳] و هیچ کدام اشاره ندارند که این سؤالات از کدام معصوم (ع) است؛ لکن از «رجال کشی» و «رجال شیخ طوسی» فهمیده میشود که ابراهیم بن ابی محمود مسائلی از امام کاظم (ع) دارد.
«رجال کشی»: «قَالَ نَصْرُ بْنُ الصَّبَّاحِ: إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي مَحْمُودٍ كَانَ مَكْفُوفاً، رَوَى عَنْهُ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى مَسَائِلَ مُوسَى (ع) قَدْرَ خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ وَرَقَةً، وَ عَاشَ بَعْدَ الرِّضَا (ع)»[۴۴]؛
شیخ طوسی نیز ابراهیم بن ابی محمود را از اصحاب امام کاظم (ع) شمرده و مینویسد: "و له مسائل"[۴۵]؛ ولی تتبع در روایات ابراهیم بن ابی محمود خلاف آن را ثابت میکند؛ زیرا تمام روایات وی از امام رضا (ع) است که با تعبیرات مختلف از آن حضرت نقل کرده؛ نمونهها:
- «قُلْتُ لِلرِّضَا (ع)...»[۴۶].
- «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)...»[۴۷].
- «قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)...»[۴۸].
- «سَأَلْتُ الرِّضَا (ع)...»[۴۹].
- «سَمِعْتُ الرِّضَا (ع)...»[۵۰].
- «قَالَ لَنَا الرِّضَا (ع)»[۵۱].
تنها در یک مورد در تهذیب الأحکام با تعبیر «رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ»[۵۲] آمده است؛ این در حالی است که در عیون أخبار الرضا (ع) به جای «أَبَا الْحَسَنِ»، عبارت «رَأَيْتُ الرِّضَا» ضبط گردیده است[۵۳].
بر این اساس، یا کتاب مسائل ابراهیم بن ابی محمود از امام کاظم (ع) به دست قدما نرسیده، در نتیجه از آن حدیث نقل نکردند؛ یا آنچه در رجال کشی و رجال شیخ طوسی ذکر شده، درست نیست و مسائل ابراهیم بن ابی محمود از امام رضا (ع) بوده؛ نه امام کاظم (ع)، چنان که روایات موجود و واقعیت خارجی آن را تأیید میکنند؛ زیرا ابراهیم بن ابی محمود اهل خراسان بوده و در زمانی که امام رضا (ع) به خراسان آمد، وی محضر آن حضرت را درک کرده و حدیث فرا گرفته است[۵۴].
ب) درباره ابراهیم این نکته مطرح است که آیا وی با ابراهیم بن محمد که از موالی خراسان و دارای کنیه «ابو محمود» است[۵۵]، تفاوت دارد یا یکی است؟ از آن رو که نام هر دو یکی است، هر دو از موالی و از اصحاب امام رضا (ع) میباشند و منافاتی بین کنیه و اسم آنان نیز وجود ندارد. برخی با این بیان که اولاً شیخ طوسی ابراهیم بن ابی محمود را از اصحاب امام کاظم (ع)[۵۶] و امام رضا (ع)[۵۷] میداند، در حالی که ابراهیم بن محمد خراسانی را صرفاً از اصحاب امام رضا (ع) معرفی میکند[۵۸] و در ثانی، برای ابن ابی محمود کتاب الرسائل ذکر شده، ولی ابنمحمد چنین کتابی ندارد، احتمال یکی بودن این دو را چندان استوار ندانسته و بر تمایز آن دو روی میکنند[۵۹]. البته زندگینامه ابراهیم بن ابی محمود چندان روشن نیست، به همین سبب فردی مجهول الحال دانسته شده است[۶۰]. به هر حال، وی علاوه بر مصاحبت با امام کاظم (ع)، با امام جواد (ع) نیز همزمانی داشته و گویا در اوایل امامت آن حضرت در گذشته باشد، چون جز یک روایت که از آن حضرت نقل کرده، دیگر هیچ خبری از او در متون یافت نمیشود[۶۱].[۶۲]
جایگاه حدیثی راوی
از سخنان بزرگان رجالی، مانند شیخ طوسی و نجاشی، نیز جلالت و شأن کسانی که از راوی نقل حدیث کردند، مانند ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی و عبدالعظیم الحسنی فهمیده میشود که ابراهیم بن ابی محمود از اجلای راویان، و صداقت و وثاقت وی محرز و از جایگاه بلندی برخوردار بوده، تا جایی که امام جواد (ع) بهشت را برای وی ضمانت کرده است[۶۳].
نجاشی: "إبراهیم بن أبی محمود الخراسانی ثقة"[۶۴].
شیخ طوسی: "إبراهیم بن أبی محمود خراسانی، ثقة مولی"[۶۵].
علامه حلی: "إبراهیم بن أبی محمود الخراسانی، مولی روی عن الرضا (ع) ثقة أعتمد علی روایته"[۶۶].[۶۷]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۵۲، رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۶۷، ش۱۰۷۲، ح۱۰۷۳؛ رجال النجاشی، ص۲۵، ش۴۳؛ رجال الطوسی، ص۳۳۲ (ش۴۹۴۱) و ۳۵۱ (ش۵۲۰۴)؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۹، ش۱۵؛ معالم العلماء، ص۴۳، ش۲۶؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳، ش۳، الرجال (ابن داوود)، ص۱۳، ش۱۳؛ التحریر الطاووسی، ص۲۱، ش۱۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۵۳، ش۴۱؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۷؛ إکلیل المنهج، ص۷۴، ش۲۵؛ الفوائد الرجالیه (بهبهانی)، ص۴۴؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۵۲، ش۲۷؛ شعب المقال، ص۴۳، ش۱۲؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۱۰۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۰۹، ش۷۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۸۰، ش۹۰؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۶، ش۴۹. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۱۱۰، ش۳۳۲.
- ↑ ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱، ص۱۵۲ و۲۱۱؛ ج۲، ص۴۰۸ و...
- ↑ و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست سوره فصلت، آیه ۴۶.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۴۶۴ - ۴۶۵ به گزارش از عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۲۳ - ۱۲۴، ح۱۶: «حدثنا محمد بن أحمد السنانی قال: حدثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن سهل بن زیاد الآدمی عن عبد العظیم بن عبدالله الحسنی عن إبراهیم بن أبی محمود قال...».
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۹۰-۱۹۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۹۱.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۵۱؛ کتاب الرجال، ابن داوود، ص۳۹؛ فائق المقال، ص۷۸.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۵؛ خلاصة الأقوال، ص۳.
- ↑ سبل الرشاد، ص۳۳؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ کتاب الرجال، برقی، ص۵۲.
- ↑ سبل الرشاد، ص۳۳؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ کتاب الرجال، برقی، ص۵۲؛ اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۷؛ نقد الرجال، ج۱، ص۵۳.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۷.
- ↑ لسان المیزان، ج۲، ص۱۱۰.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۷.
- ↑ مقدسی، زهرا، مقاله «ابراهیم بن ابیمحمود خراسانی»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۳۳۴؛ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص ۷۳.
- ↑ ر.ک: رجال البرقی، ص۵۲.
- ↑ إبراهیم بن أبی محمود الخراسانی،... روی عن الرضا (ع)؛ له کتاب؛ (رجال النجاشی، ص۲۵، ش۴۳).
- ↑ ر.ک: رجال الطوسی، ص۳۳۲، ش۴۹۴۱، ص۳۵۱، ش۵۲۰۴.
- ↑ ر.ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال التهذیب)، ص۱۷؛ (طبقات رجال الکافی)، ص۲۷.
- ↑ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۶۷، ح۱۰۷۳.
- ↑ کفایة الأثر، ص۲۷۷ - ۲۷۸.
- ↑ دلائل الإمامه، ص۳۸۸، ح۳۴۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۲۲، ح۱۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۹۲-۱۹۴.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۱۱۰، ح۳.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۱۱۰، ح۳؛ ج۶، ص۳۲۶، ح۷.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۴۲۵، ح۲۲۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۲۳، ح۱۶.
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص۲۰۲، ح۶.
- ↑ الأمالی (صدوق)، ص۱۲۸، ح۲.
- ↑ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۶۷، ش۱۰۷۳.
- ↑ کفایة الأثر، ص۲۷۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۲، ح۴۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۹۴-۱۹۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۵؛ اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۷؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ معالم العلماء، ص۷.
- ↑ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۶، ص۳۰۴.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۳۴-۳۵.
- ↑ مقدسی، زهرا، مقاله «ابراهیم بن ابیمحمود خراسانی»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۳۳۴.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۵، ش۴۳.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۱۹، ش۱۵.
- ↑ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۶۷، ش۱۰۷۲.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۳۲، ش۴۹۴۱.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۰۶ (ح۳۴۳) و ۱۳۷ (۴۵۳)؛ ج۶، ص۳۸۵، ح۱۱۴۲.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۳، ص۴۹۸، ح۴۲۷۹.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۹، ص۹۵ - ۹۶، ح۱۱۶۱۰.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱، ص۲۶۲، ح۶۷۹.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۴۷، ح۹۱۹؛ ج۳، ص۴۳۷، ح۴۰۹۴؛ ج۱۶، ص۳۱۳، ح۲۱۶۳۸.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۸۲، ح۳۱۲۵۳.
- ↑ «وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) وَدَّعَ الْبَيْتَ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ بَابِ الْمَسْجِدِ خَرَّ سَاجِداً...»؛ (تهذیب الأحکام، ج۵، ص۲۸۱، ح۹۵۸).
- ↑ «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: رَأَيْتُ الرِّضَا (ع) وَدَّعَ الْبَيْتَ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ بَابِ الْمَسْجِدِ خَرَّ سَاجِداً...»؛ (عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۸).
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۹۵-۱۹۷.
- ↑ سیرة الإمام الجواد (ع)، ج۱، ص۱۲.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۳۲.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۵۱.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۵۳.
- ↑ تنقیح المقال، ج۴، ص۳۵۲، پاورقی.
- ↑ تنقیح المقال، ج۴، ص۳۵۲، پاورقی.
- ↑ منابع: اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی، تحقیق: حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۴۸ش؛ أعیان الشیعة، سیدمحسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق، تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله بن محمد حسن مامقانی (۱۳۵۱ق)، تحقیق: محیی الدین مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت له لإحیاء التراث، اول، ۱۴۲۳ق؛ خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال رجال العلامة الحلی)، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، قم، مکتبة الرضی، دوم، ۱۴۰۲ق؛ دایرة المعارف تشیع، زیر نظر: احمد حاج سید جوادی (معاصر) - کامران فانی (معاصر) - بهاء الدین خرمشاهی (معاصر)، تهران، سعید محبی، دوم، ۱۳۷۲ش، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، محمد محسن بن علی منزوی معروف به آقابزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق)، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق؛ رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، سوم، ۱۴۱۵ق؛ رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۶ق؛ سبل الرشاد إلی أصحاب الإمام الجواد، عبدالحسین بن علی اصغر شبستری (معاصر)، قم، المکتبة التاریخیة المختصة، اول، ۱۴۲۱ق، سیرة الإمام الجواد، حسین شاکری، قم، مؤلف، اول، ۱۴۱۹ق؛ طرائف المقال فی معرفة طبقات الرجال، سید علی اصغر بن محمد شفیع بروجردی (۱۳۱۳ق)، تحقیق: سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۱۰ق؛ العندیل فی تمییز الصحیح من العلیل، سید محمد حسین رضوی کاشانی، تهران، بینا، اول، ۱۳۸۵ق، فائق المقال فی الحدیث و الرجال، احمد بن عبدالرضا بصری (۱۰۸۵ق)، تحقیق: غلام حسین قیصریهها، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۲ق، الفوائد الرجالیة، سیدمحمدمهدی بن مرتضی بحر العلوم (۱۲۱۲ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم - سید حسین بحر العلوم، تهران، مکتبة الصادق، اول، ۱۳۶۳ ش؛ کتاب الرجال، حسن بن علی معروف به ابن داوود حلی (۷۴۰ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات الرضی، ۱۳۹۲ق؛ کتاب الرجال، احمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۴۲ش؛ لسان المیزان، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، دوم، ۱۳۹۰ق؛ معالم العلماء، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابنشهرآشوب (۵۸۸ق)، تصحیح: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المطبعة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۰ق؛ معجم المؤلفین، عمر بن رضا کحاله (۱۴۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۸۷ق؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سید ابو القاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، قم، مدینة العلم، پنجم، ۱۴۱۳ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، زیر نظر: جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام الصادق، قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق.
- ↑ مقدسی، زهرا، مقاله «ابراهیم بن ابیمحمود خراسانی»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۳۳۴.
- ↑ «... فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ كَانَ أَبُوكَ رُبَّمَا قَالَ لِي فِي الْمَجْلِسِ الْوَاحِدِ مَرَّاتٍ: أَسْكَنَكَ اللَّهُ الْجَنَّةَ أَدْخَلَكَ اللَّهُ الْجَنَّةَ! قَالَ، فَقَالَ: وَ أَنَا أَقُولُ أَدْخَلَكَ اللَّهُ الْجَنَّةَ! فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ تَضْمَنُ لِي عَنْ رَبِّكَ أَنْ تُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ! قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَأَخَذْتُ رِجْلَهُ فَقَبَّلْتُهَا»؛ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۶۷، ح۱۰۷۳).
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۵، ش۴۳.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۵۱، ش۵۲۰۴.
- ↑ رجال العلامة الحلی (خلاصة الأقوال)، ص۳، ش۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۹۷.