آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت
مدخل اصلیمدعیان دروغین مهدویت
مدخل وابسته؟

آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

احمد عابدی
حجت‌ الاسلام‌ و المسلمین دکتر احمد عابدی، در مقاله «مدعیان و منکران بابیت و مهدویت» در این‌باره گفته است:
«سید علی محمد باب در سال ۱۲۳۵ قمری در شیراز متولد شد. او در کودکی پدرش محمد رضای بزاز را از دست داد و مدتی با دایی‌اش برای تجارت به بوشهر رفت. به تدریج به تحصیل علوم دینی روی آورد و پس از اندکی تحصیل نزد شیخ عابد شیرازی به کربلا شتافت. سید علی محمد در کربلا نزد ملا صادق خراسانی و سید کاظم رشتی به تحصیل پرداخت؛ هر چند برخی از نویسندگان بهائی چون عباس عبدالبهاء، بر امی بودنش پای می‌فشارند.[۱] تنکابنی در کتاب قصص العلما می‌نویسد: "مدتی که من به درس سید کاظم رشتی می‎رفتم، سید علی محمد نیز به آن درس حاضر می‌شد"[۲] سید علی محمد در سال ۱۲۵۷ قمری به شیراز بازگشت و دو سال بعد، سید کاظم رشتی در گذشت. در این موقعیت، شاگردان سید رشتی در شهرهای مختلف پراکنده شده، در پی امام زمان(ع) می‌گشتند. ملا غلام حسین بشرویه‌ای که یکی از این شاگردان بود، در سال ۱۲۶۰ قمری در شیراز با سید علی محمد ملاقات کرد. سید به او گفت: من "باب الله" هستم؛ یعنی هر کس می‌خواهد خدا را پرستش کند یا امام زمان(ع) را ببیند، باید از طریق من باشد. ملا غلام حسین بشرویه‌ای که در باور بابیان و بهائیان "أوَّلُ مَن آمَنَ" است، با ذهنیتی که از درس‌های رشتی داشت، بی‌درنگ ایمان آورد و به سود سید علی محمد به تبلیغ پرداخت. بدین ترتیب، سید علی محمد به "سید باب" شهرت یافت. او پس از ادعای نیابت خاص در اندیشه ادعای مهدویت فرو رفت و بر آن شد به مکه شتافته، دعوت خود را آشکار سازد. حاکم شیراز وی را زندان افکند. این کار سبب شد مردم کمتر او را ببینند و پیروانش چنان ادعا کنند که سید علی محمد، که همان مهدی موعود است، همانند پدرانش در زندان ستم گرفتار آمده و به زودی اظهور می‌کند. شاگردان سید رشتی با شنیدن این زمزمه‌ها بی‌درنگ ایمان می‌آوردند. سید علی محمد به تدریج ادعای نبوت کرد؛ خود را ناسخ دین اسلام خواند و گفت: در اذان بگویید: " أشهَدُ أنَّ عَلى مُحَمداً بَقية اللهِ"[۳] او چنان ادعا می‌کرد که چون كلمه "علی محمد" از نظر حروف با عدد "رب" موافق است، من همان دو تن ( پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)) هستم. بعضی به تمسخر به او گفتند: چون عدد نامت با عدد "رب" موافق است، بهتر است ادعای ربوبیت کنی، او این تمسخر را جدی گرفت و به ادعای الوهیت روی آورد. سید باب تنها معجزه و دلیل حقانیت خود را نوشته‌های فراوانش می‌دانست و می‌گفت: روزی هزار سطر می‌نویسم. البته نوشته‌های وی، از نظر ادبیات عرب، کاملا نادرست بود؛ بدین سبب، همیشه می‌گفت: من ادبیات را طلاق داده‌ام. سید باب از زندان شیراز به اصفهان و تبریز منتقل شد. جمعی از علما مناظراتی با وی انجام دادند که در این گستره، مناظره پر ارزش نظام العلما بسیار جالب توجه می‌نماید.[۴]. حاکم تبریز "حمزه میرزا" به فرمان ناصرالدین شاه، شبی سید را از زندان برای بحث و مناظره به کاخ خود آورد و از او پرسید: آیا پیامبران اشتباه می‌کنند؟ سید علی محمد پاسخ منفی داد. حاکم از او خواست، آیاتی در وصف کاخ وی نازل کند. سید عباراتی بر زبان راند و منشی حاکم آن را نگاشت. پس از مدتی از او خواستند آن آیات را دوباره بخواند. سید آنها را به گونه ای دیگر خواند. حاکم گفت: چرا اشتباه خواندی؟ سید گفت: این بار آیات چنین نازل شد. سید باب سرانجام به سبب تازیانه هایی که بر پیکرش فرود آمد، توبه نامه گماشت[۵] و بر فراز منبر اظهار ندامت کرد. در سال ۱۲۶۶ قمری وقتی طرح ترور ناصرالدین شاه و امیر کبیر به وسیله پیروان سید باب فاش شد، امیر کبیر تصمیم گرفت وی را اعدام کند. جمعی از علما در جواز قتل سید تردید داشتند، زیرا احتمال می‌دادند سید مجنون باشد. گروهی از علما فتوای اعدام وی را صادر کردند و سید علی محمد باب سرانجام در بیست و هفتم شعبان ۱۲۶۶ قمری در تبریز اعدام شد. پیروان سید علی محمد باب "بابيه" خوانده می‌شوند، سید علی محمد باب، میرزا یحیی نوری ملقب به "صبح ازل" را جانشین خود ساخت. او چنان پیش بینی کرد که دو هزار سال دیگر موعودی با لقب "مَن يظهرُهُ الله" ظهور می‌کند و برای این که نطفه او پاک باشد، نطفه انسان را پاک خواند. از سوی دیگر، برای آنکه "من يظهره الله" کتک نخورد، کتک زدن کودکان را در مکتب حرام دانست. پس از مرگ سید باب، برادر صبح ازل "حسین علی نوری مازندرانی" که دو سال از سید باب بزرگ‌تر بود و حتی از صبح ازل نیز بزرگ تر می نمود، خود را "من يظهره الله" خواند. هشت تن دیگر نیز ادعای "من يظهره اللّهی" کردند. حسین علی معروف به "بهاء الله" پس از آن که با وساطت سفير دولت روسیه و حمایت همه جانبه روس‌ها از زندان ناصرالدین شاه آزاد شد، به عراق رفت و با برادرش صبح ازل به جنگ پرداخت. حسین علی نوزده سال پس از اعدام سید علی محمد باب، ادعاهای خود را آشکار ساخت، در حالی که براساس سخن سید باب، "من يظهره الله" دو هزار سال دیگر ظهور می‌کرد. حسین علی برای رفع این مشکل گفت: باید عدد دو هزار را با فلان عدد جمع کرد و فلان عدد را از آن کاست، تا نوزده به دست آید. پیروان میرزا یحیی "ازلی" خوانده می شوند و پیروان حسین علی بهاء الله "بهائی" وقتی ازلیان و بهائیان در بغداد به جنگ پرداختند، دولت عثمانی یحیی صبح ازل را با ۳۷نفر از پیروانش به قبرس فرستاد و حسین علی را با پیروانش به عکّا تبعید کرد. به نوشته همه مورخان، سید باب صبح ازل را جانشین خود ساخت، اما حسین علی به تکذیب و تکفیر برادرش صبح ازل روی آورد و با الفاظی چون "گوساله" و "گاو" از او یاد کرد. حسین علی پایه گذار دین بهائیت شد و خود را "ظهورالله" و خدا و خالق معرفی کرد. او از پیروانش می خواست چنان تسلیم او باشند که: اگر من آب را خمر نامیدم با آسمان را زمین گفتم و نور را آتش نامیدم، کسی حق اعتراضی ندارد.[۶] حسین علی در سال ۱۳۰۹ قمری در ۷۶ سالگی در عکّا در گذشت و پس از وی، به ترتیب عباس افندی و شوقی افندی با ادعای نبوت و ظهور اللّهی، رهبر بهائیان شدند. پس از شوقی افندی، بیت‌العدل سرپرستی بهائیان را به عهده گرفته است. این گروه چنان ادعا می‌کنند که تا وقتی بابیت و بهائیت بر تمام ادیان چیرگی نیافته است، در زمان فترت به سر می بریم. در زمان فترت تمام احکام اسلام نسخ شده است و وجوب و حرمت معنا ندارد. بهائیان معتقدند، باید همیشه برای دولت و ملکه انگلیس دعا کنند و بخشی از اموال خود را به بیت‌العدل تحویل دهند. جاسوسی به سود اسرائیل نیز از مسلمات آیین آنان است. در نگاه اینان، سید علی محمد باب همان مهدی موعود است که آمد و جهان را از عدل آکنده ساخت. پس از او، حسین علی دین جدید آورد. او ادعای الوهیت داشت و حتی پیروانش برایش سجده می‌کردند. امروزه بهائیان تمام سخنان حسین علی را توجیه می‌کنند و او را تنها پیامبر می‌دانند.[۷]»[۸].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمد بدرالدين مصطفی، مفاوضات، ص ۱۹.
  2. محمد بدرالدين مصطفی، مفاوضات، ص ۵۲؛ به نقل از : قصص العلماء، ص ۵۸.
  3. گواهی می‌دهم به تحقیق که علی محمد بازمانده خداوند است.
  4. علی قلی اعتضادالسلطنه، باب، ص ۲۰-۲۸
  5. علی قلی اعتضادالسلطنه، باب، ص ۱۳۱
  6. اشراقات، ص ۵۸.
  7. برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسن نیکو، فلسفه نیکو؛ همو محاكمة باب و بهاء؛ همو، فتنه باب و بهاء؛ همو، بهائیان و نقطه الكاف
  8. عابدی، احمد؛ مدعیان و منکران بابیت و مهدویت، ص ۴۲۸ - ۴۳۲.
  9. راغب اصفهانی، المفردات، ص ۶۴.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۷؛ و ر. ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۹؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۲۷.
  11. سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷.
  12. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۳۴، ح ۳۳۱۴۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۲، ص ۶۶.
  13. ر. ک: ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۳۲۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۵؛ سید بن طاوس، الاقبال، ص ۶۱۰.
  14. ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۵۳.
  15. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۲۳۲.
  16. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۱۱.
  17. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۴۰.
  18. برگرفته از: دانشنامه جهان اسلام، مقاله" باب"، نوشته: مصطفی حسینی طباطبائی.
  19. عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص: تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۳- ۶۴.
  20. فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷.
  21. فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج ۱، ص ۱۹۲- ۱۹۳.
  22. فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج ۴ ص ۳۷۰.
  23. فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹.
  24. تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۷.
  25. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۴۳.
  26. حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۳۵.
  27. ن. ک: علی محمد باب، بیان عربی، ص ۳.
  28. تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱۴۱.
  29. احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص ۱۳.
  30. ن. ک: فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۱۴.
  31. ن. ک: ابو الفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، ص ۲۰۴- ۲۰۵.
  32. ن. ک: حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۶۲.
  33. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۱۶.
  34. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱، ص ۱۳۰.
  35. محمد باقر نجفی، بهائیان، ص ۲۵۲.
  36. علی محمد باب، بیان عربی، ص ۱.
  37. علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۱۸.
  38. بیان عربی، ص ۵- ۶.
  39. علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۱۵.
  40. بیان عربی، ص ۱۵.
  41. بیان عربی، ص ۲۵.
  42. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۱۰۷ - ۱۱۳.
  43. بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۳۱۷.
  44. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۱۵۰.
  45. نشریه موعود، ش ۲۲، ص ۸۰.
  46. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۱۵۳.
  47. ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه جدید).
  48. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۳.
  49. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۱۷۴-۱۷۷.