آیا می‌توان با امام مهدی صحبت کرد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا می‌توان با امام مهدی صحبت کرد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری
مدخل اصلیآداب ملاقات با امام مهدی]

آیا می‌توان با امام مهدی صحبت کرد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید جعفر موسوی‌نسب
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:
«ملاقات با حضرت و گفت‌وگو با ایشان در زمان غیبت به عنوان یک رزق معنوی، با عنایت و توجّه ایشان صورت می‌گیرد و صالحین، اولیا و وابستگان به حق می‌توانند به دیدار ایشان نایل گشته و از صحبت با ایشان مستفیض گردند و هرکس به اندازه شایستگی خود به نوعی از عنایات آن حضرت بهره‌مند شود.
برای روشن شدن این مطلب، خوب است اشاره‌ای داشته باشیم به چگونگی غیبت که در این باب روایاتی هست که با دقت در آن‌ها می‌توان کیفیت غیبت را دریافت و از این طریق بهتر به جواب سؤال نایل گردید.
۱. روایاتی که غیبت را تنها مستور بودن معرفی می‌کند: امام صادق (ع) فرمود: "در صاحب این امر سنّت‌هایی از پیامبران (ع) است. سنّتی از موسی بن عمران، سنّتی از عیسی، سنّتی از یوسف، سنّتی از محمد (ص)، امّا سنّتی که از موسی (ع) دارد، آن است که خائف و منتظر فرصت نشسته است. سنّتی که از عیسی (ع) دارد آن است که درباره‌اش بگویند آن‌چه را که درباره عیسی (ع) می‌گفتند. سنّتی که از یوسف (ع) دارد، مستور بودن است. خداوند بین او و مردم حجابی قرار می‌دهد. به طوری‌که او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند. و امّا سنّتی که از محمد (ص) دارند این است که هدایت شده به هدایت او و سیرکننده به سیرت اوست"[۱].
با توجه به این روایت و نظایر آن، زندگی حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت، به شکل طبیعی صورت می‌گیرد و حتّی مردم عادّی نیز به دیدار او توفیق می‌یابند؛ امّا از شناخت او ناتوان‏‌اند. با این تفسیر، غیبت آن بزرگوار، فقط به عنوان حجاب معرفت و مانع شناخت مطرح می‌شود که آن هم بر دیده و دل مردم کشیده شده است، نه بر وجود شریف آن حضرت، و بدین ترتیب می‌توان گفت که هرگاه آن حجاب و مانع، از چشم و دیده‏ مردم برداشته شود، او را خواهند دید و خواهند شناخت.
۲. روایاتی که حضور مستور و مستمر برای آن حضرت بیان کرده است: در فرازهایی از دعای ندبه می‌خوانیم: "بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا"[۲]؛ به جانم سوگند که تو آن نهان شده‌ای هستی که بیرون از جمع ما نیستی به جانم سوگند که تو آن دور شده‌ای هستی که از ما دوری نداری.
دو تعبیر زیبای "نهان شده‌ای که همیشه با ماست" و "دور شده‌ای که به ما نزدیک است"، نویدبخش حضور مستمر امام زمان (ع) در جمع شیعیان و محبّین است. و مراد از این تعابیر این هست که هرچند آن حضرت همیشه با ما است ولی چون شناخته نمی‌شود نهان شده و مستور به شمار می‌آید. و یا اینکه هرچند آن حضرت دور شده از عموم مردم به حساب می‌آید، لکن به خاصّان و موالیان خود نزدیک است.
۳. روایاتی که بیان می‌کند آن حضرت از دیدگان پنهان است نه از دل‌ها: راوی می‌گوید از امام کاظم (ع) درباره آیه قرآن ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً[۳]؛‏ پرسیدم فرمود: "نعمت ظاهر و آشکار، امام ظاهر است و نعمت باطن و پنهان، امام غایب" پرسیدم: آیا از امامان ما کسی غایب می‌شود؟ فرمود: "نَعَمْ يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ"[۴]؛ آری! چهره‌اش از دیدگان مردم پنهان می‌شود، لکن یادش از دل‌های مؤمنان غایب نمی‌شود.
مردم اگرچه از دیدن چهره پرفروغ امام خویش در دوران غیبت محروم می‌مانند، لکن می‌توانند یاد او را همیشه در دل داشته باشند.
توجه به اختلاف دو تعبیر "ابصار الناس" و "قلوب المؤمنین" در کلام حضرت، نشان دهنده امتیاز مؤمنین و اختلاف تلقی آنان از غیبت، نسبت به سایر مردم است. آن‌چه برای مردم عادی مهم است، دیدن با چشم ظاهری سر است؛ اگر نبینند باور نمی‌کنند، دلشان از امامی که نمی‌بینند متأثر نمی‌شود و چون دل متأثر نشد، عملشان رنگ تبعیت از امام نمی‌گیرد.
اما برای مؤمنین، آن‌چه اهمیت دارد، دیدن با چشم دل است، و چون با چشم دل، امام معصوم خویش را می‌بینند، ایمان می‌آورند رفتار و گفتارشان رنگ ولایت می‌گیرد؛ اگرچه او را با چشم سر نتوانند ببینند.
۴. روایاتی که می‌گویند موالیان حقیقی آن حضرت به مکان غیبت آگاهی دارند: امام صادق (ع) می‌فرماید: "لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى طَوِيلَةٌ الْغَيْبَةُ الْأُولَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِيعَتِهِ وَ الْأُخْرَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ"[۵]؛ برای حضرت قائم (ع) دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی، در غیبت اول جز شیعیان مخصوص، کسی از جای آن حضرت باخبر نیست و در غیبت دوّم جز دوستان مخصوص و موالیان حقیقی در دین، کسی به مکان او آگاه نیست.
با این تفسیر نیز، غیبت، حجابی است که بر دیدگان نامحرمان حریم ولایت حقیقی کشیده‌اند. اگر شیعه، شیعه واقعی و دوست صدیق و صادق مولایش باشد و اگر ولایت ناب را دارا باشد، به مکان اقامت امام (ع) در غیبت آگاه می‌باشد و با چنین آگاهی، توفیق حضور می‌یابد.
۵. برخی از روایات می‌گوید آن حضرت در بازارها می‌روند و حتّی پا روی فرش‌های مردم می‌گذارند: امام صادق (ع) فرمود: "برادران یوسف (ع) همگی نوادگان و فرزندان پیامبر بودند، با این همه اگرچه با یوسف تجارت کردند و خرید و فروش نمودند و مورد خطاب قرارش دادند، امّا در عین برادری او را نشناختند؛ تا آن زمان که خودش گفت: من یوسف هستم و این برادر من است. پس این امّت چگونه انکار می‌کند که خدای عزّ و جلّ با حجّت خویش (امام دوازدهم) در یک زمان همان کند که با یوسف کرد؛ چنانکه تا مدتی او را ببینند ولی نشناسند، "...فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَمْشِيَ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ لَهُ..."؛ و چگونه این امت، انکار می‌کند که خداوند عزّ و جلّ با حجّت خویش همان کند که با یوسف کرد که امام آنان در بازارهایش راه برود و بر فرش‌هایشان قدم بگذارد؛ امّا او را نشناسند تا آن زمانی که خداوند به ظهور او اجازه فرماید[۶].
بنابر آن‌چه گفته شد، نه تنها حرف زدن با ایشان بلکه دیدن ایشان ممکن است و بهترین دلیل بر این امکان، وقوع آن است که در کتاب‌های مربوط به امام زمان (ع) بابی مفصل به این موضوع اختصاص داده شده است[۷].
از جمله این کتاب‌ها "منتخب الاثر" لطف اللّه صافی گلپایگانی است که در فصل پنجم باب دوم این کتاب، ۱۳ حدیث در این مورد ذکر کرده است.
لازم است یادآوری کنیم که سخن گفتن همانند دیدار و ملاقات با آن حضرت، همواره به دو صورت تحقق یافته است. اول اینکه شخص در حال دیدار و یا سخن گفتن، امام را شناخته و با علم به این‌که امام است با ایشان صحبت می‌کند و دوّم اینکه در هنگام ملاقات امام را نشناخته ولی بعداً با قرائنی فهمیده است که ایشان امام زمان (ع) بوده‌اند و تحقق این توفیق، نوعی رزق معنوی است که عنایت و توجه آن حضرت را می‌طلبد و البته به کسانی تفضّل می‌شود که صلاحیت و آمادگی بهره‌برداری از این نعمت بزرگ را داشته باشند و این‌ها همان اولیا و ابرار و بندگان مخلص خدا می‌باشند»[۸].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن بابویه قمى، کمال الدین،(بیروت، مؤسسه علمى)، ج ۲، باب ۳۳، ح ۴۶، ص ۳۲۹.
  2. مفاتیح الجنان، دعاى شریف ندبه.
  3. سوره لقمان، آیه ۲۰.
  4. لطف اللّه صافى، منتخب الاثر، فصل ۲، باب ۲۲، حدیث ۳، ص ۲۹۹.
  5. کلینى، کافى، ج ۲، کتاب الحجة، حدیث ۱۹، ص ۱۴۱.
  6. همان، حدیث ۴، ص ۱۳۴.
  7. کتاب غیبت، شیخ طوسى.
  8. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۴۸-۲۵۴.
  9. علی اصغر رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۷۹.
  10. مصباح المجتهد، ص ۳۶۸
  11. الکافی، ج ۲، ص ۶۲۰
  12. شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۸۴
  13. «بار خدایا به مولای ما صاحب الزمان هر کجا که هست و به هر سوی رو می‏کند از مشارق و مغارب زمین، هموارها و ناهموارهای آن، از طرف من و والدینم و فرزندانم و برادرانم تحیّت و سلام برسان، به تعداد خلق خدا و به وزن عرش الهی و آنچه کتابش شمارش نموده، و علمش به آن احاطه کرده است، پروردگارا، من در صبح این روز و تا زنده هستم در همه ی روزهای زندگانیم پیمان و عقد و بیعتی از برای او در گردنم تجدید و تازه می‏‌کنم که نه از آن روی گردانم و نه هیچ گاه آنها را بشکنم، پروردگارا مرا از یاران و مدافعان از حریمش، و فرمانبرداران اوامر و نواهی آن بزرگوار در ایّام حکومتش و شهید شدگان در پیشگاهش قرار دِه، بار إلها اگر میانه من و او با مرگ که بر بندگانت امر قطعی و حتمی تقدیر فرموده‏ای جدایی افتاد پس هنگام ظهورش مرا از قبر بیرون آور و در حالی که کفنم را به کمر بسته و شمشیرم را کشیده و نیزه‏ام را برهنه نموده باشم، و دعوت آن دعوت کننده حق را در شهر و بیابان لبیک گویم. پروردگارا آن رخسار زیبای رشید و صاحب جبین ستوده را نشانم ده، و دیده‏ام را با سرمه نگاهی به او روشنایی بخش، و فرجش را تعجیل و برنامه قیامش را آسان فرمای. پروردگارا به او نیرو عطا کن و پشتش را محکم ساز و عمرش را طولانی نمای و به وجود او سرزمین‌‏هایت را آباد گردان و بندگانت را حیات ده که تو فرموده‌‏ای و قول تو حق است: فساد در خشکی و دریا بر اثر کردارهای مردم آشکار شد؛ پس ای پروردگار! آشکار کن ولیّ خودت و فرزند دخت پیامبرت را که همنام اوست تا از باطل چیزی باقی نگذارد، و خداوند حق را با کلمات خویش اثبات و محقَّق دارد. بار إلها! این غم بزرگ غیبت را با ظهور او از این امّت بر طرف ساز، که آنها (مخالفین) ظهورش را دور می‏‌پندارند و ما آن را نزدیک می‌‏بینیم، و درود خداوند بر محمد و آل او باد» بحار الانوار، ج ۸۳، ص ۶۱
  14. محمد بن مسعود العیاشی، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۷۶
  15. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۶۱، ۱۴۹.