دعا در اخلاق اسلامی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دعا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
فواید دعا و آثار آن
فایده اوّل
- در روایات صادر شده از اهلبیت(ع)، دعا را برترین اعمال، روح عبادات، سلاح مؤمن و سپر او دانستهاند[۱][۲].
- بر این شمار میتوان اضافه نمود که در قرآن کریم، دو آیه وجود دارد که از نظر تأکیدی که در آنها به کار رفته، هیچ نمونه دیگری برایشان نمیتوان یافت. یکی از این دو آیه در ترغیب و فراخواندن به دعا کردن است، و دیگری در ترسانیدن از ترک دعا و برحذرداشتن از آن؛ آیه نخست میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[۳].
- روشن است که گذشته از دیگر تأکیدهای بهکار رفته در این آیه، هشت مرتبه استفاده از ضمیر متکلّمی که به ذات باری تعالی! - باز میگردد، نشان دهنده عنایت او به دعا و دعا کنندگان است.
- در آیه دوّم از آیات پیشگفته نیز، میخوانیم: ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[۴].
- در این آیه، خداوند ترککنندگان دعا را تهدید میفرماید، که آنان را به خویشتن واگذاشته عنایت خود را از آنان دریغ میدارد. پر واضح است که اینچنین کس- که از عنایت حضرت حق بیبهره مانده- تنها از یک سرنوشت برخوردار خواهد بود، و آن هم هلاکت در بیابانهای خشک محرومیّت است، محرومیّتی که خود آن را به دست خود فراهم آورده است. در روایات ما به فراوانی آمده که پیامبر اکرم(ص) بارها دعا میفرمود: [۹۷۳] «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً»[۵]؛ "خدایا مرا چشم بر هم زدنی به خویشتن وامگذار"[۶].
فایده دوّم
- دعا راه رسیدن به مقصود و دریافت مطلوب است؛ مقصود و مطلوبی که هرکس بدان دست یافت، به چیزی برتر و فراتر از تمامی دنیا و اجزاء آن دست یافته است. پر واضح است که مقصود و مطلوب انسان، چیزی جز از حضرت حق - جلَّ وعلا! - نیست؛ و دعا راهی است تا انسان بدان وسیله به آن هدف اعلا واصل شود[۷].
- توضیح آنکه انسان را مطلوبی است که آن را گم کرده است، بسیاری از انسانها مطلوب خود را در عنوان دنیا جستوجو میکنند، چه میپندارند که دنیا گمشدۀ آنان است؛ اینان امّا هرچه به دنیا نزدیکتر میشوند از هدف و مقصود خود دورتر میافتند، از این رو گویا اینان در بیابان دنیا سرگشتهاند و بیاراده از این سوی به آن سوی میشوند. دعا و تضرّع اما انسان را به ساحت ربوبی نزدیک میسازد و قلب انسان را آرامش و اطمینان میبخشد؛ از این رو نه تنها به حیرت و سرگشتگی دچار نمیشود، که به روشنی هدف خود را شناخته به سوی آن گام بر میدارد. حضرت حق با اشاره به این مطلب میفرماید: ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۸].
- نیز این آیه بر طبق قواعد زبان عربی، به خوبی دلالت مینماید که مقصود و هدف انسان در این دنیا، تنها خداست، که یادش آرام بخش دلهاست[۹].
فایده سوّم
- زندگی مادّی، آدمی را لحظه به لحظه در معرض سقوط و خطر انحطاط قرار میدهد، از این رو انسان باز لحظه به لحظه نیازمند به عنایت الهی است، تا از خطر سقوط در امان ماند. این مطلب را حضرت حق در قالب حکایاتی از سیره و روش انبیاء بزرگ خود(ع) نقل مینماید، تا دیگر انسانها با توجّه به روش آنان، به درسآموزی از آن پرداخته خود را دمبهدم محتاج عنایت او یابند. نمونه را به آنچه از زبان حضرت یوسف(ع) نقل میفرماید بنگرید: ﴿وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾[۱۰][۱۱].
- حال توجه کنیم که عنایت الهی، تنها با دعا و تضرّع است که آدمی را فرا میگیرد و او را به ساحت نور رهنمون میشود: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۱۲][۱۳].
فایده چهارم
- برقرارشدن ارتباط بین انسان و خدا، آدمی را در نوری قرار میدهد که بدان وسیله اشیاء عالم را به روشنی در مییابد، بهگونهای که سویه مخالف آن نیز صادق به نظر میآید؛ از این رو اگر آن نور آدمی را در خود فرانگیرد، او در دو دنیا کور بوده نمیتواند به شناختی درست از دنیا و اجزاء آن دست یابد. از سوی دیگر محتاج به اشاره نیست که تنها نور این عالم، نور حضرت حق است و بس: ﴿وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ﴾[۱۴]
- و این دعاست که میتواند آدمی را در آن نور قرار دهد.
- گذشته از این، ارتباط میان بنده و معبود، برای اهل دل لذیذترین و شیرینترین چیزی است که در این عالم میتوان به تصوّر آورد؛ اینان ارتباط میان خود و حضرت حق را میوه شیرین این عالم میدانند، که رسیدن به آن و چیدنش تنها از راه دعا ۔ به معنای عام آن، که شامل دعا، تضرّع، ابتهال، نماز، توبه و... میشود. به دست میآید. حضرت حق خود میفرماید: ﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۵][۱۶].
فایده پنجم
- از دیگر فواید دعا، میتوان به این حقیقت اشاره کرد، که ادراک این نکته که آدمی فقیر، بلکه محض فقر است و هیچ غنایی در این عالم جز به اراده مولی وجود ندارد، تنها وابسته به تضرّع انسان به درگاه او میباشد و بس: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾[۱۷].
- ادراک و دریافتن این مطلب، نهایت مقام عبودیت است که خود برترین مقامات است؛ از همین رو در ادعیه پیامبر اکرم(ص) میخوانیم که: "پروردگارا اشیاء را آنگونه که هستند به من بنما" [۱۸] و این، دعاست که میتواند انسان را به این مقام والا نائل نماید[۱۹].
فایده ششم
- دعا به وجود آوردنده فضائل و برکَننده رذائل است، هرچند دعا کننده خود متوجّه این مرتبت بلند نشده تنها برای جلب منافع خود به دعا بپردازد. این مطلب نیز در قرآن کریم به وضوح مورد اشاره قرار گرفته است: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[۲۰].
- چه، رشدی که در این آیه مطلوب خداوند متعال شمرده شده است، چیزی جز از تزکیه نفس و تهذیب آن نیست؛ بدین ترتیب دعاکنندگان خواه ناخواه در مسیر رشد و کمال قرار گرفته با تهذیب نفس به مراتب والای کمال نائل میشوند[۲۱].
فایده هفتم
- از دیگر فواید دعا - در معنای عامّ آن، که شامل دعا، نماز، تضرّع، توبه و غیر آن میشود-، آن است که خداوند متعال بر قلب انسان تسلّط یافته، در نتیجه شیطان از آن خارج شده صاحب حقیقی خانه به آن وارد میشود: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۲۲].
- توجّه کنیم که برترین چیزی که میتواند قلب را پیراسته ساخته و آن را به نور الهی روشن سازد، همان رابطهای است که میان آن و حضرت حق بر قرار میشود؛ رابطهای که تمامی انواع سعادت را برای انسان به همراه خواهد داشت[۲۳].
فایده هشتم
- یکی از هدایای الهی برای بندگان مخلص خود، انقطاع آنان از مردم و اتّصال آنان به درگاه همو - جلَّ وعلا! - است. این اتّصال هرچند پس از گذرانیدن منازل پنجگانه سلوک حاصل میشود، و بنده تنها پس از گذر از مقامات توبه، بیداری، تخلیه نفس از رذائل، آراستن آن به فضائل و تجلّی به صفات الهی بدان دست مییابد، با این همه امّا ورود به منزل دوّم - یعنی بیداری - بهترین کمک کنندهای است که آدمی را در سلوک دیگر منازل یاری میرساند. حال توجه خواننده ارجمند را به این نکته جلب مینماییم، که هیچکس در میان این منازل نمیتواند گامی پیش نهد و از منزلی به منزلی دیگر روی کند، مگر آنکه ارتباط خود را با حضرت حق مستحکم ساخته زنجیر عنایت او را به گردن کشد. این ارتباط هر اندازه محکمتر باشد، انسان را یاری میرساند تا راحتتر بهسوی منازل بعدی گام بردارد؛ حضرت حق خود میفرماید: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ﴾[۲۴][۲۵].
- کوتاه سخن آنکه بریدن از مردم و اتّصال یافتن با مبدأ آفرینش، همان توحید افعالی است که تنها ویژه بندگان خاصّ اوست: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾[۲۶]
- رسیدن به این مرتبه -که خود هم نتیجه سلوک است، و هم آدمی را در سلوک گرمپوتر میسازد- نیز، تنها به کمک دعا و ارتباط تضرّعآمیز با او به جلَّ وعلا!- ممکن است و بس[۲۷].
فایده نهم
- پایداری بر دعاکردن و عادت کردن بدان، موجب میشود که آدمی بر یاد خدا پایدار شده، هماره به یاد او - سبحانه و تعالی! - باشد. این مطلب خود به شدّت مورد تأکید قرآن کریم است، چه معنای "یادکرد دائمی از حضرت حق"، آن است که بنده دریابد که در محضر او به سر میبرد، و او در تمامی لحظات آدمی را زیر نظر گرفته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴾[۲۸][۲۹].
- دریافت این مطلب، تنها ویژه اولیاء خاصّ الهی است، و دیگران را از آن بهرهای نیست: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ﴾[۳۰]؛
- این مرتبت نیز که یاد دائمی او را در پی خواهد داشت، تنها به وسیله دعا و تضرّع دائمی به درگاه او به دست میآید[۳۱].
فایده دهم
- اندوهها، غمها، اضطرابها و نابسامانیهای روحی و فکری، مسألهای که در دنیای معاصر، انسان و به ویژه انسان غربی را به کام خود کشیده، کشتیِ حیات او را متلاطم ساخته و زندگی را برایش ناگوار کرده است. این مسأله، بیماری فراگیری است که بر اساس مکتب انبیاء(ع)، تنها یک درمان برای آن میتوان تصوّر نمود، آن درمان نیز ارتباط میان انسان و خداست، که آرامبخش و روحافزا، اندوه زداست و فرحبخش. این ارتباط اما تنها به وسیله دعا به دست میآید، چه دانش تجربی امروزه در آکادامیهای غربی به بلندترین مراتب خود رسیده است، اما دانشمندان این علوم و مراکز نه تنها در مقابل او –جلَّ و علا!- خضوعی ندارند،که اصلاً گویا او را نمیشناسند؛ از این رو دانش غربی آنان را به گمراهی و پوچی رسانیده از عنایت الهی بینصیبشان ساخته است.
- اسلام در مقابل امّا، ابتدا منبع این نابسامانی را خشکانیده؛ و زان پس دوای این مرض را ارائه نموده است، دوایی که مرض عجیب قرن ما را مداوا مینماید. توضیح آنکه این مصیبت بزرگ تنها از پرداختن بیش از حد به زوائد زندگی و اهتمام انسان معاصر به آن پدید آمده، که در نتیجه فرو روفتن او در عالم مادّه و مادّیات و اتّصافش به برخی از رذائل اخلاقی همچون حسد، کینه، خود بزرگبینی، دنیا دوستی و... را به همراه داشته است. این صفات که از پی دنیاطلبی پدید آمده است، برای آدمی گناه از پی گناه را میسّر ساخته؛ و بدین ترتیب رابطه او با خداوند را به صورت کامل قطع کرده است[۳۲].
- اسلام امّا با این مظاهر دنیاگرایی و خدا گریزی به سختی مقابله کرده است، مقابلهای که نمیتوان مرتبهای را بالاتر و شدیدتر از آن تصوّر نمود!؛ به این آیات بنگرید: ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا﴾[۳۳]؛ ﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ﴾[۳۴]؛ ﴿وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ * وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ﴾[۳۵][۳۶].
- زان پس، مردمان را نهیب زده آنان را به ایجاد ارتباط میان خود و آن کس که آنان را در رحم مادران صورت بخشیده و در مراحل گواگون عالم هستی حیات داده، فراخوانده است: ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۳۷]؛ ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۳۸][۳۹].
- در اسلام هیچ ارتباطی میان خالق و خلق، برتر از ارتباط دعایی وجود ندارد؛ ارتباطی که میتواند یاد او، توسّل به او و انابه و بازگشت به سوی او را میسّر سازد: ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۴۰][۴۱].
- این، بخشی از فواید دعا بود. حال با توجّه به آنچه گذشت، اضافه میکنیم که هرکس به این فواید بنگرد، تعارضی میان دعا کردن و فضیلت رضایت به قضای الهی نمییابد، بلکه هر یک از این دو را مؤیّد و موجب تأکید آن دیگری میداند.
- آری! در مرحله نخست میان درخواست رفع بلایی خاص از او، و رضایت به قضای او تعارضی ظریف به نظر میآید؛ بدینگونه که دعا با رضایت از او، افعال و ارادهاش منافات داشته، دعا کننده را خارج از مقام رضا و تسلیم نشان میدهد؛ چه رضایتمند کسی است که نسبت به همه امور موجود و نیز همه آن چیزی که او اراده فرموده است، رضایت داشته باشد. از این رو درخواست اموری که هماکنون در اختیار دعاکننده نیست- همچون درخواست ثروت و بینیازی مادی، سلامتی، امنیّت و... - نشان دهنده نارضایتی انسان از وضعیّت موجود است[۴۲].
- این سخن امّا به باور ما تنها مغالطهای است، که در قالب یک اشکال علمی خود را نموده است؛ چه مؤمن نه به فقر راضی میشود، و نه به ثروتمندی، نه به مرض راضی میشود، و نه به سلامتی، نه به امنیّت راضی میشود، و نه به ترس و ناامنی؛ بلکه تنها به قضاء الهی و قدر او راضی میشود و بس؛ از این رو رضایت خداوند رضایت اوست؛ و از آن سو، خداوند نیز برای بندگان خود فقر و مرض و ترس را ناخوش داشته، بندگان خود را امر مینماید که به وسیله اسبابی پیدا و پنهان، و از آن جمله دعا به درگاه او - رفع این مشکلات را درخواست کنند، تا به وسیله زندگی طیّبه انسانی به مدارج بالای کمال عروج نمایند.
- بر این اساس، در مییابیم که رضایت خداوند برای بندهاش، آن است که بنده خداوند را بخواند تا بلاها را از او رفع کرده نعمتها را به سویش سرازیر سازد؛ همانگونه که رضایت او ۔ جلَّ وعلا - در آن است که بنده عملی شایسته انجام دهد، تا از نظر مادّی غنی شده از نیاز به دیگران رهایی یابد، به مداوای خود پردازد تا سلامتی به دست آورد، و به جنگ به دشمنان رود تا امنیّت را به چنگ آورد.
- حال بندهای که برای رفع این بلاها از سویی دست به دعا برنمیدارد، و از سویی دیگر به تلاش مادّی و ظاهری نمیپردازد، یقیناً با اراده خداوند مخالفت کرده مورد غضب او قرار خواهد گرفت؛ حضرت حق خود میفرماید: ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[۴۳]؛ ﴿وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾[۴۴][۴۵].
- پُر واضح است که عنوان "عمل صالح" تنها ویژه عباداتی همچون نماز و روزه نبوده، بلکه تلاش و کوشش مادّی برای رفع فقر و بیماری را نیز در برمی گیرد؛ بلکه میتوان گفت که این امور در شمار برترین عبادتها قرار داشته از روشنترین مصادیق عمل صالح به حساب میآید[۴۶].
منابع
پانویس
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۱.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد که (حقّ را) دروغ شمردید» سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۲-۵۳.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۳.
- ↑ «و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان میگرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۳.
- ↑ «که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۴.
- ↑ «و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.
- ↑ «از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۴.
- ↑ «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بینیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.
- ↑ «اللَّهُمَّ أَرِنِي الْأَشیاء كَمَا هِيَ».
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۵.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۵-۵۶.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۶.
- ↑ «و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد» سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۶.
- ↑ «و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۷.
- ↑ «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید. و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۷.
- ↑ «(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۸.
- ↑ «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان میدهیم و در آن نافرمانی میورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب میگردد ، آنگاه یکسره نابودش میگردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
- ↑ «روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند * جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸.
- ↑ «و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش * چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند * و بر گناه بزرگ پای میفشردند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۹.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ «پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۵۹-۶۰.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۶۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۶۰.
- ↑ «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ «سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و یکدیگر را به راستی پند دادهاند و همدیگر را به شکیبایی اندرز دادهاند» سوره عصر، آیه ۱-۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۶۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۶۲.