حکمت
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حکمت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- معرفت و دانش مطابق با حقیقت، آنچه انسان را به حق برساند و باطلی در آن نباشد، مرحلهای بالاتر از علم. قرآن پیامبران را آموزگارانِ "علم و حکمت" معرفی میکند و لقمان را کسی میشناساند که که خداوند به او "حکمت" داده بود[۱] و به این سبب او را لقمان حکیم گویند و میفرماید به هر کس حکمت داده شده باشد، به او خیر فراوان عطا شده است. حکمت نوعی درک و دریافتهای صحیح و حقیقی است و سخن و کاری که با حق منطبق باشد، "حکیمانه" است. "حکمت" در اصطلاح علوم عقلی به علم فلسفه هم گفته میشود و به فیلسوف، "حکیم" گویند، چرا که فلسفه، دانشِ شناختِ حقایق اشیاء هستی است. اوج مباحث و نظریههای فلسفی در قرنهای اخیر، تفکرات فلسفی صدرالمتألهین[۲] است که به آن "حکمت متعالیه" گفته میشود[۳].
مقدمه
- اندیشه و دانش بشر از دو راه بهدست میآید: نخست دانش بشر که مبتنی بر فرضیهها و آزمون و خطاست و همواره ممکن است در معرض تغییر و اصلاح قرار گیرد. دوم دانشی که مرتبط با علم خداوندی است و خداوند سبحان آن را به بندگان خاص خود، بهترتیب مقام و مرتبه، تقدیم میکند. دانش و اندیشهای که مبتنی بر معرفت حقیقی و تعالیم وحیانی است، حکمت نام دارد. حکمت اساس زندگی متعالی انسان و حقیقت زندگی معنوی اوست. انسان حکیم با اندیشه و کردار حکیمانهاش به بینیازی و عزت میرسد. از اینرو امام (ع) به فرزند خویش سفارش میکند که: قلبت را با نور حکمت روشن گردان[۴][۵].
- ارزش حکمت در نگاه امام علی (ع) تا آنجاست که حکمت را گم شده مؤمن میدانند و سفارش میکند آنرا در هر جا، حتی اگر از منافق باشد، باید فراگیرد، چرا که قلب مؤمن جایگاه شایسته حکمت است[۶][۷].
اقسام حکمت
- حکمت به دوگونه نظری و عملی تقسیم میشود. حکمت در بعد نظری شامل هستها و نیستها و شناخت اشیاست بههمان گونه که هستند و در نهایت به حصول ایمان میانجامد. حکمت در مقام عملی، شامل شناخت بایدها و نبایدها و آگاهی از این است که اعمال آدمی در چه شرایطی نیک یا شر است و در نهایت باعث بروز عمل صالح و زندگی پاک میشود. امام علی (ع) درباره جایگاه حکمت در زندگی آدمی میفرماید: ... سخن حکمت است که زندگی دل مرده است و بینایی دیده نابینا و شنوایی گوش ناشنوا و سیرابی لب تشنه؛ و در همه آنها بینیازی است و سلامت[۸]. اگر حکمت در زندگی افراد جاری نشود، گویی افراد در دوران جاهلیّت بهسر میبرند. آنها زندگی همراه با خشونت دارند و هرگز لطافت و رحمت در زندگیشان راهی نخواهد داشت. امام (ع) فرمود: مردمی که از انوار حکمت پرتوی نمیگیرند و از آتشزنه دانش شرارهای نمیستانند، همانند ستورانی هستند که جز چریدن هدفی نشناسند، یا همچون صخرههای سخت کوهستانی در قساوت به سر برند[۹]. انسانی که نور حکمت دلش را روشن نکرده، همچون چارپایانی ماند که امیدی به خیرشان نیست، بلکه از شر آنها نیز ایمنی نخواهد بود»[۱۰].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ «و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.
- ↑ ملاصدرای شیرازی، متوفای ۱۰۵۰ قمری.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۰-۹۱.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 300.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۷۷: «"خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ، فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ، فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 300- 301.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳: «"إِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ الْحِكْمَةِ الَّتِي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ الْمَيِّتِ وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ الْعَمْيَاءِ وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ الصَّمَّاءِ وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ وَ فِيهَا الْغِنَى كُلُّهُ وَ السَّلَامَةُ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷: «"لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 301.