بنی‌سهم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

بنی‌‌سهم منسوب به سهم‌‌ بن عمرو ‌‌بن هُصیص از تیره‌‌های قریش از قبایل عدنانی‌‌اند که شاخه‌‌های عدیّ، مُرّه و جُمح در عرض آن قرار دارند. بنی‌‌سهم متشکل از تبار سعد و سعید فرزندان سهم هستند.[۱] آنان یکی از ۱۰ تیره قریشی‌‌اند که در جاهلیت از شرافت و منزلتی برخوردار بودند [۲] و اداره برخی امور مکه را بر عهده داشتند.[۳] محل سکونت آنان در شهر مکه پیرامون کعبه بود، به گونه‌‌ای که یکی از درهای مسجدالحرام به باب بنی‌‌سهم شهرت داشته است.[۴]چون بنی‌‌سهم در بخش مرکزی مکه ساکن بودند از جمله قریشیان بطائح خوانده شدند [۵] محلّه ایشان در غرب مکه و از یک سمت به دارالندوه متصل بود.[۶] از چاه‌های آنان در منطقه به غمر [۷] و زمزم [۸] اشاره شده که مکان اولی مشخص نیست.

بنی‌‌سهم هرگاه می‌‌خواستند از حمایت قبیله خود بهره‌‌مند شوند، روی صخره‌‌ای به نام "مسلم" می‌‌رفته، فریاد "واصباحا" سر می‌‌دادند. عاص ‌‌بن‌‌ وائل سهمی از بزرگان این تیره، با تضییع حق یکی از مسافران مکه، زمینه‌‌ساز ‌‌پیدایش پیمان حلف الفضول در حمایت از ستمدیدگان گردید.[۹] بر اثر قرابت نَسَبی بنی‌‌سهم و بنی عدی و مناسبات خانوادگی میان آن دو، این دو تیره با یکدیگر همپیمان شدند و در برخی منازعات از هم حمایت می‌‌کردند؛ اما در حادثه‌‌ای به دست بنی‌‌عدی که به قتل یکی از سهمیان انجامید این پیمان شکسته شد.[۱۰] بنی‌‌سهم در درگیری و رقابت خاندان قصی میان بنی‌‌عبد مناف و بنی‌‌عبدالدار بر سر مناصب مکه، جانب بنی‌‌عبدالدار را گرفتند و با دیگر حامیان بنی‌‌عبدالدار پیمانی بستند که به پیمان "لعقة الدم" شهرت یافت؛ گویا بنی‌‌سهم پس از کشتن شتر (یا‌‌گاوی) خون آن را در ظرفی ریخته، ضمن پیمان با بنی عبدالدار، دستان خود را در آن خون فرو‌‌بردند.[۱۱] گفته شده: بنی‌‌سهم که از حیث شمار اشراف و بزرگان نسبت به دیگر تیره‌‌های قریش فزونی داشتند در این خصوص در مقام رقابت و تفاخر برآمدند. در شمارش، تعداد بزرگان بنی‌‌عبد‌‌مناف فزونی یافت، از این‌‌رو بنی‌‌سهم افرادی از بزرگان خود را که در قید حیات نبودند نیز برشمردند و آنگاه بر بنی عبد مناف فزونی یافتند، زیرا در جاهلیت شمار سهمیها بیشتر از بنی‌‌عبد‌‌مناف بود. بنا به نظر برخی مفسران سوره تکاثر به همین موضوع اشاره دارد: ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ [۱۲]. [۱۳]

پس از ویران شدن خانه کعبه (۵ سال پیش از بعثت)[۱۴] بر اثر سیل، هنگامی که رسول خدا(ص) برای جلوگیری از اختلاف قبایل برای نصب حجرالاسود آن را در درون ردای خود قرار دادند تا نمایندگان قبایل همگی در نصب حجرالاسود شرکت داشته باشند. آنان نیز گوشه‌‌ای از ردای پیامبر(ص) را برگرفتند.[۱۵].[۱۶].

بنی سهم در دوره پیامبر

عموم بنی‌‌سهم همچون دیگر قبایل قریش تا فتح مکه در سال‌‌هشتم هجری اسلام نیاوردند. حارث ‌‌بن قیس سهمی که عهده‌‌دار اموال محجوران بود (این اموال برای خدایان به هنگام صلح یا جنگ اختصاص می‌‌یافت) هرگاه سنگی بهتر از سنگ موجود در نزد خود می‌‌یافت همان را عبادت می‌‌کرد و در واقع بنده هوای نفس خود بود. ﴿أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا[۱۷].[۱۸]

به نقل برخی مفسران آیه ﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۱۹] نیز در خصوص برخی از سهمیها دانسته شده است، زیرا هنگامی که پیامبر(ص) نماز را میان رکن یمانی و حجرالاسود اقامه می‌‌کرد دو تن از بنی‌‌سهم در سمت راست و چپ او می‌‌ایستادند. یکی از آن دو با ایجاد صدایی مانند صدای چکاوک و دیگری صدای گنجشک و همچنین با کف زدن قصد باطل کردن نماز آن حضرت را داشتند.[۲۰]

عاص بن وائل سهمی (پدر عمرو عاص) از شیوخ و شاعران این قبیله جزو مسخره کنندگان پیامبر(ص) بود.[۲۱] برخی از آنها می‌‌کوشیدند فعالیتهای تبلیغی پیامبر در موسم حج را خنثا کنند.[۲۲] نُبیه و مُنبه فرزندان حجاج سهمی از آن جمله‌‌اند که در نبرد بدر کشته شدند.[۲۳] در غزوه بدر برخی ثروتمندان بنی‌‌سهم تدارکات غذایی سپاه شرک را بر عهده گرفتند.[۲۴] معدودی از بنی سهم نیز در سالهای نخست اسلام آوردند و تنی چند از آنان به حبشه مهاجرت کردند. محمیة بن جزء، هشام بن عاص ‌‌بن وائل، ابوقیس بن حارث بن قیس و رمله دختر ابی عوف از جمله مهاجران حبشه هستند.[۲۵]

با هجرت پیامبر به مدینه برخی از مسلمانان بنی‌‌سهم (مانند ابوالعاص منبه) به دست خانواده‌‌هایشان زندانی شده، نتوانستند مهاجرت کنند و با اکراه همراه سپاه قریش به نبرد بدر آورده و کشته شدند. بنا به نقل برخی مفسران آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۲۶] در این باره نازل شده است.[۲۷] از میان این تیره، شاعرانی برخاستند که عبدالله بن زبعری،[۲۸] عبدالله بن حذافه،[۲۹] قیس ‌‌بن عدی.[۳۰] و عقبة‌‌ بن عمرو (کسی که در رثای امام حسین(ع) شعر سرود)[۳۱] از آن جمله‌‌اند. ابی وداعه و فروة بن خنیس از اسرای بدر[۳۲] و سائب بن حارث بن قیس،[۳۳] عدی بن قیس [۳۴] و عبدالله بن حارث بن قیس[۳۵] نیز از کسانی بودند که پیامبر برای‌‌ متمایل ساختن آنان به اسلام از‌‌ غنایم حنین در میانشان تقسیم کرد.[۳۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. النسب، ص ۲۱۴؛ جمهرة انساب العرب، ص ۴۶۴.
  2. المفصل، ج ۴، ص ۱۱۲؛ المنمق، ص ۱۱۱.
  3. المفصل، ج ۴، ص ۹۱.
  4. مسند احمد، ج ۷، ص ۵۴۷؛ المعجم الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۸۹؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۸۰.
  5. المحبر، ص ۱۶۷؛ المفصل، ج ۴، ص ۲۶ ـ ۲۷.
  6. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۸۸؛ تاریخ دمشق، ج ۲۳، ص ۸۰.
  7. اخبار مکه، ج ۲، ص ۲۲۰؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص‌‌۱۴۹.
  8. اخبار مکه، ج ۲، ص ۲۱۹.
  9. المنمق، ص ۱۱۱، ۱۸۶.
  10. المنمق، ص ۲۶۷.
  11. المنمق، ص ۳۳، ۲۷۴؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۴۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۶۳.
  12. زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت، تا با گورها دیدار کردید. هرگز! به زودی خواهید دانست، دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست، هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه: ۱- ۶.
  13. التبیان، ج ۱۰، ص ۴۰۲؛ اسباب النزول، ص ۴۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۱۵.
  14. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۴۲.
  15. الطبقات، ج ۱، ص ۱۱۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹ ـ ۲۰.
  16. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «بنی‌سهم»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  17. «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب می‌توانی بود؟» سوره فرقان، آیه ۴۳.
  18. المفصل، ج ۵، ص ۲۴۹.
  19. «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
  20. الدرالمنثور، ج ۴، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۹، ص ۸۶.
  21. المحبر، ص ۱۳۳؛ المنمق، ص ۳۸۶؛ جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص‌‌۹۴.
  22. المحبر، ص ۱۶۰.
  23. المغازی، ج ۱، ص ۱۲۸؛المحبر، ص ۱۶۲؛ الاشتقاق، ص ۱۲۴.
  24. المغازی، ج ۱، ص ۱۲۸؛ المنمق، ص ۳۸۹؛ المحبر، ص ۱۶۱.
  25. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۶۱، ۳۶۵، ۳۶۸.
  26. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
  27. جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۸؛ مجمع‌‌البیان، ج ۳، ص‌‌۱۶۹.
  28. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۹۳؛ طبقات الشعراء، ص ۱۲۲.
  29. الاشتقاق، ص ۱۲۲.
  30. المحبر، ص ۱۳۳.
  31. السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۱۲۴.
  32. المغازی، ج ۱، ص ۱۴۲؛ النسب، ص ۲۱۵.
  33. تاریخ ابن خیاط، ص ۵۵.
  34. تفسیر عبدالرزاق، ج ۲، ص ۱۵۷؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۱۹۳.
  35. تاریخ ابن خیاط، ص ۵۵.
  36. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «بنی‌سهم»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.