قانون‌مداری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

قانون‌مداری از اصول نظام سیاسی اسلام

هر جامعه برای تنظیم و آراستگی امور خود، نیازمند قانون و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. در جامعه‌ای که بر مدار عدالت می‌چرخد، از شاخص‌های اصلی آن تکیه بر قانون و قانون‌گرایی است. معنای صریح و روشن قانون‌گرایی در نظام اسلامی را می‌توان از کلام معمار انقلاب اسلامی، امام، دریافت؛ چنانکه می‌فرماید: “در اسلام قانون حکومت می‌کند، پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی‌توانست تخلف بکند”[۱]. همچنین با تأکید بر مساوی بودن همه اقشار در برابر قانون می‌فرماید: “قانون که همه بدون استثنا بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند، حکم الهی برای رئیس و مرئوس متبع است، یگانه حکم و قانونی که برای مردم متبع و لازم‌الاجرا است، همان حکم و قانون خداست”[۲]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان میثاق ملی ۔ اسلامی مردم مسلمان ایران - که نشأت‌گرفته از منابع اسلامی بوده و توسط فقها و اندیشمندان اسلامی گرانقدری تنظیم شده است- نیز به تساوی همگان در برابر قانون اشاره کرده و خاطر نشان می‌سازد که: “مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد”[۳]. در اصل دیگری، تساوی جنس زن و مرد در مقابل قانون را این‌گونه بیان می‌کند: “همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند”[۴].

قانون‌مداری عملی را می‌توان در زندگی پیشوایان دینی به فراوانی مشاهده نمود؛ چنانچه سیره پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) شواهد زیادی از تساوی آحاد جامعه در پیشگاه قانون به ما معرفی می‌کند[۵].[۶]

  1. صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۹.
  2. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۴.
  3. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل نوزدهم.
  4. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل بیستم.
  5. مواردی که رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) خود و کسان خود را در برابر قانون یکسان دیده‌اند، فراوانند؛ از جمله:
    1. ابی العاص (شوهر زینب دختر رسول خدا) در جنگ بدر، اسیر مسلمانان گردید. قریش برای آزادی اسیران اموالی فرستادند که در میان آن گردنبندی بود که زینب برای آزادی شوهرش فرستاده بود. این گردنبند از خدیجه، همسر وفادار پیامبر(ص) بود که برای جهاز دخترش داده بود. رسول خدا با دیدن گردنبند سخت متأثر شد. به مسلمانان فرمود: این گردنبند دختر من است که برای فدیه شوهرش فرستاده، اگر خواستید از حق خود درگذرید و فدیه را برگردانید و اسیر را آزاد نمایید. مسلمانان به اختیار خود چنین کردند. رسول اکرم(ص)، مسلمانان را در مسجد جمع نموده، فرمود: هر کس از شما بر من حق و مظلمه‌ای دارد بایستد و حق خود را باز ستاند. مردی به نام “سوارة بن قیس” عرض کرد: در بازگشت از طائف بر شتر “غضباء” سوار بودی، خواستی تازیانه یا عصارا بر شتر بزنی، به شکم من اصابت کرد. همان تازیانه یا عصا را حاضر کردند و آن حضرت آماده قصاص گردید؛ ولی آن مرد از حق خود درگذشت و به جای قصاص بر بدن پیامبر بوسه زد.
    امیرالمؤمنین علی(ع) تقاضای برادرش عقیل را که یک صاع گندم از بیت‌المال بود، با نزدیک کردن قطعه آهنی تفتیده، رد نموده، فرمود: تو از یک قطعه آهنی تفتیده که دست انسان به شوخی آن را سرخ کرده، چنین می‌نالی؛ ولی مرا به سوی آتشی فرا می‌خوانی که غضب خدای جبار آن را برافروخته است؟
    1. واکنش علی بن ابی‌طالب(ع) وقتی گردن‌بندی از بیت‌المال را به گردن یکی از دخترانش می‌بیند عبرت‌آموز ضابطه‌گرایان است: به نقل طبری با سلسله سند از ابن ابی رافع آن حضرت با مشاهده گردنبند فرمود: به خداوند سوگند دستش را قطع می‌کنم. ابن ابی رافع می‌گوید عرض کردم یا امیرالمؤمنین، به خدا سوگند من آن را به مسؤولیت خودم به گرن دختر برادر خود بسته‌ام. آن‌گاه حضرت آرام شد.
  6. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۷۰.