دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • وهابیان چه دیدگاهی راجع به علم غیب دارند؟
  • سلفیان چه دیدگاهی راجع به علم غیب و قلمرو آن دارند؟

پاسخ به این پرسش

وهابیت برخلاف آیات قرآن و روایات، اعتقاد به علم غیب را نوعی شرک اکبر دانسته[1] و به معتقدین آن، حکم کفر می دهند.[2] محمد بن عبد الوهاب نیز در نوشته هایش، بدترین طاغوت‌ها را پنج دسته بیان کرده، و یکی از آن ها را، کسی معرفی می کند که ادّعای علم غیب داشته باشد.[3] او در ادامه به آیه ذیل استدلال می کند: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»؛[4] «داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد* مگر رسولانى كه آنان را برگزيده، و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏دهد»

ولی مسلمانان بر این باورند علم غیب مختص به خداوند است، که این علم ذاتى و استقلالى برای اوست، و غیر خداوند مستقلاً هیچگونه آگاهى از غیب ندارند، و هر چه دارند از ناحیه خدا، با الطاف و عنایت او می باشد.

آلوسی می نویسد: «حق اين است، علم غيب كه از غير خداوند عزوجل نفى شده، علمى است كه براى ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد. و اما آنچه را كه براى بعضى از خواص به وقوع پيوسته از اين سنخ نيست بلكه جزء عنايات وافاضات الهى است كه خداوند آنرا بر عده اى از بندگان خود افاضه كند»[5]

آیه ای که مورد استدلال محمد بن عبد الوهاب قرار گرفته است، در صدد اثبات علم غیب برای پیامبران و رسولان است و مفسران شيعه و اهل سنت، در ذیل آن گفته‌اند، که بر اساس اين آيه، خداوند فرستادگانش را از علم غيبي كه مختص ذات خود اوست، بهره­مند گردانيده ‌است. در ذیل به بعضی از تفاسیر بزرگ اهل سنت اشاره می کنیم:

الف) قرطبي در ذیل آیه فوق مي‌نويسد: «علماء‌ گفته‌اند:‌ از اين‌كه خداوند سبحان خودش را به علم غيب مدح كرده و آن را ويژه ي خود قرار داده، دليل بر اين است كه غير او كسي ديگر عالم به غيب نيست. سپس رسولان برگزيده خودش را استثنا كرده است و از علوم غيبي­اش هر آن چه را خواسته از طريق وحي به آن­ها عطا نموده است و آن را معجزه ي آن­ها و دليلي بر راستي نبوتشان قرار داده‌است»[6]

ب) زمخشري در ذیل آیه می نویسد: «خداوند متعال از ميان افرادي كه مورد رضايت اوست، رسولان را براي آگاهي از غيب انتخاب نموده است»[7]

ج) فخر رازي هم می نویسد: «کلمه «من» در جمله ي «من رسول» بيان­گر جمله ي «من ارتضي» است؛ معنايش اين است كه خداوند جز كسي را كه مورد پسند اوست، آگاه نمي‌سازد و آن شخص هم رسول و برگزيده ي اوست»[8]

از دیگر آیات مانند: «وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلىَ الْغَيْبِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ يجَْتَبىِ مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء»،[9] «ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْك»،[10] و ... برداشت می شود که خداوند به رسولانش علم غیب را عنایت کرده است.

خداوند نه تنها رسولانش، بلکه هرکس را که بخواهد، از غیب آگاه می سازد، چنانکه فخر رازی در تفسيرش، ذيل آيه ي 27 سوره جن می نویسد: «قطعا مقصود خداوند از آيه اين نيست كه تنها رسولان را از غيب‌ها آگاه مي‌سازد. دلائلي كه اين مطلب را ثابت مي‌كند، اين است: اولا: با رواياتي كه نزديك به تواتر است، ثابت شده كه «شق و سطيح» [نام دو نفر است] كه كاهن بودند، از ظهور پيامبر ما حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) خبر مي‌دادند و ‌آن دو، در ميان عرب مشهور بودند كه اين نوع از علم را دارا هستند. تا جايي كه «كسري» در شناخت احوال پيامبر ما (صلي الله عليه و‌آله) به آن دو مراجعه كرد. پس در نتيجه ثابت شد كه خداوند متعال غير پيامبران را نيز بر مقداري از غيب آگاه مي‌كند»[11]

لذا علم غیب داشتن وارثان پیامبر هیچ بعدی ندارد، چنان که ابن حجر عسقلاني در كتاب فتح الباري در تفسير آيه ي 27 سوره ي جن، مي‌نويسد: «مقتضاي جمله «الا من ارتضي من رسول»، اين است كه رسول، به برخي از غيب‌ها آگاهي دارد و نيز «ولي» كه پيرو رسول است از ايشان اين علم را مي‌گيرد و به واسطه ي آن، مورد اكرام است. تفاوتش در اين است كه رسول، از راه انواع وحي آگاهي مي‌يابد؛ اما ولي، از راه خواب يا الهام به آن دست مي‌يابد»[12]

و ابن حجر هيثمي نیز تصريح مي‌كند که خداوند متعال، پيامبران بلكه وارثان آن­ها را بر غيب بسياري آگاه ساخته است؛ اما اين آگاهي، نسبت به علم خداوند، جزئي و اندك است، پس تنها خداوند است كه مطلقا و به صورت كلي و جزئي بر غيب آگاهي دارد؛ نه غير خداوند»[13]

در روایات نیز مسئله علم غیب به وضوح در کتب فریقین وجود دارد، و حتی در صحیح مسلم بابی به نام «اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة» وجود دارد. در اینجا بعنوان نمونه به دو روایت اشاره می شود:

الف) عن أبي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم) قال هل تَرَوْنَ قِبْلَتِي هَا هُنَا فَوَاللَّهِ ما يَخْفَى عَلَيَّ خُشُوعُكُمْ ولا رُكُوعُكُمْ إني لَأَرَاكُمْ من وَرَاءِ ظَهْرِي؛ «پيامبر فرمود: آيا من را در مقابل خود اينجا مى‌بينيد؟ قسم به خدا خشوع و ركوع شما بر من پنهان نيست، من شما را از پشت سر خويش مى‌بينم[14]

ب) عن عَدِيِّ بن حَاتِمٍ قال بَيْنَا أنا عِنْدَ النبي (صلى الله عليه وسلم) إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَشَكَا إليه الْفَاقَةَ ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَشَكَا قَطْعَ السَّبِيلِ فقال يا عَدِيُّ هل رَأَيْتَ الْحِيرَةَ قلت لم أَرَهَا وقد أُنْبِئْتُ عنها قال فَإِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتَرَيَنَّ الظَّعِينَةَ تَرْتَحِلُ من الْحِيرَةِ حتى تَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ لَا تَخَافُ أَحَدًا إلا اللَّهَ قلت فِيمَا بَيْنِي وَبَيْنَ نَفْسِي فَأَيْنَ دُعَّارُ طَيِّئٍ الَّذِينَ قد سَعَّرُوا الْبِلَادَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتُفْتَحَنَّ كُنُوزُ كِسْرَى... .«عدى بن حاتم گفت: در محضر رسول خدا بوديم كه مردى آمد و از مشكلات و سختى‌ها شكايت كرد، پس شخص ديگرى آمد و از راهزنى شكايت نمود؛ پس رسول خدا فرمود: آيا تا به حال حيره را ديده‌اي؟ گفتم: نديده‌ام؛ ولى برايم تعريف كرده‌اند. فرمود: اگر عمرت دراز شود، خواهى ديد زنى در هودج از حيره براى طواف خانه كعبه حركت مى‌كند؛ در حالى كه از احد جز خدا نمى‌ترسد. در دل خود گفتم: پس دزدان طى كه سبب داغ شدن شهرها (نا امنى شهرها) شده‌اند كجا هستند! و فرمود: اگر عمرت طولانى شود، فتح گنجهاى كسرى را خواهى ديد…»[15]

نتیجه آنکه طبق آیات و روایات، علم غیب مخصوص ذات خداوند است، و خداوند هرکس را که بخواهد، از آن بهره مند می کند.

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس