برخورد با مشرکان در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث برخورد با مشرکان است. "برخورد با مشرکان" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

مشرکان به‌ویژه مشرکان مکه اولین کسانی بودند که پیش از تشکیل دولت نبوی در مدینه با مسلمانان و پیامبر دشمنی داشتند و پس از تأسیس دولت نبوی نیز بر مخالفت و دشمنی خود با آنان پرداخته و درصدد براندازی آن برآمدند.

با مهاجرت پیامبر اکرم از دشمنی مشرکان کاسته نشد و با تشکیل دولت نبوی نگرانی آنها دو چندان گردید، از این‌رو از همان سال‌های اولیه هجرت، حرکت‌های ایذایی آنها آغاز شد و تهدید امنیت مدینه و در نهایت هجوم گسترده به دولت نبوی و براندازی آن در رأس برنامه‌های آنها قرار گرفت[۱]. پیامبر اکرم(ص) که انتظار چنین تحرکات ایذایی مشرکان مکه را داشت جهت آماده ساختن مسلمانان برای دفاع از امنیت دولت نبوی، غزوات ابواء یا ودّان، بواط، ذی العشیره و سریه نخله یا عبدالله بن حجش را سازماندهی کرد[۲].

تهاجمات گسترده مشرکان در سال‌های بعد نشان‌دهنده این امر بود که آنان عزم جدی برای براندازی حکومت نبوی دارند. حضور سپاهیان مکه در بدر، هجوم گسترده آنها به مدینه و استقرار سه هزار مرد جنگی در کنار کوه عینین (جنگ احد)، گردآوری احزاب مختلف و محاصره مدینه در سال پنجم (جنگ خندق) و نقض پیمان صلح حدیبیه و همراهی با بنی بکر در تهاجم به خزاعیان (هم‌پیمانان دولت مدینه)، همه اقداماتی در جهت به خطر انداختن امنیت و در نهایت براندازی دولت نبوی از سوی مشرکان بود[۳].

پیامبر در مواجهه با مشرکانی که به کمتر از براندازی دولت او راضی نبودند، راهکاری جز مقابله و دفاع از امنیت دولت - شهر مدینه و شهروندان آن نداشت، اما این بدان معنا نیست که پیامبر در برخورد با آنان از اصول مسلّم خود که عدالت و انصاف و صلح‌جویی است عدول کند؛ زیرا چنان‌چه می‌دانیم:

  • ثانیاً، پیامبر در عین حال که می‌دانستند مشرکان به کمتر از نابودی و اضمحلال دولت پیامبر راضی نیستند، از هر فرصتی برای کاهش خصومت آنان و تنش‌زدایی در روابط دولت نبوی با ایشان استفاده می‌کردند، برای نمونه اگر چه ابوسفیان در پایان جنگ احد مسلمانان را تهدید کرد و وعده جنگ تمام‌عیاری را برای سال بعد داد، ولی چون خشک‌سالی بر مکه حاکم شد، پیامبر فرصت را برای تشویق مشرکان به ترک مخاصمه و توقف برخورد نظامی مغتنم شمرد و با فرستادن بهترین نوع خرمای مدینه به همراه نامه‌ای به ابوسفیان از او درخواست مقداری پوست کرد تا نشان بدهد که دولت نبوی هیچ‌گاه به تخاصم اصالت قائل نشده و آماده کاهش و حتی توقف برخورد نظامی با آنهاست[۴].
  • رابعاً، در هر زمانی که مشرکان حاضر می‌شدند از تخاصم دست کشیده و با دولت -شهر نبوی برخورد غیرتخاصمی کنند، پیامبر حاضر به انعقاد پیمان ترک مخاصمه، هرچند برای مدت اندکی، با ایشان می‌شدند؛ برای نمونه وقتی پیامبر اکرم(ص) در سال ششم به همراه ۱۴۰۰ نفر از یاران خود عازم حج عمره بود، مشرکان مصمم شدند تا از ورود آنها به مکه جلوگیری کنند و در منطقه حدیبیه مانع مسلمانان شدند. رسول خدا(ص) برای رام کردن قریش و اجازه انجام عمره حاضر به مذاکره با فرستادگان مشرکان قریش شد و به آنها اطمینان داد که مسلمانان برای جنگ نیامده‌اند و اما اگر کسی راه را بر آنها ببندد، آنان حاضر به مقابله‌اند. هر چند جنگ برای قریش جز ضرر چیزی نداشت و لذا بهتر بود قرارداد مدت‌داری با پیامبر منعقد کنند تا مسلمانان بتوانند اعمال حج خود را به انجام رسانند، ولی مشرکان حاضر به پذیرش این امر نشدند، اما از آنجا که پیامبر درصدد تنش‌زدایی بود، در نهایت پس از مذاکرات شفاهی طولانی با مشرکان حاضر شدند تا یک متن صلح میان طرفین نگاشته شود که براساس آن ده سال جنگ میان آنها متوقف شود تا مردم در امنیت باشند و هیچ‌گونه سرقت پنهانی یا خیانت صورت نگیرد و مسلمانان سال آینده برای انجام مراسم حج به مکه بیایند[۶]. این پیمان صلح یک قدم عقب‌نشینی در سیاست‌های خصمانه مشرکان تلقی می‌شد؛ زیرا آنها حاضر شدند موجودیت سیاسی دولت نبوی را بپذیرند و از این‌رو قرآن کریم نیز از آن به فتح مبین یاد کرده است: إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا[۷].

بنابراین در یک نتیجه‌گیری کلی می‌توان گفت که پیامبر اکرم در برخورد با اقدامات ضد امنیتی و براندازانه مشرکان در درجه اول سیاست‌های دفاعی دولت مدینه را تقویت کردند و در مواقع ضروری با رعایت تمام موازین اخلاقی و انسانی به مقابله و مبارزه با اقدامات خصمانه آنها پرداختند و در عین حال از هر فرصتی برای تنش‌زدایی در روابط دولت نبوی با مشرکان استفاده نمودند و حاضر به ترک مخاصمه شدند. پس از سیطره بر مشرکان نیز، ایشان از هرگونه برخورد انتقام‌جویانه پرهیز کرده و عفو و گذشت را در پیش گرفتند.[۱۰]

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

سیره سیاسی پیامبر خاتم در برخورد با مشرکان و کفار چگونه بوده است؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. حضور ابوسفیان به همراه دویست نفر از مشرکان جهت کسب اطلاعات و اقدامات ایذایی و افزایش ناامنی برای دولت پیامبر نمونه‌ای از این اقدامات مشرکان بود.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴، ۲۴۸ و ۲۵۲.
  3. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۷؛ ج۳، ص۶۷-۶۶ و ۴۳-۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲، ۳۷، ۶۶، ۱۳۴، ۱۳۵ و ۱۴۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۶، ۱۴۸، ۱۸۴، ۲۶۱.
  4. احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۲۸۵.
  5. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۷.
  6. رسول جعفریان، سیره رسول خدا(ص)، ج۱، ص۵۴۰ - ۵۵۲.
  7. «بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم» سوره فتح، آیه ۱.
  8. «(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.
  9. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۴۳-۴۲، ۸۳-۸۰، ۱۵۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۵، ۱۵۰-۱۴۹؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۰-۵۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۶۱ و ۲۵۲.
  10. خالقی، علی، مقاله «شیوه برخورد با مخالفان و منتقدان در دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۴۶۹.