تقیه در معارف و سیره رضوی
مقدمه
در لغت از ریشه «وقایه» و به معنی «حفظ جان یا شرف و آبرو یا مال از خطر است، از طریق اظهار کردن عقیده یا عملی که بر خلاف مذهب او و موافق با مذهب دیگری است». و در اصطلاح شرعی عبارت است از: «جلوگیری از ضرری که ممکن است از جانب دیگری به انسان برسد از طریق موافقت کردن قولی یا فعلی با او، در امری که بر خلاف حق است»[۱].
تاریخ شیعه نشان دهنده این حقیقت تلخ است که پیوسته از طرف حکومتهای ستمکار در جهان اسلام که طرفدار مذاهب غیر شیعی بودهاند، تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجهها و ظلم و ستمها قرار گرفتهاند، این وضعیت در دوران ائمه معصوم(ع) که حکومتهای اموی و عباسی بر اریکه قدرت سیاسی قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. هر گونه آزادی سیاسی و اجتماعی از شیعیان سلب شده بود، و در مواردی حتی ارتباط با خاندان علوی بزرگترین جرم سیاسی به شمار میرفت.
در دوران «امامت امام رضا(ع)»، کسانی بودند که تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی و معنوی امام(ع) قرار میگرفتند و از روشی که داشتند سر میتافتند و دل در حریم امام(ع) میسپردند. آنها مشتاقانه امام(ع) را دوست میداشتند و نسبت به ایشان ارادت پیدا میکردند. بودند بزرگانی که حتی در دستگاه خلافت عباسی، به خلیفه خدمت میکردند و در عین حال شیعه و اراتمند به خاندان اهل بیت(ع) بودند. نمونه بارز آنها زبیده همسر هارون الرشید بود که او مذهب شیعه داشت و به خاندان اهل بیت(ع) ارادت میورزید، اما تقیه مینمود[۲]. مأمون دختر عمویی داشت که در دستگاه خلافت بود و رابطه خوبی با مأمون داشت ولی در عین حال نسبت به امام رضا(ع) ارادت خاصی داشت و او نیز در رفتارش تقیه مینمود[۳].
در باب تقیه امام رضا(ع) میفرمایند: «کسیکه از گناهان پرهیز ندارد، دین ندارد و کسی که از تقیه استفاده ننماید، ایمان ندارد. گرامیترین شما در نزد خداوند، داناترین شما به تقیه است».
از امام رضا(ع) سوال شد: «یابن رسول الله(ص)! تقیه تا چه زمانی لازم است؟ ایشان فرمودند: تا قیام قیامت، هر آنکه تا پیش از خروج قائم ما، تقیه را ترک کند، از ما نیست»[۴][۵]