محبت اهل بیت در معارف و سیره نبوی
مهرورزی به اهل بیت(ع)
«مهر و محبت»، از عواطف زیبا و ناب انسانی است که هماره در طول تاریخ بشری توجه دانشمندان و اندیشمندان را به خود جلب کرده است. نقش مهم این حس لطیف در روابط انسانها بر جامعهشناسان و روانشناسان پوشیده نیست.
آفریدگار هستی که مهربانترین مهربانان است، جهان را بر پایه مهر و محبت آفرید و حرکت و کمال انسان را بر اساس اصل مهر و محبت و رحمت استوار ساخت. خداوند متعال در آیات قرآن این ویژگی را از برجستهترین ویژگیهای انسانی معرفی میکند و پیامبر را رحمتی برای جهانیان میداند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾[۱]. پیامبر گرامی اسلام نیز مردم را به محبت و مهرورزی به اهل بیت و خاندان خود سفارش میکرد تا آنان با پیروی از خاندانش، از آلودگیها پاک شوند و به کمال و تعالی برسند.
بدیهی است ابراز محبت به خاندان پیامبر که الگوهای هدایت و سعادت بشری هستند، از آسانترین راههای هدایت است. کسی که به آن خاندان مهر ورزد، پیرو آنان میشود و آنها را الگوی زندگی خویش قرار میدهد و با پیروی از آنها راه کمال و سعادت میپوید و سرانجام هدایت میشود. در این صورت، هدف نهایی پیامبران که همان هدایت بشر است، تحقق مییابد. از اینرو، رسول خدا(ص) میفرماید: «أَسَاسُ الْإِسْلاَمِ حُبِّي وَ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي»؛ «پایه و اساس اسلام، مهرورزی به من و خاندان من است»[۲].
در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «ایمان بندهای کامل نمیشود مگر آنکه مرا و عترتم را از جان خویش بیشتر دوست بدارد و اهل بیتم نزد او از خاندانش محبوبتر و ذات من برای او، از ذات خویش محبوبتر باشد»[۳].
پیامبر خدا در این حدیث نورانی، کمال ایمان را مهرورزی به خاندان خویش معرفی کرده و مهر و محبت انسان به پیامبر و خاندانش را بر مهر و محبت انسان به خویشتن و خاندانش مقدم دانسته است؛ زیرا هستی انسان، طفیل هستی پیامبر اعظم(ص) و خاندان مطهر اوست. پس به شکرانه این نعمت الهی بایسته است انسان هستی خود را فدای هستی آنان کند و خود را به مهرورزی آنان ملزم کند. رسول خدا(ص) در سخن زیبایی در این باره فرموده است: «خود را بر دوستی با ما خاندان ملزم کنید؛ زیرا هر که خدای متعال را با مهر و محبت ما دیدار کند، به سبب شفاعت ما وارد بهشت شود. سوگند به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، عمل هیچ بندهای ارزش و سود نخواهد داشت مگر آنکه با شناخت از حق ما باشد»[۴].
به راستی، مهر و محبت به اهل بیت(ع) همان پایههای استوار دین است که ورود به بهشت برین را تضمین میکند. رسول اکرم(ص) در سخن دیگری محبت و دوستی اهل بیت(ع) را از ویژگیهای مؤمنان پرهیزکار بر میشمارد و میفرماید: «ما اهل بیت را جز مؤمن پرهیزکار، دوست و جز منافق بدبخت، دشمن نمیدارد»[۵].
آن حضرت در روایت زیبایی، پدران و مادران را به تربیت فرزندان بر اساس محبت اهل بیت(ع) سفارش میکند و میفرماید: «فرزندانتان را با سه ویژگی تربیت کنید: محبت بر پیامبرتان، مهرورزی به خاندان او و قرآن خواندن»[۶].[۷].
پرهیز از دشمنی با اهل بیت(ع)
مسئله مهم دیگری که پیامبر خدا بر آن تأکید فراوانی داشت، پرهیز از دشمنی با اهل بیت(ع) است. آن حضرت در این باره میفرماید: «سوگند به آنکه جانم در قبضه قدرت اوست، کسی ما اهل بیت را دشمن نمیدارد مگر آنکه خدا وی را داخل دوزخ میکند».[۸].
احمد بن حنبل در کتاب فضائل به نقل از رسول خدا(ص) مینویسد: «مَنْ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ مُنَافِقٌ»؛ «کسی که اهل بیت را دشمن بدارد، منافق است»[۹]. بیتردید، منافقان در بدترین جایگاه دوزخ قرار دارند؛ زیرا آنان در ظاهر، مدافع اسلام و در حقیقت، دشمن سرسخت مسلمانان بودند و همواره ضربههای سختی بر اسلام وارد میآوردند و با توطئههای خود از اجرای اهداف والای پیامبر اسلام جلوگیری میکردند. از اینرو، شناخت آنان بسیار ضروری بود. پیامبر خدا یکی از ملاکهای شناسایی منافقان را دشمنی با اهل بیت(ع) معرفی کرده است. حاکم نیشابوری نیز به نقل از پیامبر اعظم(ص) مینویسد: «اگر فردی در میان رکن و مقام روی گامهای خود بایستد، نماز بخواند و روزه بگیرد، آنگاه خدای متعال را در حالی که دشمن اهل بیت محمد(ص) است، دیدار کند، وارد دوزخ خواهد شد».[۱۰].
در این روایت، رسول خدا(ص)، قبولی طاعت و عبادت فرد را به علاقه و محبت اهل بیت(ع) مشروط میداند. اهمیت این امر چنان است که اگر فردی بسیار عابد و مؤمن باشد، ولی در دل به اهل بیت پیامبر(ص) کینه ورزد، وارد دوزخ خواهد شد.[۱۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
- ↑ علاءالدین علی متقی بن حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۵.
- ↑ «لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ تَکُونُ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَیَکُونُ أَهْلِي أَحَبَّ مِنْ أَهْلِهِ وَ تَکُونُ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ»؛ شیخ صدوق، امالی، ص۲۷۴، ح۹؛ شیخ مؤمن بن حسن شبلنجی، نور الأبصار، ص۱۲۶؛ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۳۶۳.
- ↑ «الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّهُ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ وَ هُوَ يَوَدُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا» شیخ مفید، امالی، ص۱۳، ح۱؛ نک: مرعشی شوشتری، احقاق الحق، ج۹، ص۴۲۸؛ ج۱۸، ص۴۶۴ و ۵۰۱؛ ینابیع الموده، ص۴۶۵.
- ↑ «لَا يُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَّا مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَ لَا يُبْغِضُنَا إِلَّا مُنَافِقٌ شَقِيٌّ»؛ محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص۱۸؛ صواعق المحرقه، ج۲، ص۵۰۰.
- ↑ «أَدِّبُوا أَوْلَادَكُمْ عَلَى ثَلَاثِ خَصَالٍ: حُبِّ نَبِيِّكُمْ، وَ حُبِّ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ قِرَائَةِ الْقُرْآنِ» کنزالعمال، ج۱۶، ص۴۵۶، ح۴۵۴۰۹.
- ↑ رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم ص ۱۶.
- ↑ «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يُبْغِضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَحَدٌ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارُ»؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۲، ح۴۷۱۷؛ در المنثور، ج۵، ص۷۰۲؛ ینابیع المودة، ص۳۶۵.
- ↑ فضایل احمد، ح۱۱۲۶؛ نک: ذخائر العقبی، ص۱۸؛ در المنثور، ج۶، ص۷؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۷۲، ح۳۰۵؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۰۶، ح۳۶۳۴۶.
- ↑ «وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَفَّ قَدَمَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ (أَيْ جَمَعَ قَدَمَیْهِ) فَصَلَّی وَ صَامَ ثُمَّ لَقِيَ اللهَ وَ هُوَ مُبْغِضٌ لِأَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ(ص) دَخَلَ النَّارَ»؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۱، ح۴۷۱۲؛ شیخ طوسی، امالی، ص۶۳۳، ح۱۳۰۳؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۴۲، ح۳۳۹۱۰.
- ↑ رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم ص ۱۸.