الهام در اخلاق اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث الهام است. "الهام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

الهام چیست؟

الهام در لغت

الهام در لغت از ماده "لهم" است و "لهم" در لغت به معنی بلعیدن است[۱]؛ بنابراین الهام در لغت به معنی نهادن چیزی در گلوی دیگری (بلعاندن) است[۲].

الهام در اصطلاح

الهام در اصطلاح به این معنی است که خداوند چیزی را به قلب انسان بیندازد. در این استعمال افکندن یک معنی در قلب بنده به نهادن لقمه در گلو و بلعاندن آن تشبیه شده است[۳]. یک دسته از واردات قلبی که انسان را به خیر و نیکی دعوت می‌کند، الهام نامیده می‌شود[۴][۵].

منشأ الهام

الهام به لطف و توفيق الاهی و به وسیله فرشتگان بر قلب وارد می‌شود؛ چرا که همه نیکی از جانب خداست قرآن کریم می‌فرماید: ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ [۶].

توضیح مطلب اینکه، خوب، چیزی است که با هدف خلقت سازگار باشد و نسبت به انسان چیزی است که بر مراتب وجودی او بیفزاید و او را به هدف خلقتش که همان کمال وجود است، نزدیک کند؛ بنابراین هر چیز خوبی وجود است و وجود مخلوق ذات اقدس الاهی است[۷].

بنابراین، الهام که بدون شک یکی از مصداق‌های بارز خوبی است، از جانب خداوند متعال است؛ ولی از آنجاکه طی مراحل وجود، حرکتی واقعی است که متحرک بدون طی هر مرحله به مراحل پس از آن دست نمی‌یابد، انسان باید با انتخاب و اختیار خود شرایط افاضه خیرات را فراهم کند. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۸].

نتیجه آنکه هرچند الهام از جانب خداست، بدون پیدایش صلاحیت در انسان که با تلاش کوشش خود او فراهم می‌آید، افاضه نمی‌شود.

بر مبنای این آموزه قرآنی است که ائمه(ع) در مقام ستایش، بر انتساب الهام به خدا به عنوان یکی از ستودگی‌های آن ذات مقدس، انگشت تأکید نهاده‌اند.

امام حسین(ع) در دعای عرفه عرض می‌کند: "تویی که نور در قلوب دوستانت تاباندی تا تو را بشناسند"[۹].

امام سجاد(ع) در مناجات محبين عرض می‌کند: "ای کسی که انوار مقدسش پیوسته تابان است و تابش نور چهره‌اش قلوب عارفان را به هیجان آورده است"[۱۰].

و در مناجات ذاکرین عرض می‌کند: "الاهی! لحظات یاد تو چقدر برای دل، لذيذ و شیرین است"[۱۱].

و در مناجات محتاجان عرض می‌کند: "و وسواس، سینه‌ام را جز امر تو دور نخواهد ساخت"[۱۲][۱۳].

اقسام الهام

الهام که از آن به خاطر محمود نیز تعبیر می‌شود، به سه صورت در قلب انسان پدید می‌آید: نیت، ذکر و تفکر و تدبر.

منظور از نیت، قصد انجام خیر است که اگر به عمل منتهی شود، انسان را به نیکوکاران از ملحق ذکر، می‌کند و اگر به عمل هم بارور نشود، صاحبش را از ثواب نیت خیر بهره‌مند می‌کند؛ منظور یاد خداست که حتی در پایین‌ترین مرتبه که همان ذکر زبانی است، انسان را از بیهوده‌درایی حفظ می‌کند و به خیر عادت می‌دهد و در مراتب بالاتر، او را از مخالفت باز و به طاعت وا می‌دارد[۱۴].

تفکر

تفکر به معنی اندیشه ورزی، یکی از فضیلت‌هایی است که قرآن کریم با تأکید و تکرار فراوان، انسان را به آن فرا می‌خواند. قرآن کریم اهل تفکر را می‌ستاید و انسان‌های بی‌فکر را سرزنش می‌کند و نتیجه‌های روشن تفکر را یادآوری می‌کند. می‌فرماید: ﴿وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۱۵] و می‌فرماید: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ[۱۶] امام علی بن ابی طالب(ع) می‌فرماید: "اندیشه‌ورزی انسان را به نیکی و عمل به نیکی فرا می‌خواند"[۱۷]. و می‌فرماید: "خوشا به حال کسی که قلبش را با فکر و زبانش را با ذکر مشغول می‌کند"[۱۸]. و امام رضا(ع) می‌فرماید: "عبادت به نماز و روزه فراوان نیست؛ عبادت فقط تفکر در کار خداست"[۱۹][۲۰].

منابع

پانویس

  1. زبیدی، تاج العروس، ج۱۷، ص۶۶۹.
  2. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۶.
  3. محمد بن عمر رازی، تفسیر کبیر، ج۲۱، ص۱۹۳.
  4. همین کتاب، ص۲۳۵.
  5. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۶.
  6. «(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستاده‌ایم و خداوند، (شما را) گواه بس» سوره نساء، آیه ۷۹.
  7. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۸-۸.
  8. «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  9. «أَنْتَ اَلَّذِي أَشْرَقْتَ اَلْأَنْوَارَ فِي قُلُوبِ أَوْلِيَائِكَ حَتَّى عَرَفُوكَ»؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۲۶.
  10. «يا من انوار قدسة لا تزال شارقة و سبحات نور وجهه القلوب عارفيه شائقه»؛ صحیفه سجادیه، مناجات محبین، شماره ۱۹۰، ص۴۱۴.
  11. «مَا أَلَذَّ خَوَاطِرَ اَلْإِلْهَامِ بِذِكْرِكَ عَلَى اَلْقُلُوبِ»؛ صحیفه سجادیه، مناجات محبین، شماره ۱۹۳، ص۴۱۸.
  12. «و وسواس لا يزيحه الا امرک»؛ صحیفه سجادیه، مناجات محبین، شماره ۱۹۲، ص۴۱۶.
  13. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۶-۳۳۷.
  14. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۸.
  15. «در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
  16. «آیا با خویش نیندیشیده‌اند که خداوند آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بی‌گمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸.
  17. «اَلتَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى اَلْبِرِّ وَ اَلْعَمَلِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۵؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۲۲.
  18. «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَ قَلْبَهُ بِالْفِكْرِ وَ لِسَانَهُ بِالذِّكْرِ»؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۱۴.
  19. «لَيْسَ اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ إِنَّمَا اَلْعِبَادَةُ اَلتَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اَللَّهِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۵؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۳۳.
  20. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۸-۳۳۹.