بیت المال در فقه سیاسی
مقدمه
بیت المال، به محل جمعآوری مالیات، خراج و دیگر امور مالی مربوط به مسلمانان گفته میشد که در نیازمندیهای عمومی آنان هزینه میگردید[۱]. به عبارت دیگر، بیت المال مرکز اموال و دفاتر دولتی در دارالاسلام بود[۲]. بنابر مشهور، عمر، برای نخسین بار بیت المال را بنا کرد و مازاد بر اموال غنیمت را در آن نهاد و دیوانی به همین منظور، مرتب ساخت و نام کسانی را که در بیت المال وظیفه و مسؤولیتی داشتهاند، در آن ثبت کرد. وظیفه این دیوان، نگهداری و دخل و خرج اموال بود[۳]. به کسی که از سوی حاکم مسؤول بر بیت المال منصوب میگردید "بیت المالحی" میگفتند. بیت المال از نظر ماهوی، پیش از آنکه قائم به مکانی خاص باشد، بر همه اموال و حقوقی اطلاق میشد که تمامی مسلمانان در آنها صاحب حق بودند و مالک معینی نداشت. بنابر این، بیت المال دارای نوعی از شخصیت حقوقی؛ یعنی مالکیت جمعی بدون اشاعه بوده و کلیه اموال دولتی اعم از خراج، صدقه، اعشار، اخماس، جزیه و مانند آن از اموال بیت المال به شمار میآید. مصارف بیت المال در ابتدا، بیشتر در پرداخت حقوق سربازان، خریداری سلاح و نظیر آن خلاصه میشد، ولی به مرور، گسترش یافت؛ به گونهای که تمامی هزینههای مسلمین، بنا به صلاحدید حاکم اسلامی، از آن محل تأمین میگردید[۴].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۴، ص۵۱۴۴؛ فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۳۷.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۵۹.