رهبری اجتماعی در قرآن
مقدمه
اگر خدا بخواهد رهبری اجتماعی امت را که اوّلاً و بالذات از آنِ خودش است به کسی بدهد، آن را به جانشین و خلیفه خود خواهد داد؛ بدین معنا که نمیتوان تصور کرد که خلیفة الله در جامعه مأمومِ غیر خلیفة الله باشد. پیامبرانی همچون داوود و سلیمان(ع) این منصب را از خداوند دریافت کردهاند[۱]. قرآن کریم از قول حضرت سلیمان(ع) نقل میکند: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ * فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ﴾[۲]. در اینجا یادکرد نکتهای ضرور است: چنین نیست که تمام جانشینان خدا چنان شأنی داشته باشند؛ زیرا ممکن است در دورهای خاص چند خلیفه وجود داشته باشد - چنانکه در عصر حضرت ابراهیم(ع)، حضرت لوط(ع) نیز میزیسته است - امّا تنها یکی از آنها منصب رهبری اجتماعی امت را در اختیار داشته باشد، و بر این اساس تلازمی میان مقام نبوت (جانشینی خدا در امر هدایت) و رهبری اجتماعی نیست. شاهد این مدعا، رهبری طالوت است که در عصر او پیامبری نیز میزیسته است: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۳]. از آن چه گذشت روشن میشود که ممکن است جانشین خدا در امر هدایت مردم متفاوت با جانشین او در امر رهبری اجتماعی باشد[۴].
رهبری اجتماعی
ولایت در رهبری اجتماعی، اصالتاً از آنِ خداوند متعال است. بر اساس اطلاق و سیاق آیه ولایت، خداوند متعال این ولایت را نیز به حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظرش داده، چنانکه به برخی دیگر از بندگان نیز داده است؛ برای نمونه، بر اساس آیات قرآن کریم حضرت سلیمان(ع) یکی از پیامبرانی است که این نوع ولایت را از خداوند تقاضا کرد و خداوند نیز چنین ولایتی را به او داد: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ * فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ﴾[۵]. بنابراین میتوان گفت: اولاً، خداوند متعال ولایت در اداره جامعه را به برخی بندگان داده است، از اینرو، ایشان نیز ولی در اداره جامعه هستند؛ ثانیاً، حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظر در آیه ولایت نیز، ولیاند و بر اساس اطلاق و سیاق آیه ولایت، اینان نیز برخوردار از چنین ولایتی هستند؛ چرا که اعطای چنین ولایتی به ولی، نه تنها در آیات دیگر نفی شده است، بلکه بر دیگران نیز واقع شده است[۶].
منابع
پانویس
- ↑ نکته درخور توجه آن است که نباید تصور شود همه پیامبران، ویژگی رهبری اجتماعی (حکومت سیاسی) را از جانب خداوند دریافت کردهاند؛ بلکه چنانکه گذشت، ممکن است جانشین خدا در امر مرجعیت دینی، شخصی خاص، مانند پیامبر باشد، ولی در امر حکومت، شخصی دیگر جانشین او باشد. پیشتر در بحث از مفهوم «امام» درباره این مسئله به تفصیل سخن به میان آمد.
- ↑ «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بیگمان این تویی که بسیار بخشندهای * پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد» سوره ص، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۵۰.
- ↑ «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بیگمان این تویی که بسیار بخشندهای * پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد» سوره ص، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۷۹.