کفر در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث کفر است. "کفر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل کفر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معنای لغوی و اصطلاحی کفر

  1. باور نداشتنِ اعتقاداتی که باید پذیرفته شود مثل توحید و نبوت و معاد و ضروریات دین؛
  2. انکار آگاهانۀ سخن پیامبر و آنچه او آورده است[۳].

انواع کفر

  • کفر، بر دو نوع است:
  1. کفری که از روی لجبازی و عناد باشد که به آن "کفر جحود" گفته می‌‌شود؛
  2. کفری که از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن به حقیقت حاصل شود[۱۰].

کافر حقیقی

معنای لغوی و اصطلاحی کافر

تعریف "کافر" بسته به تعریفی است که برای "کفر" پیش می‌کشند و آن نیز بر تعریف ایمان مبتنی است[۱۹].

فرقه‌های مسلمان، تعاریف متعددی برای ایمان مطرح ساخته‌اند و از این رو، تعریف کافر نیز گوناگون گشته است. اشاعره که ایمان را عبارت از باور به همه ضروریات دین دانسته‌اند، کسی را کافر می‌خوانند که ضروری دین را انکار کند. کرامیه، که برای ایمان، تنها شهادتین را کافی می‌دانند، کسی را کافر می‌شمارند که شهادتین را نپذیرد. اما خوارج، عمل را نیز جزو ایمان می‌انگارند و از این رو، کسی را که به گناه کبیره آلوده است، کافر می‌شمارند. معتزله چنین کسی را نه کافر می‌دانند و نه مؤمن؛ بلکه او را در جایی میان کافر و ایمان می‌نشانند و نام این جا را "منزلة بین‌المنزلتین" می‌گذارند. شیعیان نظریه‌ای دیگر دارند. آنان معتقدند اگر مؤمنی خویش را به گناه کبیره بیالاید، از ایمان نمی‌افتد؛ بلکه او مؤمن فاسق است[۲۰].

برخی شیعیان، ایمان را دارای سه رکن دانسته‌اند: باور قلبی، اقرار زبانی و عمل. بنابراین دیدگاه، وجود این سه رکن برای ایمان لازم است و اگر یکی از آنها فرو ریزد، شخص به کفر می‌لغزد. اما نظریه مشهور علمای شیعه این است که ایمان همان باور قلبی، همراهِ اقرار زبانی است. بنابراین، کسی که یکی از اصول یا ضروریات دینی را باور نکند و به اقرار زبانی نیاورد، کافر است. برخی فقیهان بزرگ شیعه گفته‌اند: کافر، کسی است که الوهیت، یا توحید، یا رسالت و یا ضروری دین را- در عین التفات به ضروری بودن آن- انکار کند به گونه‌ای که به انکار رسالت بینجامد[۲۱][۲۲].

اقسام کافر

کافران بر چند گروه‌اند:

  1. مشرک: کسی است که به بیش از خدای واحد معتقد است.
  2. کتابی (اهل کتاب): کسی که به یکی از ادیان ابراهیمی صاحب کتاب- جز اسلام- معتقد است.
  3. منافق: کسی که در دل کافر است و به ظاهر مسلمان.
  4. مرتد: کسی که پس از ایمان، به کفر بازگشته است. در ادبیات اسلامی، منکران خدا را دهری، ملحد و معطل نیز گفته‌اند هر چند اصطلاح ملحد را برای برخی فِرَق مسلمان مانند اسماعیلیه نیز به کار برده‌اند. "زندیق" نیز تنها برای فرقه مانویه به کار رفته است؛ اما هر مسلمانی را نیز که سخن کفرآمیز بگوید، از باب مجاز، زندیق گویند[۲۳].

احکام کافر

کافران از نظر فقهی، احکامی ویژه دارند. در فقه شیعه، کافر به صورت مطلق، نجس شمرده شده است. البته برخی فقهای شیعه، کافران ذمی را پاک می‌دانند. در باب جهاد با کفار نیز احکامی در فقه آمده است. کافران از این نظر، یا حربی‌اند، یعنی کافر غیر اهل کتاب‌اند و اینان به اسلام دعوت می‌شوند و در صورت نپذیرفتن اسلام، کشته می‌گردند و یا کتابی‌اند. کافران کتابی، یهود و نصارا و مجوس‌اند. اگر اینان اسلام نیاورند، باید جزیه بپردازند. بدین سان، می‌توانند در بلاد اسلامی با مسلمانان زیست کنند[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۵.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۰.
  3. قواعد المرام‌، ۱۷۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۴۴۳.
  4. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۵
  5. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  6. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۵.
  7. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۰.
  8. «پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  9. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۰.
  10. .ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  11. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  12. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  13. «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.
  14. کافی؟؟
  15. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  16. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  17. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  18. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
  19. فرهنگ شیعه، ص 382.
  20. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۲.
  21. العروة الوثقی‌، ج۱، ص ۵۴.
  22. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۲.
  23. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۲-۳۸۳.
  24. دائرة المعارف فارسی‌، ج۲، ص ۲۱۴۴.
  25. فرهنگ شیعه، ص ۳۸۳.