آیا آیه ۲ سوره شرح بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت میکند؟ (پرسش)
آیا آیه ۲ سوره شرح بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبران |
مدخل اصلی | عصمت پیامبر خاتم |
مدخل وابسته | عصمت - پیامبران - پیامبر خاتم |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
آیا آیه ۲ سوره شرح بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
تبیین شبهه
یکی از آیاتی که توهم عدم عصمت پیامبر خاتم(ص) را برای برخی به وجود آورده آیه ۲ سوره انشراح است که میفرماید: «﴿وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ﴾[۱].
به این آیه شریفه این گونه استدلال شده است که آیه یکی از نعمتهای خداوند در مورد پیامبر اسلام (ص) را باز میگوید و آن، برداشتن «وزر» از دوش آن حضرت است. «وزر» در قرآن، به معنای گناه به کار رفته است. در سوره انعام میخوانیم: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾[۲]، و همچنین ﴿وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ...﴾[۳]. حال با توجه به معنای «وزر»، در استدلال به این آیه باید گفت پیامبر اسلام (ص) در گذشته تاریخ زندگانی خود، بار گناه بر دوش میکشیده که خداوند این بار سنگین را از دوش آن حضرت فرو نهاده است. در نتیجه، گناه که لغزشی بس بزرگ است، در پرونده پیامبر (ص) به ثبت رسیده است و دیگر نمیتوان از عصمت آن حضرت سخن گفت.
پاسخ جامع اجمالی
پاسخ نخست: سنگینی بار رسالت: از آنجا که این آیه در سیاق و به دنبال آیه شرح صدر قرار گرفته است: ﴿وِزْرَ﴾ به همان سنگینی بار رسالت الهی که بر عهده حضرت نهاده شده بود، تفسیر میشود. این همان بار سنگینی است که نیازمند شرح صدر و تفضل الهی است. پس تفسیر وزر به گناه[۴]، تفسیری بیدلیل و ناهمخوان با سیاق آیات[۵] و ناسازگار با گفتار لغتشناسان است؛ زیرا در گفتار آنان وزر به معنای سنگینی به کار رفته است و تفسیر آن به گناه، از آن جهت است که گناه بار سنگینی بر دوش گناهکار مینهد[۶] به عبارت دیگر وزر در لغت یعنی بار سنگین، این بار وزین همان تحمیل رسالت از جانب خداوند و قبول کردن آن از طرف پیامبر(ص) و ادای وظیفه به صورت تبلیغ رسالت بود. تکذیب دعوت آن حضرت(ص) و اذیتهایی که در این راه تحمل نمود و نیز اصرار دشمنان بر محو کردن دین و اسم آن حضرت و از طرف دیگر، مسئولیت سنگین رسالت و امر تبلیغ بار سنگینی بود که به حول و قوه پروردگار، تثبیت امور رسالت و شرح صدر آن حضرت برای تحمل سختیها واقع شد و آن حضرت به کمک پروردگار از عهده این مسئولیت طاقت فرسا برآمد. این «وزری» بود که بر دوش پیغمبر(ص) سنگینی میکرد لذا آیه اصلاً هیچ ربطی به گناه ندارد[۷].[۸]
پاسخ دوم: وزر به معنای گناه: وزر به معنای گناه است، اما گناه همانگونه تفسیر میشود که در آیه ۲ سوره فتح ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ﴾[۹] تفسیر شد. پس همانگونه که در آن آیه، لغزشی برای حضرت رسول (ص) به اثبات نرسید، در این آیه نیز به اثبات نمیرسد[۱۰]. چنان که پیشتر گفته شد، تفسیر وزر به گناه، از منظر لغتشناسان، تفسیر به معنای ملازم و کنایی است و در این مورد شاهدی بر آن وجود ندارد.
پاسخ سوم: مبالغه بودن تعبیر: تعبیر ﴿وَضَعْنَا﴾ جنبه مبالغه آمیزی دارد؛ به این معنا که به هیچ وجه گناه در قاموس زندگی تو وجود ندارد؛ مانند اینکه در عرف مردم گفته میشود: ما زحمت این سفر را از تو برداشتیم؛ یعنی انجام دادن این سفر بر عهده تو نیست[۱۱]. توجیه ﴿وَضَعْنَا﴾ به مبالغه آمیز بودن، وجهی ندارد.
پاسخ چهارم: برداشتن سنگینی گناه صغیره: از این آیه چنین برداشت میشود که پیامبر (ص) مرتکب گناهان صغیره شده است و همین برای حضرتش آن قدر سنگین مینمود که آیه ﴿الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ﴾[۱۲] از کمرشکن بودن آن برای حضرت حکایت دارد[۱۳].
فخر رازی در نقد این تفسیر مینویسد: «عفو گناهان صغیره بر خداوند واجب است و این وجوب با منت نهادن سازگاری ندارد و از سیاق آیات، منت بودن برداشت میشود»[۱۴]. هم تفسیر و هم نقد آن، هر دو درخور نقدند. تفسیر وزر به گناهان صغیره، تفسیری نادرست است. همچنین آمرزش گناهان صغیره، بر پایه وعده خداوند انجام میشود، نه آنکه وجوب این آمرزش از جای دیگری آمده باشد تا جایی برای منت نهادن باقی نماند.
پاسخ پنجم: سنگینی غم امت: احتمال میرود که وزر، همان سنگینی باشد که حضرت رسول (ص) از غم و اندوه قوم مشرک خود در دل داشت و خداوند این غم و سنگینی آن را از دوش حضرت برداشت[۱۵]. بر اساس این تفسیر، خود رسالت حضرت و فراگیر شدن آن، وسیله برداشته شدن این وزر به شمار میآید[۱۶].[۱۷]
پاسخ ششم: سنگینی کفر امت پیش از رسالت: وزر، به غم و اندوهی تفسیر میشود که حضرت پیش از رسالت خود، به دلیل کفر قومش متحمل شده بود[۱۸]. ایراد این تفسیر در این است که اولاً هیچ دلیل و شاهدی بر آن اقامه نشده است؛ ثانیاً غم و اندوه حضرت، پس از رسالت نه تنها کاهش نیافت، بلکه فزونتر شد. قرآن این غم و اندوه را این سان بیان میدارد: ﴿طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى * لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ...﴾[۱۹].
پاسخ هفتم: لغزشهای حضرت پیش از رسالت: وزر به لغزشهای پیامبر (ص) پیش از رسالت، مانند شرکت در مجالس مشرکان، جنگهای فجار و خوردن ذبیحه آنان با جهل حضرت به احکام و... تفسیر میشود[۲۰].
ایراد این تفسیر در این است که این گفتار، به هیچ اصل شرعی و دلیل عقلی مستند نیست. چگونه میتوان از خطاهای کسی سخن گفت که خداوند او را برای خود آفریده و امین وحی و گنجینه احکام خویش قرار داده است؟![۲۱].
پاسخ هشتم: برداشتن تکلیف فوق طاقت: برداشتن وزر بدین معناست که هیچ امری فوق توان تو، به تو تکلیف نکردیم[۲۲]. این تفسیر نیز دچار ایراد است؛ زیرا برداشتن تکلیف در مواردی که فوق توان است، برای همگان به حکم عقل و نقل ثابت میشود و ویژه پیامبر (ص) نیست تا منتی بر حضرت باشد.
پاسخ نهم: تخفیف زحمات نبوت: منظور از برداشتن بار سنگین، همان تخفیف زحمات نبوت است که قیام به آن، بر پشت آن حضرت سنگینی داشت، یا آزاری که از سوی کافران حضرتش را گرانبار ساخته بود، کاسته شد[۲۳]. این تفسیر نیز همانند دیگر تفاسیری است که هیچ دلیل و شاهدی آنها را همراهی نمیکند.
پاسخ دهم: برداشتن غفلت درباره احکام: برداشتن غفلت و نادانی درباره احکام الهی؛ به این بیان که وزر به معنای سنگینی بار رسالت است؛ اما از آنجا که حضرت امی بود و از احکام الهی آگاهی نداشت، خداوند این سنگینی را از دوش حضرتش برگرفت[۲۴]. ایراد این تفسیر این است که بر پایه قاعده «قبح عقاب بلابیان» نمیتوان جهل به احکام الهی پیش از بعشت را وزر و سنگینی دانست. احساس سنگینی بار مسئولیت، در پرتو آگاهی از احکام پدیدار میشود، نه آنکه ندانستن، بار گرانی شمرده شود[۲۵].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. جعفر انواری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در اینباره گفته است:
«یکی از آیاتی که توهم عدم عصمت پیامبر خاتم(ص) را برای برخی به وجود آورده آیه ۲ سوره انشراح است که میفرماید: «﴿وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ﴾[۲۶]. تبیین شبهه: به این آیه شریفه این گونه استدلال شده است که آیه یکی از نعمتهای خداوند در مورد پیامبر اسلام (ص) را باز میگوید و آن، برداشتن «وزر» از دوش آن حضرت است. «وزر» در قرآن، به معنای گناه به کار رفته است. در سوره انعام میخوانیم: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾[۲۷]، و همچنین ﴿وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ...﴾[۲۸]. حال با توجه به معنای «وزر»، در استدلال به این آیه باید گفت پیامبر اسلام (ص) در گذشته تاریخ زندگانی خود، بار گناه بر دوش میکشیده که خداوند این بار سنگین را از دوش آن حضرت فرو نهاده است. در نتیجه، گناه که لغزشی بس بزرگ است، در پرونده پیامبر (ص) به ثبت رسیده است و دیگر نمیتوان از عصمت آن حضرت سخن گفت. پاسخ نخست: سنگینی بار رسالت: از آنجا که این آیه در سیاق و به دنبال آیه شرح صدر قرار گرفته است، ﴿وِزْرَ﴾ به همان سنگینی بار رسالت الهی که بر عهده حضرت نهاده شده بود، تفسیر میشود. این همان بار سنگینی است که نیازمند شرح صدر و تفضل الهی است. پس تفسیر وزر به گناه[۲۹]، تفسیری بیدلیل و ناهمخوان با سیاق آیات[۳۰] و ناسازگار با گفتار لغتشناسان است؛ زیرا در گفتار آنان وزر به معنای سنگینی به کار رفته است و تفسیر آن به گناه، از آن جهت است که گناه بار سنگینی بر دوش گناهکار مینهد. برخی مفسران، وزر را چنین تفسیر کردهاند: آیه در مقام منت نهادن بر پیامبر اکرم (ص) است. اگر وزر به معنای گناه بود، جای منت نهادن نبود و لازم بود تعبیر آیه چنین باشد: و غفرنا لک وزرک. افزون بر آن، اگر این چنین میبود، از جهت منطقی تقدم آن بر آیه شریفه ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾[۳۱] ضروری میشد؛ زیرا شرح صدر، به دنبال آمرزش گناهان تحقق مییابد. مقصود از اینکه این وزر را از تو برداشتیم، این نیست که بار رسالت را از عهده تو فرو نهادیم، که این حکایت از نقص و بیلیاقتی خواهد داشت؛ بلکه مقصود آن است که سنگینی این بار را از دوش تو کاستیم[۳۲]. در پارهای از روایات، این کاستی وزر، به ولایت امیر مؤمنان (ع) تأویل شده است[۳۳]. ایراد این سخن در این است که چگونه در آمرزش گناه، جای منت نهادن نیست؟! بزرگترین منت پروردگار بر بندهاش، همان آمرزش گناه اوست؛ چنان که در تعقیبات نماز در ماه مبارک رمضان میخوانیم: «مُنَّ عَلَيَّ بِفَكَاكِ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ». همچنین اگر وزر به معنای گناه باشد، همین جمله به معنای غفرنا لک وزرک است؛ یعنی تعبیری دیگر از آن است. پاسخ دوم: وزر به معنای گناه: وزر به معنای گناه است، اما گناه همانگونه تفسیر میشود که در آیه ۲ سوره فتح ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ﴾[۳۴] تفسیر شد. پس همانگونه که در آن آیه، لغزشی برای حضرت رسول (ص) به اثبات نرسید، در این آیه نیز به اثبات نمیرسد[۳۵]. چنان که پیشتر گفته شد، تفسیر وزر به گناه، از منظر لغتشناسان، تفسیر به معنای ملازم و کنایی است و در این مورد شاهدی بر آن وجود ندارد. پاسخ سوم: مبالغه بودن تعبیر: تعبیر ﴿وَضَعْنَا﴾ جنبه مبالغه آمیزی دارد؛ به این معنا که به هیچ وجه گناه در قاموس زندگی تو وجود ندارد؛ مانند اینکه در عرف مردم گفته میشود: ما زحمت این سفر را از تو برداشتیم؛ یعنی انجام دادن این سفر بر عهده تو نیست[۳۶]. توجیه ﴿وَضَعْنَا﴾ به مبالغه آمیز بودن، وجهی ندارد. پاسخ چهارم: برداشتن سنگینی گناه صغیره: از این آیه چنین برداشت میشود که پیامبر (ص) مرتکب گناهان صغیره شده است و همین برای حضرتش آن قدر سنگین مینمود که آیه ﴿الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ﴾[۳۷] از کمرشکن بودن آن برای حضرت حکایت دارد[۳۸]. فخر رازی در نقد این تفسیر مینویسد: «عفو گناهان صغیره بر خداوند واجب است و این وجوب با منت نهادن سازگاری ندارد و از سیاق آیات، منت بودن برداشت میشود»[۳۹]. هم تفسیر و هم نقد آن، هر دو درخور نقدند. تفسیر وزر به گناهان صغیره، تفسیری نادرست است. همچنین آمرزش گناهان صغیره، بر پایه وعده خداوند انجام میشود، نه آنکه وجوب این آمرزش از جای دیگری آمده باشد تا جایی برای منت نهادن باقی نماند. پاسخ پنجم: سنگینی غم امت: احتمال میرود که وزر، همان سنگینی باشد که حضرت رسول (ص) از غم و اندوه قوم مشرک خود در دل داشت و خداوند این غم و سنگینی آن را از دوش حضرت برداشت[۴۰]. بر اساس این تفسیر، خود رسالت حضرت و فراگیر شدن آن، وسیله برداشته شدن این وزر به شمار میآید. پاسخ ششم: سنگینی کفر امت پیش از رسالت: وزر، به غم و اندوهی تفسیر میشود که حضرت پیش از رسالت خود، به دلیل کفر قومش متحمل شده بود[۴۱]. ایراد این تفسیر در این است که اولاً هیچ دلیل و شاهدی بر آن اقامه نشده است؛ ثانیاً غم و اندوه حضرت، پس از رسالت نه تنها کاهش نیافت، بلکه فزونتر شد. قرآن این غم و اندوه را این سان بیان میدارد: ﴿طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى * لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ...﴾[۴۲]. پاسخ هفتم: لغزشهای حضرت پیش از رسالت: وزر به لغزشهای پیامبر (ص) پیش از رسالت، مانند شرکت در مجالس مشرکان، جنگهای فجار و خوردن ذبیحه آنان با جهل حضرت به احکام و... تفسیر میشود[۴۳]. ایراد این تفسیر در این است که این گفتار، به هیچ اصل شرعی و دلیل عقلی مستند نیست. چگونه میتوان از خطاهای کسی سخن گفت که خداوند او را برای خود آفریده و امین وحی و گنجینه احکام خویش قرار داده است؟![۴۴]. پاسخ هشتم: برداشتن تکلیف فوق طاقت: برداشتن وزر بدین معناست که هیچ امری فوق توان تو، به تو تکلیف نکردیم[۴۵]. این تفسیر نیز دچار ایراد است؛ زیرا برداشتن تکلیف در مواردی که فوق توان است، برای همگان به حکم عقل و نقل ثابت میشود و ویژه پیامبر (ص) نیست تا منتی بر حضرت باشد. پاسخ نهم: تخفیف زحمات نبوت: منظور از برداشتن بار سنگین، همان تخفیف زحمات نبوت است که قیام به آن، بر پشت آن حضرت سنگینی داشت، یا آزاری که از سوی کافران حضرتش را گرانبار ساخته بود، کاسته شد[۴۶]. این تفسیر نیز همانند دیگر تفاسیری است که هیچ دلیل و شاهدی آنها را همراهی نمیکند. پاسخ دهم: برداشتن غفلت درباره احکام: برداشتن غفلت و نادانی درباره احکام الهی؛ به این بیان که وزر به معنای سنگینی بار رسالت است؛ اما از آنجا که حضرت امی بود و از احکام الهی آگاهی نداشت، خداوند این سنگینی را از دوش حضرتش برگرفت[۴۷]. ایراد این تفسیر این است که بر پایه قاعده «قبح عقاب بلابیان» نمیتوان جهل به احکام الهی پیش از بعشت را وزر و سنگینی دانست. احساس سنگینی بار مسئولیت، در پرتو آگاهی از احکام پدیدار میشود، نه آنکه ندانستن، بار گرانی شمرده شود. پاسخ یازدهم: پاکسازی قلب حضرت: برخی مفسران، تفسیر این آیه را با موضوع شستوشوی قلب حضرت در دوران کودکی به دست فرشته وحی پیوند میدهند. مسلم در صحیح خود آورده است: پیامبر (ص) در کودکی با کودکان سرگرم بازی بود که جبرئیل او را گرفت و سینهاش را شکافت و خون بسته شدهای را از قلب حضرت خارج ساخت و گفت این بهره شیطان از تو بود. سپس آن را در تشتی طلایی با آب زمزم شستوشو داد و جمع کرد و به جایگاه اصلیاش باز گرداند. انس میگوید من اثر آن دوخته شدن را در سینه حضرت مشاهده کردهام[۴۸]. ایرادهای این تفسیر از این قرار است:
|
2. مددعلی مداح؛ |
---|
آقای مداح در کتاب «نقد شبهات پیرامون عصمت پیامبر اکرم در قرآن» در اینباره گفته است:
«شبههای که در این آیه شده این است: گفتهاند «وزر» به معنای گناه است و خداوند فرموده: «ای رسول، آیا ما نبودیم که گناه تو را آمرزیدیم؟» و این دلیل بر این است که پیامبران از گناه مصون نیستند. کما اینکه مفسران روایاتی را نیز ذکر کردهاند و همین معنای ظاهری را تأیید کردهاند که در اینجا نمونهای از آنها را ذکر میکنیم.
پاسخ: «وزر» در لغت به معنای «بار سنگین» و طاقت فرسا استعمال شده و اصلاً به معنای گناه نیست[۵۸]. گناه را نیز از این جهت «وزر» میگویند که سنگینی ویژهای را بر دوش گنهکار ایجاد میکند و آن احساس شرم و دلمردگی و عذاب رستاخیز است؛ مانند آیاتی از قرآن که در آنها «وزر» به معنای بار سنگین آمده است: ﴿وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ﴾؛[۵۹]، یا مانند ﴿ وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾[۶۰]. اکنون این سؤال مطرح است: پس این بار سنگین چه بود که خداوند با برداشتن آن بر پیامبر(ص) خود منت مینهد؟ در پاسخ میگوییم: این بار وزین همان تحمیل رسالت از جانب خداوند و قبول کردن آن از طرف پیامبر(ص) و ادای وظیفه به صورت تبلیغ رسالت بود.تکذیب دعوت آن حضرت(ص) و اذیتهایی که در این راه تحمل نمود و نیز اصرار دشمنان بر محو کردن دین و اسم آن حضرت و از طرف دیگر، مسئولیت سنگین رسالت و امر تبلیغ بار سنگینی بود که به حول و قوه پروردگار، تثبیت امور رسالت و شرح صدر آن حضرت برای تحمل سختیها واقع شد و آن حضرت به کمک پروردگار از عهده این مسئولیت طاقت فرسا برآمد. این «وزری» بود که بر دوش پیغمبر(ص) سنگینی میکرد لذا آیه اصلاً هیچ ربطی به گناه ندارد»[۶۱].[۶۲] |
3. سید عبدالحمید موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی در کتاب «عصمت پیامبر از دیدگاه قاضی عبدالجبار فخر رازی و علامه حلی» در اینباره گفته است:
«آیه مذکور صراحت به صدور گناه دارد حال تصرف این ظهور چگونه امکان دارد؟ فخر رازی این چنین پاسخ میدهد
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟» سوره انشراح، آیه ۲.
- ↑ «و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ «کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بیگمان زیان بردهاند؛ تا آنگاه که رستخیز ناگهان بر آنان در رسد میگویند: ای دریغ از آن کوتاهیها که در دنیا کردهایم! - در حالی که بارهای سنگین (گناهان) خود را بر دوش میکشند- آگاه باشید! بد باری است که بر دوش میکشن» سوره انعام، آیه ۳۱.
- ↑ ر.ک: عبدالله بن مسلم بن قتیبه، تفسیر غریب القرآن، تحقیق احمد صقر، ص۳۹۵.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹؛ نصرت بیگم امین، مخزن العرفان، ج۱۵، ص۱۷۸؛ محمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۲۴، ص۳۱۶.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۶۵-۴۷۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۵۳۰؛ فخرالدین رازی، رسالة عصمةالأنبیاء، ص۱۰۷؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۳۷۲.
- ↑ مداح، نقد شبهات پیرامون عصمت پیامبر اکرم در قرآن، نشریه طلوع نور، شماره۲۰.
- ↑ «تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.
- ↑ ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۶، جزء ۳۲، ص۵؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۲۰، ص۱۰۵؛ عبدالرحمن سعدی، تیسیر الکریم الرحمن، تحقیق محمد زهری النجار، ج۷، ص۶۴۵.
- ↑ ر.ک: محمد بن یوسف ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ج۸، ص۴۸۴؛ ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳۰، ص۱۶۹؛ محمد بن محمد ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، ج۲، ص۸۸۰.
- ↑ «همان (بار) که برایت کمرشکن بود،» سوره انشراح، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: نظام الدین حسن بن محمد قمی نیشابوری، غرائب القرآن، ج۶، ص۵۲۲.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۶، جزء ۳۲، ص۵.
- ↑ ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۱۶۱.
- ↑ فخر رازی، عصمة الانبیاء، ص۱۵۱.
- ↑ موسوی، عصمت پیامبر از دیدگاه قاضی عبدالجبار فخر رازی و علامه حلی، ص۱۸۴ و ۱۸۵؛ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۶۵-۴۷۲.
- ↑ محمدعلی صابونی، قبس من نور القرآن الکریم، ج۱۶، ص۲۶۳.
- ↑ «طه * ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی * مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمیآورند به هلاکت افکن.».. سوره طه، آیه ۱-۳.
- ↑ ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۴، ص۷۷۰؛ عبدالحق بن غالب بن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز، تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد، ج۵، ص۴۹۷.
- ↑ ر.ک: محمدباقر ملکی میانجی، مناهج البیان، تنظیم محمد بیابانی اسکویی، ج۳۰، ص۵۶۰.
- ↑ ر.ک: علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون، تحقیق خضر محمد خضر، ج۶، ص۲۹۷.
- ↑ ر.ک: علیرضا خسروانی، تفسیر خسروی، ج۸، ص۷۵۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن مرتضی کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۷، ص۴۶۱؛ نعمت الله محمود نخجوانی، الفواتح الالهیه، ج۲، ص۵۱۷.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۶۵-۴۷۲.
- ↑ «و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟» سوره انشراح، آیه ۲.
- ↑ «و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ «کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بیگمان زیان بردهاند؛ تا آنگاه که رستخیز ناگهان بر آنان در رسد میگویند: ای دریغ از آن کوتاهیها که در دنیا کردهایم! - در حالی که بارهای سنگین (گناهان) خود را بر دوش میکشند- آگاه باشید! بد باری است که بر دوش میکشن» سوره انعام، آیه ۳۱.
- ↑ ر.ک: عبدالله بن مسلم بن قتیبه، تفسیر غریب القرآن، تحقیق احمد صقر، ص۳۹۵.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹؛ نصرت بیگم امین، مخزن العرفان، ج۱۵، ص۱۷۸؛ محمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۲۴، ص۳۱۶.
- ↑ «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
- ↑ ر.ک: احمد مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۳۰، ص۱۸۹.
- ↑ ر.ک: هاشم بحرانی، البرهان، تحقیق لجنة من العلماء والمحققین الاخصائین، ج۸، ص۳۱۶.
- ↑ «تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.
- ↑ ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۶، جزء ۳۲، ص۵؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۲۰، ص۱۰۵؛ عبدالرحمن سعدی، تیسیر الکریم الرحمن، تحقیق محمد زهری النجار، ج۷، ص۶۴۵.
- ↑ ر.ک: محمد بن یوسف ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ج۸، ص۴۸۴؛ ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳۰، ص۱۶۹؛ محمد بن محمد ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، ج۲، ص۸۸۰.
- ↑ «همان (بار) که برایت کمرشکن بود،» سوره انشراح، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: نظام الدین حسن بن محمد قمی نیشابوری، غرائب القرآن، ج۶، ص۵۲۲.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۶، جزء ۳۲، ص۵.
- ↑ ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۱۶۱.
- ↑ محمدعلی صابونی، قبس من نور القرآن الکریم، ج۱۶، ص۲۶۳.
- ↑ «طه * ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی * مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمیآورند به هلاکت افکن.».. سوره طه، آیه ۱-۳.
- ↑ ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۴، ص۷۷۰؛ عبدالحق بن غالب بن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز، تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد، ج۵، ص۴۹۷.
- ↑ ر.ک: محمدباقر ملکی میانجی، مناهج البیان، تنظیم محمد بیابانی اسکویی، ج۳۰، ص۵۶۰.
- ↑ ر.ک: علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون، تحقیق خضر محمد خضر، ج۶، ص۲۹۷.
- ↑ ر.ک: علیرضا خسروانی، تفسیر خسروی، ج۸، ص۷۵۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن مرتضی کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۷، ص۴۶۱؛ نعمت الله محمود نخجوانی، الفواتح الالهیه، ج۲، ص۵۱۷.
- ↑ مسلم بن الحجاج نیشابوری، صحیح مسلم، تحقیق موسی شاهین لاشین و احمد عمر هاشم، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ ر.ک: ﴿قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ﴾ «فرمود: این راهی است راست، بر عهده من» سوره حجر، آیه ۴۱؛ ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا﴾ «تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز، بس» سوره اسراء، آیه ۶۵؛ ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ ر.ک: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)، ج۱، ص۸۷.
- ↑ ر.ک: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)، ج۱، ص۸۶.
- ↑ ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵۶، ص۶۰۹.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۳۴.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۱۵.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۶۵-۴۷۲.
- ↑ طبری، تفسیر جامع البیان عن تأویل ای القرآن، ج۱۵، ص۲۵۷؛ سیوطی، درالمنثور، ص۶۱۵، ج۶.
- ↑ النکت والعیون؛ تفسیر ماوردی، ص۲۹۷، ج۶.
- ↑ عصمة الأنبیاء، ص۱۰۷.
- ↑ «قوم موسی(ع) میگویند: اسباب تجمل و زینت (جواهر و طلا) که از فرعونیان به دست آورده بودیم، بسیار بر دوش ما سنگین بود و آنها را در آتش افکندیم»، سوره طه، آیه۸۷.
- ↑ «هیچ کس بار دیگری را به دوش نمی گیرد». سوره انعام، آیه۱۶۴.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۵۳۰؛ فخرالدین رازی، رسالة عصمةالأنبیاء، ص۱۰۷؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۳۷۲.
- ↑ مداح، نقد شبهات پیرامون عصمت پیامبر اکرم در قرآن، نشریه طلوع نور، شماره۲۰.
- ↑ «پس چون با کسانی که کفر ورزیدهاند برخورد کنید گردنهایشان را بزنید تا چون آنان را در کشتار از پای درآوردید پس اسیران را استوار در بند کشید سپس یا بر آنان منت نهید و آزادشان کنید و یا فدیه و عوض از ایشان بگیرید تا در جنگ اسلحه بر زمین گذاشته شود»، سوره محمد، آیه۴.
- ↑ «واز تو غم و اندوه شدید را برداشتم»، سوره انشراح، آیه۲.
- ↑ «و آوازه تو را بلند ساختیم * به یقین با هر سختی آسانی هست * آری مسلما با هر سختی، آسانی است. سوره انشراح، آیات ۴ تا ۶.
- ↑ فخر رازی، عصمة الانبیاء، ص۱۵۱.
- ↑ موسوی، عصمت پیامبر از دیدگاه قاضی عبدالجبار فخر رازی و علامه حلی، ص۱۸۴ و ۱۸۵.