آیا آیه ۵۲ سوره حج بر عدم عصمت پیامبران دلالت میکند؟ (پرسش)
آیا آیه ۵۲ سوره حج بر عدم عصمت پیامبران دلالت میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت پیامبران |
مدخل وابسته | پیامبران |
تعداد پاسخ | ۴ پاسخ |
آیا آیه ۵۲ سوره حج بر عدم عصمت پیامبران دلالت میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
برخی با توجه به این آیه چنین برداشت کردهاند که پیامبر اسلام(ص) و سایر انبیا(ع)، گاه تحت تاثیر القائات شیطان قرار میگرفتهاند و این مطلب با عصمت آنها ناسازگار است.
پاسخ جامع اجمالی
«خدای متعال در سوره حج خطاب به پیامبرش چنین میفرماید:
﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾، [۱].
برخی این آیه را منافی با عصمت انبیا دانسته و معتقدند بر اساس آیه مذکور، انبیا از وساوس شیاطین در هنگام دریافت وحی مصون نبودهاند. در حالی که استدلال به این آیه شریفه برای نفی عصمت پیامبران ناکارآمد است.
در تفسیر این آیه، توجه به مفهوم واژه ﴿تَمَنَّى﴾ و ﴿أُمْنِيَّتِهِ﴾ نقش کلیدی دارد. برخی لغتشناسان آن را به معنای آرزو دانستهاند[۲] و برخی دیگر در تبیین معنای این واژه، از قرائت سخن گفتهاند[۳]. عدهای نیز هر دو معنا را آوردهاند[۴]. بررسی موارد کاربرد این واژه در قرآن، میتواند در دستیابی به معنای قرآنی آن، به ویژه در آیه مورد بحث، نقش بسزایی داشته باشد. با دقت آیات دیگر قرآن، میتوان ادعا کرد که ﴿تَمَنَّى﴾ در قرآن، تنها به معنای آرزو آمده است و معنای «قرائت»، با هیچ کدام از این آیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، تناسب و همخوانی ندارد.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان چند پاسخ به این شبهه داد:
- هر گاه پیامبری آیات الهی را تلاوت میکرد، شیطان با شبههپراکنی، به مقابله برمیخاست تا ایمان مؤمنان را فاسد کند، اما خداوند به یاری پیامبرش میشتافت و تلاشهای شیطان را بیاثر میساخت[۵]؛
- هنگامی که پیامبر اکرم (ص) آیههای قرآن را بر مردم تلاوت میکرد، دشمنان به القای شبهه میپرداختند؛ مثلاً در آیه شریفه ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ...﴾[۶] چنین میگفتند: پیامبر اکرم (ص) حیوانی را که خود ذبح کند، حلال میشمارد؛ اما حیوانی را که با مرگ خدایی کشته شود، حرام میداند. همچنین در مورد آیه شریفه ﴿إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ...﴾[۷]، میگفتند: حضرت عیسی (ع) و فرشتگانی که معبود عدهای از مردم بودند، هیزم جهنم خواهند بود که خداوند قدرت پاسخگویی به این شبههها را به پیامبر اکرم (ص) داده است[۸]؛
- آرزوی پیامبر (ص) این بود که امتش با دستورهای وی مخالفت نورزند، اهل بیت او را گرامی بدارند و...؛ ولی شیطان با القائات خود، خلاف آن را به وجود آورد. البته پس از آن، خداوند آیههای خود را تحکیم بخشید که هیچگونه دگرگونی در آنها راه نیافت و از دل مؤمنان جدا نشد[۹]؛
- وقتی پیامبران الهی (ع) آیهها و پندهای خداوند را در برابر کافران و مشرکان میخواندند، شیطانها (شیطان صفتان) برای گول زدن مردم حرفهای خود را در میان سخنان آنان القا میکردند. آیه ۵۳ سوره حج، این القائات را امتحانی از سوی خداوند برای سنگدلان معرفی میکند؛ یعنی در حقیقت این القائات، امتحانی برای تمام افراد جامعه است. اینجاست که بیماردلان سنگدل، از جاده حق منحرف میشوند، در حالی که این مسئله، مایه آگاهی هرچه بیشتر مؤمنان به حقانیت پیامبران میگردد[۱۰]؛
- هرگاه پیامبر برای امت خود آرزوی ایمان میکرد، شیطان با قرار دادن موانع و ایجاد مشکلات، راه را بر تحقق این آرزو میبست[۱۱].
با نگرشی به آیات پیش و پس از این آیه شریفه، یعنی آیات ۴۴ تا ۵۵ سوره حج، به دست میآید که شیطان با شبههپراکنی میخواهد آرزوی پیامبران را در هدایتیابی مردم ناکام گذارد؛ اما خداوند با از میان بردن این شبههها و استوار ساختن آیات خود، راه را برای عملی شدن این آرزوی پیامبران باز میگذارد[۱۲]. در نتیجه، این آیه نه تنها عصمت پیامبران را نفی نمیکند، بلکه خود دلیلی بر اثبات عصمت آنان به شمار میآید؛ زیرا در این آیه بر استحکام پایههای وحی در برابر کارشکنیهای شیاطین تأکید شده است و این گویای آن است که گزند آنان، هیچگونه آسیبی به وحی وارد نمیسازد»[۱۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. آیت الله ناصر مکارم شیرازی؛ |
---|
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در اینباره گفتهاند:
«در آیه ۵۲ سوره حج، خدای متعال نخست، چنین میفرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ﴾[۱۴]. ﴿فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ﴾[۱۵]. ﴿وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۶]». ولی همواره این توطئههای شیطانی مخالفان، میدان آزمایشی برای آگاهان، مؤمنان و کافران تشکیل میداد؛ لذا در آیه بعد، اضافه میکند: ﴿لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ﴾[۱۷]. ﴿وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ﴾[۱۸]. القائات شیطان چیست؟ آنچه در تفسیر آیات فوق گذشت، هماهنگ با نظرات جمعی از محققین است، با این حال، احتمالات دیگری در تفسیر آیه نیز ذکر شده، از جمله این که: «تمنی» و «امنیه» به معنی تلاوت و قرائت است، چنان که در اشعار عرب، گاه به این معنی آمده، بنابراین، آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ﴾[۱۹]. میگوید: «تمام پیامبران پیشین و انبیاء به هنگامی که کلمات خدا را بر مردم میخواندند شیاطین (مخصوصاً شیاطین از نوع بشر) در لابلای سخنان آنها القائاتی میکردند و مطالبی برای انحراف افکار عمومی در لابلای آن میگفتند، تا اثرات هدایت بخش آنها را خنثی کنند، اما خداوند این القائات شیطانی را محو و نابود میکرد و آیات خود را استحکام میبخشید». این تفسیر، با جمله ﴿ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ﴾[۲۰]، هماهنگی دارد، با این حال، مهم این است که «تمنی» و «امنیه» کمتر به معنی تلاوت آمده تا آنجا که در آیات قرآن در هیچ موردی در این معنی به کار نرفته است. ریشه اصلی «تمنی» که از ماده «منی» (بر وزن مشی) گرفته شده، در اصل به معنی تقدیر و فرض است. اگر نطفه انسان و حیوانات را «منی» میگویند به خاطر این است که: صورت بندی از طریق آن انجام میگیرد. اگر به مرگ «منیة» گفته میشود به خاطر آن است که اجل مقدر انسان در آن فرا میرسد. آرزوها را از این رو «تمنی» میگویند که انسان تقدیر و تصویر آن را در ذهن خود میگیرد. نتیجه این که: ریشه اصلی این کلمه همه جا به «تقدیر و فرض و تصویر» باز میگردد. البته «تلاوت» را میتوان به نوعی با این معنی ارتباط داد و گفت:تلاوت عبارت از تقدیر و تصویر الفاظ میباشد، ولی ارتباطی است بسیار دور که کمتر در کلمات عرب اثری از آن دیده شده است. اما معنی گذشته که در تفسیر آیه گفتیم، (طرحها و برنامههای پیامبران برای پیشبرد اهداف الهی) تناسب زیادی با معنی ریشهای «تمنی» دارد. سومین احتمالی که در تفسیر آیه فوق، از سوی بعضی از مفسران اظهار شده این است: منظور اشاره به پارهای از «خطورات و وسوسههای شیطانی» است که گاه، در یک لحظه زودگذر در میان افکار پاک و نورانی انبیاء افکنده میشد، اما چون آنها دارای مقام عصمت بودند و با نیروی غیبی و امداد الهی تقویت میشدند خدا این خطورات زودگذر و القائات شیطانی را از صفحه افکارشان محو میکرد و آنها را در همان صراط مستقیم پیش میبرد. این تفسیر، نیز با آیات دوم و سوم مورد بحث، چندان سازگار نیست؛ چراکه قرآن این القائات شیطانی را وسیله آزمایش کافران و آگاهی مؤمنان میشمرد در حالی که خطورات قلبی پیامبران که به زودی محو میشود چنین اثری نمیتواند داشته باشد. از مجموع آنچه گفتیم روشن میشود: تفسیر اول از همه مناسبتر است، که در حقیقت اشاره به فعالیتهای شیاطین و وسوسههای آنها در برابر برنامههای سازنده انبیاء است؛ چراکه آنها همیشه میخواستند با القائات خود این برنامهها و تقدیرها را بر هم بزنند، اما خدا مانع از آن میشد.»[۲۱]. |
2. آیت الله محمد تقی مصباح یزدی؛ |
---|
آیت الله مصباح یزدی در کتاب «آموزش عقائد» در اینباره گفتهاند:
در یکی از استدلالات قرآنی بر عصمت انبیاء(ع) آمده است که ایشان، از «مُخْلَصین» هسنتد و شیطان را طمعی در آنان نیست در صورتی که در خود قرآن کریم تصرفاتی برای شیطان در مورد انبیاء(ع) ذکر شده است: از جمله در آیه ۵۲ از سوره حج نوعی القائات شیطانی برای همه انبیاءثابت میکند زیرا میفرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ﴾[۲۲]. پاسخ این است که در این آیه، تصرفی که موجب مخالفت انبیاء(ع) با تکالیف الزامی شود به شیطان، نسبت داده نشده است؛ زیرا آیه مذکور، مربوط به کارشکنیهایی است که شیطان در مورد فعالیتهای همه انبیا(ع) میکند و اخلالهایی است که در راه تحقق یافتن آرزوهای ایشان در مورد هدایت مردم، انجام میدهد و سرانجام، خدای متعال مکر و حیلههای وی را ابطال، و دین حق را استوار میسازد. [۲۳]. |
3. حجت الاسلام و المسلمین جعفر انواری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در اینباره گفتهاند:
«خدای متعال در سوره حج خطاب به پیامبرش چنین میفرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾، [۲۴]. استدلال به این آیه شریفه برای نفی عصمت پیامبران ناکارآمد است. در تفسیر این آیه، توجه به مفهوم واژه ﴿تَمَنَّى﴾ و ﴿أُمْنِيَّتِهِ﴾ نقش کلیدی دارد. برخی لغتشناسان آن را به معنای آرزو دانستهاند[۲۵] و برخی دیگر در تبیین معنای این واژه، از قرائت سخن گفتهاند[۲۶]. عدهای نیز هر دو معنا را آوردهاند[۲۷]. بررسی موارد کاربرد این واژه در قرآن، میتواند در دستیابی به معنای قرآنی آن، به ویژه در آیه مورد بحث، نقش بسزایی داشته باشد. برخی از این آیات عبارتاند از:﴿أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى﴾[۲۸]؛ ﴿وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ...﴾[۲۹]. دیگر آیاتی که ماده ﴿تَمَنَّى﴾ و ﴿أُمْنِيَّتِهِ﴾ در آنها به کار رفته است، عبارتاند از: آیات ۹۴، ۹۵ و ۱۱۱ سوره بقره؛ آیه ۱۴۳ سوره آل عمران، آیات ۳۲ و ۱۲۳ سوره نساء؛ آیات ۶ و ۷ سوره جمعه. با دقت در مفهوم این آیهها، میتوان ادعا کرد که ﴿تَمَنَّى﴾ در قرآن، تنها به معنای آرزو آمده است و معنای «قرائت»، با هیچ کدام از این آیهها تناسب و همخوانی ندارد. آن دسته از مفسرانی که این واژهها را به معنای «قرائت» دانستهاند، به این شعر حسان بن ثابت[۳۰] استناد جستهاند: تَمَنَّى كتابَ اللهِ أَوَّلَ لَيْلِهِ *** و آخِرَه لاقَى حِمامَ المَقادِر؛ «در اول شب به تلاوت کتاب خدا پرداخت.»... اینسان استناد به این شعر، نادیده انگاشتن معنای قرآنی این واژه است. چگونه یک شعر میتواند آیه قرآنی را از معنای ظاهری خود برگرداند. حتی اگر «تمنی» به معنای قرائت هم باشد، باز دلالتی بر نفی عصمت پیامبران نخواهد داشت؛ زیرا یکی از چند معنای ذیل مواد است:
با نگرشی به آیات پیش و پس از این آیه شریفه، یعنی آیات ۴۴ تا ۵۵ سوره حج، به دست میآید که شیطان با شبههپراکنی میخواهد آرزوی پیامبران را در هدایتیابی مردم ناکام گذارد؛ اما خداوند با از میان بردن این شبههها و استوار ساختن آیات خود، راه را برای عملی شدن این آرزوی پیامبران باز میگذارد[۳۸]. در نتیجه، این آیه نه تنها عصمت پیامبران را نفی نمیکند، بلکه خود دلیلی بر اثبات عصمت آنان به شمار میآید؛ زیرا در این آیه بر استحکام پایههای وحی در برابر کارشکنیهای شیاطین تأکید شده است و این گویای آن است که گزند آنان، هیچگونه آسیبی به وحی وارد نمیسازد»[۳۹]. |
4. حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر مهر» در اینباره گفتهاند:
«آیه ۵۲ سوره حج در حقیقت تسلی خاطری به پیامبر اسلام میدهد که اگر مشرکان شیطان صفت با تو مخالفت میورزند و در تخریب آیات الهی میکوشند این چیز تازهای نیست. شیطانها در برابر همه پیامبران الهی ایستادند، ولی خدا از پیام آوران و آیات خود حمایت و نقشههای آنان را خنثی و آیات خود را تثبیت میکند. مفسران قرآن در مورد آیه مذکور سه تفسیر ارائه کردهاند:
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است»، سوره حج، آیه۵۲.
- ↑ ر.ک: احمد بن محمد فیومی مقری، المصباح المنیر، ص۵۸۲؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۱۱.
- ↑ ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۱۷۳۱.
- ↑ ر.ک: احمل بن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج۵، ص۲۷۶؛ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «منی».
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۳.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.
- ↑ ر.ک: عبدالمنعم احمد تغلیب، فتح الرحمن، ج۴، ص۲۲۶۸.
- ↑ ر.ک: حاج سلطان جنابذی، بیان السعادة، ج۳، ص۸۱.
- ↑ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۶۶.
- ↑ ر.ک: محمد سبزواری، الجدید، ج۵، ص۳۶.
- ↑ ر.ک: مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۲۲.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۱۱۷؛ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۵۳-۱۵۶؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، ص۲۱۰ و ۲۱۱؛ ر.ک: رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر مهر، ج۶، ص۱۸۳.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ «خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲
- ↑ «تا آنچه را شیطان (در دلها) میافکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزهای ژرف به سر میبرند» سوره حج، آیه ۵۳.
- ↑ «تا آنچه را شیطان (در دلها) میافکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزهای ژرف به سر میبرند» سوره حج، آیه ۵۳.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه..». سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ «سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۵۳-۱۵۶.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه 52.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، ص210 و 211.
- ↑ «هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است»، سوره حج، آیه52.
- ↑ ر.ک: احمد بن محمد فیومی مقری، المصباح المنیر، ص۵۸۲؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۱۱.
- ↑ ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۱۷۳۱.
- ↑ ر.ک: احمل بن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج۵، ص۲۷۶؛ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «منی».
- ↑ «مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟» سوره نجم، آیه ۲۴.
- ↑ «و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو میکردند پگاهان میگفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ میدارد و (یا) تنگ میگرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو میبرد، آوخ! گویی کافران رستگار نمیگردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.
- ↑ ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۱۷۳۱. البته خلیل، از حسان بن ثابت، به عنوان شاعر این بیت، نامی به میان نیاورده است.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۳.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.
- ↑ ر.ک: عبدالمنعم احمد تغلیب، فتح الرحمن، ج۴، ص۲۲۶۸.
- ↑ ر.ک: حاج سلطان جنابذی، بیان السعادة، ج۳، ص۸۱.
- ↑ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۶۶.
- ↑ ر.ک: محمد سبزواری، الجدید، ج۵، ص۳۶.
- ↑ ر.ک: مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۲۲.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۱۱۷.
- ↑ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر مهر، ج۶، ص۱۸۳.