آیه اقامه وجه
مقدمه
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ[۱].
سیاق آیات قبل، به توصیف مردمان بیایمان میپردازد و انگاره باطل آنها را نفی میکند که بدون تدبّر، از بزرگان و مشایخ خود دنبالهروی میکنند و هر فساد و فحشایی را که آنان امر مینمایند، نازل منزله امر الهی دانسته و مرتکب میشوند. خداوند درباره آنها میفرماید: «پروردگار هرگز امر به فحشا نمیکند». از آنجا که بالاترین فساد و فحشاء، انحراف اعتقادی است که ریشه همه انحرافات و فسادهای دیگر است، آیه مورد استدلال به اصلی کلی در شرائع الهی اشاره میکند که خداوند به اعتدال فطری و حرکت بر محور عدل و داد امر نموده است. سپس آیه شریفه راه پیروی از این اصل را توجه کردن دلهای مؤمنین به سوی خداوند بیان میدارد؛ اینکه راه روشن زندگی، خالص گردانیدن دل برای پروردگار و تسلیم محض او بودن است. با توجه به آنکه مراد از مسجد در آیه مکانی است که کمال خضوع و رفع همه انانیتها و ذکر کامل الهی در آن میشود، بیوت انبیاء و اولیای الهی (ع) بالاترین مصداق مسجد است. تنها در این صورت است که سیاق آیه با ادامه آن مطابقت دارد: وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.
نتیجه آنکه: خداوند برای نجات از همه نوع فساد فکری و عملی، امر به اقامه صورت دل به آستان ولایت و تولی به ولایت اولیای الهی (ع) مینماید؛ زیرا تنها در این صورت است که شخص از شر شیطان و نفس اماره در امان و عبادت و دعای او به درگاه الهی نتیجهبخش است.[۲]
حد وسط در این آیه شریفه، ضرورت استقراردائمی انسانها بر قسط و عدل در عمل و نظر است تا سعادت ابدی برای آنان فراهم گردد. برای استقرار بر این مقام، مردم نیازمند اسوههای عملی و موازین الهی هستند تا بتوانند در زندگی راه صلاح را از فساد تشخیص دهند و گرفتار طاغوتهای هادینما نگردند. صورت منطقی این برهان را به اشکال گوناگون میتوان بیان کرد. برای نمونه به یک مورد آن اشاره مینماییم:
ضرورت اسوه قرار دادن امام
اولاً، در آیه مورد استدلال، خداوند برای استقرار بر قسط، امربه تطبیق برنامههای زندگی نظراً و عملاً با مسجد نموده است: قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ.
ثانیاً، مسجد حقیقی که محل عبادت خالصانه پروردگار است، قلب مطهر امام است: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ[۳]
نتیجه آنکه: خداوند برای استقرار انسانها بر قسط، امر به تطبیق روی دل با امام نموده است. به عبارت دیگر، امام اسوه انسانها در همه زمانها است[۴].
دوام حضور عینی امام در همه دوران
با توجه به نتیجه به دست آمده میگوییم:
اولاً، امام اسوه انسانها در همه زمانها است.
ثانیاً، کسی که اسوه در همه زمانها است، باید همیشه در میان انسانها حضور داشته باشد تا حجتی عینی برای مردمان باشد و باب قرائتهای گوناگون از کتاب خدا و دین الهی را ببندد.
نتیجه آنکه: امام باید در همه دوران در میان مردم حضور عینی داشته باشد.[۵]
علم و عصمت الهی امام
عیناً همین شکل قیاس اقترانی را میتوان برای اثبات علم و عصمت الهی امام تشکیل داد؛ به این ترتیب که بگوییم:
اولاً، امام اسوه بشریت در همه دوران است.
ثانیاً، اسوه در مسیر توحید، باید مؤیَّد و معصوم از ناحیه پروردگار باشد.
نتیجه آنکه: امام باید مؤیَّد و معصوم و در نتیجه، منصوص از طرف خداوند باشد[۶].
پرسش مستقیم
آیه اقامه وجه چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۴۱۵.
- ↑ «(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود» سوره نور، آیه ۳۶.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶، ص۴۳۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۴۳۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶، ص۴۳۵.