آیه نعیم در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

خداوند در آیات متعدد قرآن اشاره به بازخواست الهی از نعمت‌های خود در روز قیامت می‌نماید که آیه ۸ سوره تکاثر از آن جمله است. مسلماً اگر مراد از «نعیم» در آیه شریفه، نعمت‌های دنیوی و مادی باشد، با کرامت الهی سازگار نیست؛ زیرا سؤال شخص کریم از انعامی که نموده عقلاً قبیح است. بنابراین، باید دقت نمود که در پس این بازخواست الهی که با تأکیدهای متعدد می‌فرماید: ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[۱]، چه نکته‌ای نهفته است؟

اولاً، اگر نعمت الهی مطابق با اهداف خلقت مورد استفاده قرار نگیرد، مسلماً به نقمت تبدیل می‌شود؛ لذا ضروری است که انسان هر یک از نعمت‌ها را تحت امر خداوند و آن گونه که او مقرر نموده استفاده کند تا تبدیل به نقمت نشود؛ زیرا در غیر این صورت، مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. بر این اساس، برای تبیین نحوه و شیوه استفاده از نعمت‌ها، لازم است تا ولیّ خدا در بین مردم باشد و ایشان را راهنمایی نماید تا از نعمت‌های الهی مطابق خواست خداوند استفاده نمایند.

ثانیاً، با توجه به معنای لغوی «نعیم» روشن می‌گردد که مهم‌ترین و برجسته‌ترین نعمتی که در روز قیامت از آن سؤال می‌گردد، نعمت هدایت و ولایت است. به عبارت دیگر، در پرتو این نعمت است که سایر نعمت‌ها معنا پیدا می‌کنند. بر این اساس، اگر کسی نعمت ولایت و هدایت امام را نپذیرفته باشد، در حقیقت اولین و بالاترین نعمت الهی بر بشریت را منکر شده است.

بنابراین، نعمت وجود اولیای الهی (ع) در میان بشریت، بالاترین نعمتی است که با بهره‌مندی از آن، سایر نعمت‌ها نعمت محسوب می‌شوند و در غیر این صورت، نقبت خواهند بود. در بیان معصومین (ع) نیز، منظور از نعیم در این آیه، وجود مبارک امامان معصوم (ع) و تولی به ولایت آنان تفسیر شده است[۲].

شکل منطقی برهان

چنان‌که در طی برهان گذشت، استدلال به این آیه شریفه را می‌توان به دو بیان تقریر نمود که حدّ وسط در اولی نعمت ولایت و در دوّمی شیوه استفاده از نعم الهی است. در عین حال، با استفاده از مطالبی که بیان گردید، می‌توان با حدّ وسط قراردادن موضوع منّت‌گذاری، بیان منطقی دیگری ارائه نمود که در ادامه بیان می‌گردد.

شکل منطقی اول

خداوند در قرآن از نعم گوناگون خود سخن به میان آورده است؛ چنان‌که فرمود: ﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا[۳].

اما نعمت حقیقی که سایر نعمت‌ها در پرتو آن، نعمت و در غیر این صورت نقمت هستند، نعمت ولایت است. بنابراین، آیه شریفه اشاره به بازخواست الهی از نعمت تولّی ولایت امام دارد. در نتیجه، شکل منطقی برهان را می‌توان به صورت زیر بیان کرد: اولاً، نعمت حقیقی، تولّی به ولایت الهی است. ثانیاً، تولّی به ولایت الهی، منحصراً با تولّی به ولایت امام معصوم حاصل می‌گردد. نتیجه آنکه: نعمت حقیقی، منحصراً با تولّی به ولایت امام معصوم حاصل می‌گردد. و با توجه به آنکه تولی به ولایت امام، مستلزم وجود دائمی امام حاضر در میان امّت است، بنابراین، ضرورت وجود امام معصوم در همه اعصار ثابت می‌گردد[۴].

شکل منطقی دوّم

با توجّه به آنکه انسان‌ها ذاتاً آگاه به شیوه استفاده از نعم الهی نیستند، عقل حکم می‌کند که برای شکر نعم الهی باید به دنبال آموختن شیوه استفاده از آنها بروند. از سوی دیگر، این‌گونه علوم با تحصیل متعارف حاصل نمی‌گردد. ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۵].

در نتیجه، ضرورت وجود نعمت امام معصوم (به عنوان تنها معلم شیوه شکر نعمت‌های الهی) در بین مردم ثابت می‌گردد. در نتیجه، شکل منطقی برهان را می‌توان به صورت زیر بیان کرد: اولاً، لازمه استفاده صحیح از نعمت‌های الهی، تعلّم از صاحب نعمت است. ثانیاً، تعلّم از صاحب نعمت، تنها از طریق امام معصوم حاصل می‌گردد. نتیجه آنکه: استفاده صحیح از نعمت‌های الهی، تنها از طریق امام معصوم حاصل می‌گردد.

لازم به توضیح است که چون انسان‌ها دائماً نیازمند فراگیری شیوه استفاده از نعم الهی هستند و در غیر این صورت کافر به نعم الهی می‌باشند، بنابراین، بالاترین نعمت در میان امّت، وجود امام معصوم برای تعلیم شکر نعم الهی است[۶].

شکل منطقی سوم

آیه نعیم، با مقدّمات عقلی، برهان کاملی بر ضرورت امامت عامه و وجوب عقلی حضور دائمی امام معصوم در میان مردم است. صورت منطقی این برهان را می‌توان به انحای گوناگون و با استفاده از آیات دیگر بیان کرد. ذیلاً صورت دیگری که حدّ وسط در آن قبح منّت‌گذاری صاحب نعمت بر نعمت‌داران است، بیان می‌گردد و سایر حدّ وسط‌ها را با استفاده از همین صورت می‌توان تبیین نمود.

«نعیم» در آیه، نعمت خاصی است که روح سایر نعم الهی است

اولاً، اگر مراد از نعیم در آیه، همه نعم کوچک و بزرگ پروردگار باشد، آن‌گاه خداوند کریم بر بندگانش که میهمان خوان کرم او هستند، منّت نهاده است.

ثانیاً، منّت‌نهادن کریم بر میهمان عقلاً قبیح است و به طریق اولی، از خداوند قبیح‌تر و محال است.

نتیجه آنکه: نعیم در آیه، همه نعمت‌های الهی نیست؛ بلکه نعمتی است که به واسطه آن، عبد، محبوب و میهمان پروردگار در بهره‌مندی از نعم او می‌گردد. به عبارت دیگر، نعیم در آیه، نعمتی است که به واسطه آن، سایر نعمت‌ها نعمت و در غیر این صورت، نقمت محسوب می‌گردند[۷].

مراد از نعیم در آیه، ولایت امام معصوم است

این قسمت را می‌توان با بهره‌گیری از آیات صراط مستقیم و روایاتی که در بیان صراط مستقیم وارد شده استفاده کرد و اینکه نعمت حقیقی نعمتی است که زوال و بوار در آن راه ندارد و به واسطه آن، عبد، مطیع و محبوب و میهمان پروردگار در بهره‌مندی از نعم الهی قرار می‌گیرد؛ چنان‌که در آیه زیر به این مطلب اشاره شده است: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۸].

شکل منطقی برهان به این ترتیب است:

اولاً، نعیم در آیه، افضل و اعظم نعم الهی است که به واسطه آن، عبد، مطیع و محبوب و میهمان خداوند قرار می‌گیرد.

ثانیاً، چنین نعمتی، تولّی به ولایت امام برحق و معصوم و منصوص از طرف پروردگار است.

نتیجه آنکه: نعیم در آیه شریفه، تولّی به ولایت امام معصوم و منصوص از طرف خداوند می‌باشد[۹].

اثبات امامت عامّه و ضرورت حضور دائمی امام معصوم در میان مردم

با مقدّمات عقلی و با کمک نتایج به دست آمده، می‌توان امامت عامه و ضرورت حضور دائمی امام در میان مردم و وجوب تولّی به ولایت آنان را در همه دوران اثبات نمود. شکل منطقی این برهان به صورت قیاس استثنایی به ترتیب زیر است:

اولاً، اگر نعیم در آیه، تولّی به ولایت امام است، حضور دائمی امام زنده در میان مردم عقلاً واجب است؛ زیرا قبول ولایت میّت معنا ندارد؛ چنان‌که در ولایت صغار و مجانین و محجوران، این قاعده جاری است.

ثانیاً، مقدمه قیاس استثنایی ثابت است و می‌گوییم: با استفاده از نتیجه قیاس قبل، تولّی به ولایت امام واجب است.

نتیجه آنکه: حضوردائمی امام حیّ و معصوم و منصوص از طرف پروردگار در میان مردم، عقلاً واجب است[۱۰].

پرسش مستقیم

آیه نعیم چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
  2. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۱۱.
  3. «و اگر نعمت (های) خداوند را برشمارید نمی‌توانید آن (ها) را به شمار آورید» سوره نحل، آیه ۱۸.
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۳۳.
  5. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  6. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۳۳.
  7. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۳۴.
  8. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  9. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۳۵.
  10. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۳۵.