ابوحرب بن ابی‌الاسود دوئلی

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

حرب بن ابی اسود دؤلی

حرب بن أبی الأسود الدولی[۱]، در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از کتاب تأویل الآیات الظاهرة واقع گردیده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى النَّوْفَلِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ مِهْرَانَ عَنْ يَحْيَى بْنِ حَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَى حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ عَمِّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ النَّبِيَّ(ص) لَمَّا نَزَلَتْ ﴿فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ[۲] َ أَيْ بِعَلِيٍّ كَذَلِكَ حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ(ع)»[۳].[۴]

شرح حال راوی

در نام راوی تحریف رخ داده و کلمه «ابو» از آغاز آن افتاده است و صحیح آن، أبو حرب بن أبی الأسود الدؤلی أو الدیلی[۵] است، به قرینه روایتش از عموی خودش.

مزی از رجالیان معروف سنی در ترجمه أبو حرب بن أبی الأسود الدیلی نوشته است: روی...عن أبیه، عن أبی ذر، و عن عمه، عن أبی ذر[۶].

نام راوی در کتب رجال شیعه عنوان نشده؛ ولی در رجال سنی ذکر گردیده و در اسناد شماری از احادیث نیز واقع شده است؛ از جمله حدیث طولانی وصایای پیامبر اکرم(ص) به ابوذر غفاری[۷] وحدیث أصدق لهجة درباره ابوذر[۸].

در نام راوی اختلاف است: برخی معتقدند «ابو حرب» نام اوست[۹] و به باور برخی، اسم او «محجن» یا «عطاء» بوده است[۱۰] و «ابو حرب» کنیه وی است. وی پسر ابو الأسود دؤلی است؛ عالم نحوی معروفی که از اصحاب امام علی(ع) بوده و علم نحو را از آن حضرت فراگرفته است[۱۱] و در جنگ جمل نیز حضور داشته است[۱۲].

ابو حرب بن أبی الأسود از قراء بصره بود[۱۳] و گفته شده از جانب حجاج بن یوسف ثقفی والی جوخی[۱۴] بوده است[۱۵].[۱۶]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت راوی اطلاعی در دست نیست؛ اما گفته شده او در سال ۱۰۸ یا ۱۰۹ هجری قمری در گذشته است. ابن سعد او را از طبقه دوم راویان به شمار آورده است[۱۷].[۱۸]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، راوی از امام علی(ع)[۱۹]، پدرش ابو الأسود دؤلی، عمویش «عبدالله بن عمر»، عبدالله ابن فضالة اللیثی، عبدالله بن قیس البصری، عمیرة بن یثربی الضبی و...[۲۰] روایت کرده است و افرادی مانند داوود بن أبی هند، عثمان بن عمیر، قتاده، عبدالملک بن أعین، حمران بن أعین، علی بن حسین بن عون بن أبی حرب، وهب بن عبدالله الهنائی، سالم بن أبی جعد، ابو وهب سیف بن وهب، عبدالملک بن جریج، عثمان بن قیس البجلی و...[۲۱] از ایشان روایت کرده‌اند.[۲۲]

مذهب راوی

رجالیان سنی، هیچ به مذهب راوی اشاره‌ای نکرده‌اند و سکوتشان قرینه‌ای بر سنی بودن ایشان است؛ لکن به دو قرینه، تشیع وی استظهار می‌گردد و افزون بر آن، مضامین روایاتش نیز تشیع او را تأیید می‌نمایند:

  1. طبری امامی او را از شخصیت‌هایی می‌داند که از جانب اهل سنت، رافضی عنوان شده‌اند[۲۳].
  2. پدرشان ابو الأسود الدوئلی از یاران امیرمؤمنان(ع) بوده و در جنگ جمل نیز در سپاه آن حضرت حضور داشته است، چنانکه گذشت.
  3. مضامین روایات ایشان؛ نمونه‌ها:
    1. «... عَنْ أَبِي حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ(ص) يَقُولُ مِنْ شَرِّ خَلْقِ اللَّهِ خَمْسَةٌ إِبْلِيسُ وَ ابْنُ آدَمَ الَّذِي قَتَلَ أَخَاهُ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ وَ رَجُلٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ رَدَّهُمْ عَنْ دِينِهِمْ وَ رَجُلٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُبَايَعُ عَلَى كُفْرٍ عِنْدَ بَابِ لُدٍّ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُ مُعَاوِيَةَ يُبَايَعُ عِنْدَ بَابِ لُدٍّ ذَكَرْتُ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَلَحِقْتُ بِعَلِيٍّ(ع) فَكُنْتُ مَعَهُ»[۲۴].
    2. نقل حدیث منا شده: «... حَدَّثَنَا أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيِّ، عَنْ أَبِيهِ أَبِي الْأَسْوَدِ، قَالَ: لَمَّا طَعَنَ أَبُو لُؤْلُؤَةَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، جَعَلَ الْأَمْرَ بَيْنَ سِتَّةِ نَفَرٍ: عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)، وَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ، وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، وَ طَلْحَةَ، وَ الزُّبَيْرِ، وَ سَعْدِ بْنِ مَالِكٍ، وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ مَعَهُمْ يَشْهَدُ النَّجْوَى وَ لَيْسَ لَهُ فِي الْأَمْرِ نَصِيبٌ، وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوا لِذَلِكَ بَيْتاً، وَ يُغْلِقُوا عَلَيْهِمْ بَابَهُ... قَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ(ع): إِنِّي أُحِبُّ أَنْ تَسْمَعُوا مِنِّي قَوْلًا أَقُولُ لَكُمْ. قَالُوا: قُلْ يَا أَبَا الْحَسَنِ. قَالَ: فَإِنِّي أَسْأَلُكُمْ بِاللَّهِ الَّذِي ﴿يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ[۲۵] هَلْ فِيكُمْ مِنْ رَجُلٍ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):" أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي" غَيْرِي قَالُوا: اللَّهُمَّ لَا»[۲۶].
  4. «... أَبِي حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ: وَ اللَّهِ لَأَذُودَنَ بِيَدَيَ هَاتَيْنِ الْقَصِيرَتَيْنِ عَنْ حَوْضِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْدَاءَنَا، وَ لَأُورِدَنَّهُ أَحِبَّاءَنَا»[۲۷].
  5. "عن أبي حرب بن أبي الأسود قال: أرسل الحجاج إلي يحيي بن يعمر العدواني فقال: بلغني عنك أنك تزعم أن الحسن و الحسين من ذرية النبي تجد ذلك في كتاب الله، و قد قرأته من أوله إلي آخره فلم أجده. قال: ألست تقرأ في سورة الأنعام: ﴿وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ[۲۸] حتى بلغ إلى ﴿وَيَحْيَى وَعِيسَى[۲۹] قال: بلى. قال: أ فليس عيسى من ذرية إبراهيم و ليس له أب؟ قال: صدقت[۳۰].
  6. «عَنْ أَبِي حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّئَلِيِّ قَالَ: شَهِدْتُ الزُّبَيْرَ خَرَجَ يُرِيدُ عَلِيّاً، فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: أَنْشُدُكَ اللَّهَ: هَلْ سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ: تُقَاتِلُهُ وَ أَنْتَ لَهُ ظَالِمٌ؟ فَقَالَ: لَمْ أَذْكُرْ، ثُمَّ مَضَى الزُّبَيْرُ مُنْصَرِفاً»[۳۱].

تنها اشکالی که می‌‌توان در مورد مذهب راوی ذکر کرد، این است که طبق گزارش‌های موجود، وی از جانب حجاج بن یوسف ثقفی که عداوت او با شیعیان آشکار است، والی جوخی بود که در پاسخ می‌‌توان گفت که عهده‌دار ولایت شدن، ملازمتی با هم‌عقیده بودن با حاکمان ستمکار ندارد و در تاریخ تشیع، افراد متعددی را می‌‌توان یافت که از شیعیان بودند؛ اما در مناصب حکومتی حاکمان ستمگر مشغول به کار و فعالیت بوده‌اند؛ حتی برخی از آنان از جانب امامان(ع) دستور داشتند که در پست‌های حکومتی حاکمان جور باقی بمانند و از این راه، مشکلات شیعیان را رسیدگی نمایند: قاسم بن عروة وزیر منصور عباسی بود[۳۲]؛ علی بن ابی نصر کوفی نیز وزیر مهدی عباسی بود[۳۳]؛ عبدالله بن سنان کوفی منصب خازنی منصور، مهدی، هادی و هارون عباسی را بر عهده داشت[۳۴]؛ فضل بن سلیمان بغدادی نیز کاتب منصور و مهدی عباسی بود[۳۵]؛ حسن بن راشد کوفی[۳۶]، عیسی بن روضه[۳۷]، محمد بن اسماعیل بن بزیع، احمد بن حمزة بن بزیع[۳۸] و... از شخصیت‌هایی هستند که مناصب مختلف حکومتی را در دستگاه حاکمان عباسی بر عهده داشته‌اند و این در حالی است که همه شخصیت‌های نامبرده، از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) بوده‌اند و از شیعیان شمرده می‌شوند، بنابراین در مورد «ابو حرب بن أبی الأسود» نیز صرف اینکه او از جانب حجاج بن یوسف والی جوخی بود، تلازمی با شیعه نبودن وی ندارد.[۳۹]

جایگاه حدیثی راوی

ابو حرب بن ابی الأسود روایاتی چند در منابع شیعی متقدم از جمله تفسیر العیاشی[۴۰]، الخصال شیخ صدوق[۴۱]، الأمالی شیخ طوسی[۴۲]، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب[۴۳]، الإیضاح[۴۴] (فضل بن شاذان) و... دارد؛ اما در کتب رجالی شیعه عنوان نشده و هیچ کدام از رجالیان از او ذکری به میان نیاورده و وی را مهمل گذاشته‌اند؛ ولی رجالیان سنی، او را مدح و توثیق کردند که از باب "الفضل ما شهد به الأعداء" از راویان ثقه شمرده می‌شود.

ابن سعد: کان معروفاً وله أحادیث[۴۵].

ابن قتیبه: کان عاقلاً، شاعراً[۴۶].

ابن عبدالبر، ذهبی، ابن حبان و ابن حجر عسقلانی او را توثیق کردند[۴۷].[۴۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: أعیان الشیعه، ج۲، ص۳۲۰، ش۱۴۲۱؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۳۵۸، ش۱۶۷۷۶؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۲۷۳، ش۲۰۷. ب. منابع سنی: الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۶؛ طبقات خلیفه، ص۳۵۴؛ الکنی جزء من التاریخ الکبیر، ص۲۳، ش۱۸۱؛ الکاشف، ج۲، ص۴۱۸، ش۶۵۷۴؛ تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۸۲، ش۸۰۷۳؛ تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۶۱، ش۸۳۷۳؛ الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۸، ش۱۶۲۶؛ الثقات (ابن حبان)، ج۵، ص۵۷؛ تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۲۳۱، ش۷۳۰۵؛ الإکمال، ص۶۱۱، ش۱۴۳۱.
  2. و اگر تو را (هم نزد خود) ببریم باز هم از آنان انتقام خواهیم گرفت سوره زخرف، آیه ۴۱.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۶۳ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۵۴۳. این روایت در المناقب ابن شهر آشوب از ابوحرب بن أبی الأسود از عمر بن خطاب از پیامبر(ص) گزارش شده است. (المناقب (ابن شهرآشوب)، ج۳، ص۲۱۹).
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 251.
  5. تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۳۷، ش۷۲۰۹: أبو الأسود الدیلی، و یقال الدولی البصری.
  6. تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۲۳۱، ش۷۳۰۵.
  7. الأمالی (طوسی)، ص۵۲۵-۵۳۹، ح۱۱۶۲: ...حدثنی أبو حرب بن أبی الأسود الدؤلی، عن أبیه أبی الأسود، قال: قدمت الربذة فدخلت علی أبی ذر جندب بن جنادة فحدثنی أبوذر قال: دخلت ذات یوم فی صدر نهاره علی رسول الله(ص) فی مسجده، فلم أر فی المسجد أحدا من الناس إلا رسول الله(ص) و علی(ع) إلی جانبه جالس، فاغتنمت خلوة المسجد، فقلت: یا رسول الله! بأبی أنت و أمی! أوصنی بوصیة ینفعنی الله بها فقال: نعم و أکرم بک یا أباذر! إنک منا أهل البیت و إنی موصیک بوصیة إذا حفظتها فإنها جامعة لطرق الخیر و سبله، فإنک إن حفظتها کان لک بها کفلان: یا أباذر اعبد الله کأنک تراه، فإن کنت لا تراه فإنه یراک....
  8. عن عثمان بن عمیر، عن أبی حرب بن أبی الأسود الدیلی، عن عبدالله بن عمر قال: سمعت رسول الله(ص) یقول: ما أقلت الغبراء و لا اظلت الخضراء من رجل أصدق من أبی ذر. (الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۸؛ البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۸۵؛ مسند أحمد، ج۲، ص۱۶۳).
  9. طبقات خلیفه، ص۳۵۴.
  10. تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۸۲، ش۷۰۷۳: أبو حرب بن أبی الأسود الدیلی البصری ثقة قیل اسمه محجن و قیل عطاء.
  11. ر.ک: الأغانی، ج۱۲، ص۴۸۲: عن جعفر بن أبی حرب بن أبی الأسود الدؤلی، عن أبیه قال: قیل لأبی الأسود: من أین لک هذا العلم؟ -یعنون به النحو- فقال: أخذت حدوده عن علی بن أبی طالب(ع).
  12. تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۳۸، ش۷۲۰۹: و هو أول من تکلم فی النحو. و قال الواقدی: کان ممن أسلم علی عهد النبی(ص) و قاتل مع علی یوم الجمل.
  13. تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۲۳۱، ش۷۳۰۵.
  14. {{عربی|جوخی: جوخا: نهر علیه کورة واسعة فی سواد بغداد، بالجانب الشرقی منه الراذان، و هو بین خانقین و خوزستان: قالوا: و لم یکن ببغداد مثل کورة جوخا، کان خراجها ثمانین ألف درهم. (مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، ج۱، ص۳۵۵).
  15. المعارف (ابن قتیبه)، ص۴۳۵: ولاه الحجاج جوخا، فلم یزل علیها، حتی مات الحجاج؛ نیز ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۶۱، ش۸۳۷۳.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 251-253.
  17. الثقات (ابن حبان)، ج۵، ص۵۷؛ تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۸۲، ش۸۰۷۳؛ الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۶.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 253.
  19. مناقب الإمام أمیرالمؤمنین (محمد بن سلیمان الکوفی)، ج۲، ص۵۵، ح۵۴۳: عن أبی حرب بن أبی الأسود أن علیا لما قدم البصرة دخل إلی بیت المال فنظر إلیه ثم أضرط به و قال: غری غیری؛ غری غیری؛ ابن اثیر در النهایه: و منه حدیث علی: أنه دخل بیت المال فأضرط به ای إستخف به. (ج ۳، ص۸۴).
  20. الأمالی (طوسی)، ص۱۷۲، ح۲۸۸؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۵۴۳؛ مسند احمد، ج۲، ص۱۶۳؛ تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۲۳۱، ش۷۳۰۵.
  21. سنن الدارمی، ج۱، ص۳۲۵؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۵، (ح ۱۵۶) و ۱۷۴، (ح ۵۲۵)؛ المستدرک (حاکم نیشابوری)، ج۳، ص۱۴۰؛ الأمالی (طوسی)، ص۲۸۸، (ح ۱۷۲)، ۵۱۴، (ح ۱۱۲۵) و ۵۲۵، (ح ۱۱۶۲)؛ الخصال، ج۱، ص۳۱۹، ح۱۰۴؛ تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۲۳۱، ش۷۳۰۵.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 254.
  23. المسترشد، ص۲۰۸: و ممن ینسب إلی الرفض من أهل البصرة... و أبو حرب بن أبی الأسود الدئلی.
  24. الخصال، ج۱، ص۳۰۹، ح۱۰۴.
  25. و او در آسمان‌ها و زمین خداوند است؛ پنهان و آشکار شما و آنچه را به دست می‌آورید می‌داند سوره انعام، آیه ۳.
  26. الأمالی (طوسی)، ص۵۵۴-۵۵۶، ح۱۱۶۹. این حدیث به حدیث منا شدة معروف است.
  27. الأمالی (طوسی)، ص۱۷۲، ح۲۸۸.
  28. سوره انعام، آیه ۸۴.
  29. و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند سوره انعام، آیه ۸۵.
  30. أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۵-۲۶۶؛ نیز ر.ک: تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۶۷، ش۵۳.
  31. المستدرک (حاکم نیشابوری)، ج۳، ص۳۶۶: هذا حدیث صحیح عن أبی حرب بن أبی الأسود؛ الأخبار الطوال، ص۱۴۷: قالوا: و إن الزبیر لما علم أن عمارا مع علی ارتاب بما کان فیه، لقول رسول الله(ص): الحق مع عمار، و تقتلک الفئة الباغیة...فقال له علی:...تقاتله و أنت له ظالم، فقال الزبیر: نعم، أنا ذاکر له.
  32. رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳۷۲، ش۶۹۵.
  33. رجال الطوسی، ص۲۶۶، ش۳۸۲۷.
  34. رجال النجاشی، ص۲۱۴، ش۵۵۸.
  35. رجال النجاشی، ص۳۰۶، ش۸۳۷.
  36. رجال البرقی، ص۲۶.
  37. رجال النجاشی، ص۲۹۴، ش۷۹۶.
  38. رجال النجاشی، ص۳۳۱، ش۸۹۳.
  39. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 254-258.
  40. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۶۷، ش۵۳.
  41. الخصال، ج۱، ص۳۱۹، ح۱۰۴.
  42. الأمالی (طوسی)، ص۱۷۲، (ح ۲۸۸)، ۵۱۴، (ح ۱۱۲۵)، ۵۲۵، (ح ۱۱۶۲) و....
  43. المسترشد، ص۲۰۸.
  44. الإیضاح، ص۳۶۷.
  45. الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۶.
  46. المعارف، ص۴۳۵.
  47. ر.ک: الکاشف، ج۲، ص۴۱۸، ش۶۵۷۴؛ تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۸۲، ش۷۰۷۳؛ تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۶۱، ش۸۳۷۳؛ الثقات (ابن حبان)، ج۵، ص۵۷۶.
  48. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 258-259.