ابوزهراء قشیری
ابوزهراء قشیری | |
---|---|
نام کامل | ابوزهراء قشیری |
جنسیت | مرد |
از قبیله | بنیقشیر |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
حضور در جنگ | فتح دمشق |
مقدمه
نام و نسب او دانسته نیست. از این رو هیثمی[۱] نیز گفته، وی شناخته شده نیست. وی از کسانی است که علامه عسکری او را صحابی ساختگی میداند. ابن حجر در صحابی بودن او تشکیک کرده و ابتدا نام او را در قسم اول کتاب خود - صحابی - آورده، ولی شرح حال او را به قسم سوم - غیر صحابی - واگذار کرده و در قسم سوم نیز گفته است: احتمال دارد ابوزهراء صحابی باشد؛ زیرا یزید بن ابی سفیان او را در فتح شام بر برخی از ولایات آنجا گماشت، در حالی که در فتوحات، غیر صحابی را امارت و فرماندهی نمیدادند[۲]. البته این سخن ابن حجر که گفته غیر صحابی را در فتوحات امارت نمیدادند، قابل خدشه است. نمونه آن، امرؤ القیس بن عدی است که به دست عمر مسلمان شد و پیش از اینکه حتی رکعتي نماز بخواند، او را حکومت و ولایت داد[۳]. ابن حجر سپس در قسم سوم کتاب خود، از قول ابن عساکر نقل کرده است که ابوزهراء قشیری، رسول خدا (ص) را درک کرد و در فتح دمشق نیز حضور داشت و در زمان خلافت عمر، از طرف یزید بن ابی سفیان عهده دار صلح با حاکمان برخی از مناطق فتح شده دمشق گردید[۴].
به گزارش طبری - از سیف بن عمر - یزید بن ابی سفیان پس از فتح دمشق، ابوزهراء قشیری را سوی بَثَنِیَّه و حَوران فرستاد تا با آنان به همان منوال و ترتیب صلح دمشق صلح کند و سپس کنترل مناطق فتح شده را عهده دار شود [۵]. بلاذری[۶] گفته است بثنیه را یزید بن ابی سفیان فتح کرد که البته سخن بلاذری با سخن ابن عساکر تنافی ندارد؛ چرا که اگر مکانی به دستور یکی از فرماندهان فتح میشد، فتح را افزون بر شخص فاتح، به فرمانده او نیز نسبت میدادند.
از ابوزهراء قشیری نقل شده است که وقتی هِرقَل از ناحیه رُهاء میرفت، خواست مردم آن منطقه را نیز با خود همراه کند. آنان همراهی نکردند و گفتند: در رهاء باشیم بهتر است. همچنین از مسلمانان نیز کناره گرفتند تا اینکه زیاد بن خنطه که صحابی رسول خدا (ص) و هم پیمان بنی عبد قصی بود به عنوان نخستین مسلمان، وارد رُهاء شد[۷]. ابن حجر گفته است عمر بن خطاب در دمشق، کسی را که شراب نوشیده بود حد زد. وقتی خبر حد خوردن شرابخوار به گوش ابوزهراء قشیری رسید، چنین سرود: صبوری کردم و زاری نکردم، در حالی که برادرانم مُردند، اما یک روز هم صبر از نوشیدن شراب ندارم. امیرمؤمنان آن را محکوم و نابود ساخت، اما دوستدارانش دور آن گریاناند[۸]. طبری گفته است ابوزهراء این اشعار را وقتی گفت که در «عام الرماده» (قحطی سال هجدهم هجری) گروهی از مسلمانان به جنگ با رومیان رفتند و عدهای از آنان به شهادت رسیدند [۹].
ابوزهراء، از طریق عبدالله از رسول خدا (ص) نقل کرده است که گروهی از مسلمانان بعد از اینکه در آتش عذاب شدند، با رحمت خدا و شفاعت شفاعت کنندگان وارد بهشت میشوند[۱۰].
نام ابوزهراء قشیری در پنج روایت از روایتهای سیف در تاریخ طبری[۱۱]، آمده است. علامه عسکری میگوید: به اتکای همین روایات طبری، ابن عساکر در تاریخ دمشق و ابن حجر در الاصابه، ابوزهراء را یکی از اصحاب رسول خدا (ص) پنداشتهاند، اما ما پس از بررسیهای عمیق در کتب رجال و تراجم، پی بردیم که نه تنها رسول خدا (ص) صحابهای به نام ابوزهراء قشیری نداشته است[۱۲]، بلکه وی اصلاً وجود خارجی ندارد و از ساختههای سیف بن عمر کذاب است[۱۳].
از جمله روایات سیف از ابوزهراء که به صورت مرسل - عن رجل من بنی قشیر - درباره فتح حمص نقل کرده، این است که گفته مردم حمص به همدیگر سفارش کردند تا فرارسیدن فصل زمستان مقاومت کنند؛ زیرا در فصل زمستان، مسلمانان به دلیل نداشتن کفش، پاهایشان قطعه قطعه میشود و در اثر گرسنگی از پا در میآیند، ولی ماجرا برعکس شد و رومیان دیدند پاهای خودشان در داخل کفشهایشان قطعه قطعه شده است[۱۴]. مرسل بودن روایات ابوزهراء -که به صورت عن رجل من بنی قشیر نقل شده. و اظهار بی اطلاعی برخی از هویت وی، سخن علامه عسکری را تقویت میکند.[۱۵]
جستارهای وابسته
- بنیقشیر (قبیله)
منابع
پانویس
- ↑ هیثمی، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ ثقفی، ج۲، ص۸۱۶؛ ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۱۹.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۳۸؛ ابن عساکر، ج۲، ص۲۵۰.
- ↑ طبری، ج۳، ص۴۴۱؛ ابن عساکر، ج۲، ص۱۳۱؛ ابن کثیر، ج۹، ص۲۹.
- ↑ بلاذری، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ طبری، ج۳، ص۶۰۲؛ ابن عساکر، ج۱۹، ص۱۴۲.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۳۸.
- ↑ طبری، ج۳، ص۵۹۹ و ج۴، ص۹۷.
- ↑ طبرانی، ج۱۰، ص۲۱۴.
- ↑ طبری، ج۳، ص۴۴۱ و ۵۹۹ و ۶۰۳-۶۰۲ و ج۴، ص۹۷.
- ↑ عسکری، عبدالله بن سبا، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ عسکری، یکصد و پنجاه، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۹۹.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «ابوزهراء قشیری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۱۳.