ابوجحیفه وهب بن عبدالله سوائی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از ابو جحیفة سوائی)
ابوجحیفه وهب بن عبدالله سوائی
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملوهب بن عبدالله بن مسلمه
جنسیتمرد
کنیهابوجحیفه
لقب
از قبیلهبنی عامر بن صعصعه
پسرعون بن وهب بن عبدالله بن مسلمه
محل تولدمدینه
محل زندگیکوفه
درگذشت۷۲ هجری، کوفه
از اصحاب
حضور در جنگ
فعالیت‌های او

آشنایی اجمالی

وهب بن عبدالله سوائی کنیه‌اش ابوجحیفه از کسانی است که رسول خدا (ص) را در خردسالی درک کرد و قبل از آن‌که به حد بلوغ برسد رسول خدا (ص) از دنیا رفت، و چون آن حضرت را زیارت کرده بود او را در زمره اصحاب رسول خدا (ص) آورده‌اند[۱]. وی از شیعیان و یاران نزدیک امیرالمؤمنین (ع) بود[۲].[۳]

ابو جحیفه در دوران حکومت حضرت سه مسئولیت حکومتی بر عهده داشت:

  1. مسئول بیت المال کوفه بود. در بسیاری از منابع به این سمت وی اشاره شده است.
  2. مسئول شرطة الخمیس بود.
  3. مسئول خمس متاع‌ها و کالاهایی بود که در جنگ به دست آمده بود.

او در همه جنگ‌های حضرت علی(ع) شرکت داشت. حضرت او را دوست داشت و به وی اطمینان می‌کرد و او را «وهب الخیر» و «وهب الله» نامید[۴].[۵]

سید رضی در نهج البلاغه روایتی را از قول او نقل می‌کند: ابوجُحَیفه گوید از امیرمؤمنان ـ درود خدا بر او ـ شنیدم که می‌فرمود: نخستین جهادی که در آن شکست می‌خورید، جهاد با دست‌هایتان است و آن‌گاه جهاد با زبانتان و سپس جهاد با قلبتان. پس از آنکه قلباً کار نیک را نشناسد و از کار زشت بیزاری نجوید، واژگونه شود، پس ارزش‌ها در دیدگاه او سقوط کند و پستی‌ها اوج گیرد[۶].[۷]

ابوجحیفه و غدیر خم

حضور ابوجحیفه در سفر حج رسول خدا(ص) باعث شد که وی شاهد واقعه غدیر خم، پس از مراسم حج باشد که در آن علی(ع) به عنوان خلیفه پس از پیامبر(ص) معرفی شد. علامه امینی در کتاب شریف الغدیر ابوجحیفه را جزو ۱۰۹ نفر از صحابه معرفی می‌کند که حدیث غدیر خم را در خلافت و ولایت علی(ع) نقل کرده‌اند. درباره وی می‌نویسد: «ابوجحیفه وهب بن عبدالله سوائی که به او «وهب خیر» گفته می‌شود و در سال ۷۴ هجری از دنیا رفته، حدیث غدیر را نقل کرده است. حدیث وی را حافظ ابن عقده در حدیث ولایت با سند خود نقل نموده است»[۸].

ابوجحیفه افزون بر روایت حدیث غدیر، راوی حدیثی است که رسول خدا(ص) خلفای پس از خود را دوازده نفر دانسته است این روایت در منابع شیعه[۹] و اهل سنّت از ابوجحیفه و جابر بن سمره نقل شده است.

عون بن ابی جحیفه از پدرش نقل می‌کند که همراه عمویم نزد پیامبر(ص) بودم در حالی که حضرت سخنرانی می‌کرد، پس فرمود: همیشه امر امّتم بر نیکی است تا این که دوازده خلیفه بیایند و خلافت کنند[۱۰]. سپس صدای خود را کوتاه کرد. به عمویم که جلو من بود گفتم: چه فرمود پیامبر ای عمو؟ گفت: ای فرزند! فرمود: همه آنها از قریش هستند[۱۱].[۱۲]

مرگ ابوجحیفه

درگذشت ابوجحیفه را در دروان خلافت عبدالملک مروان دانسته‌اند. یعقوبی وی را با عنوان ابوحجیفه وهب بن عبدالله عامری اسدی جزو فقیهان دوران عبدالملک دانسته است[۱۳]. او در بصره در زمان حکومت بشر بن مروان بر آن شهر از دنیا رفت. ابن اثیر تاریخ مرگش را سال ۷۲ دانسته که سال امارت بشر بن مروان در بصره بوده است[۱۴].

درست آن است که مرگ وی در سال ۷۴ هجری بوده است[۱۵]. این تاریخ را که علامه امینی در الغدیر یاد کرده درست می‌باشد؛ زیرا در سال ۷۳ عبدالله بن زبیر به هلاکت رسید و عبدالملک عراق و حجاز را فتح کرد و در اواخر آن سال بشر بن مروان حاکم کوفه و بصره شد. بنابه نقل ابن اثیر در کامل، مرگ ابوجحیفه در کوفه در سال ۷۴ بوده است[۱۶]. رحمت خدا بر او باد[۱۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسدالغابه، ج۵، ص۱۵۷.
  2. رجال طوسی، ص۳۱، ش۱ و ص۶۱، ش۱.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۳۹۹.
  4. تنقیح المقال، ج۳، ص۲۸۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۳۷۱؛ الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۵؛ بحار الأنوار، ج۳۶، ص۳۳۲.
  5. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳، ص ۸۰۸ – ۸۱۰؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۸۱- ۸۲.
  6. « [إِنَّ أَوَّلَ‏] أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاه‏»؛ نهج البلاغه، حکمت ٣٧٥.
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۸۱- ۸۲.
  8. الغدیر، ج۱، ص۶۰.
  9. إعلام الوری، ج۱، ص۱۵۹؛ مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۲۸۹ - ۲۹۱.
  10. «لَا يَزَالُ أَمْرُ أُمَّتِي صَالِحاً حَتَّى يَمْضِيَ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً»
  11. «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۱۸؛ طبرانی، معجم الأوسط، ج۶، ص۲۰۹.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳، ص ۸۱۲ ـ ۸۱۵.
  13. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۲.
  14. اسدالغابه، ج۶، ص۴۹.
  15. تاریخ الاسلام، ج۶۱ - ۸۰، ص۵۴۹.
  16. الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸ و ۳۳.
  17. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳، ص ۸۱۵.