احتجاج امام
(تغییرمسیر از احتجاج و مناشده)
احتجاج امام بحث علمی و آوردن حجت و دلیل برای اثبات یا ردّ یک مطلب، احتجاج است و در تاریخ و فرهنگ بشری همیشه بوده است و آنچه ادعا را بر کرسی قبول مینشاند و مدّعی را ثابت میکند، قوّت دلیل و صحّت حجّت و برهان است.[۱]
مقدمه
- در فرهنگ شیعی و تاریخ ائمه و علمای دین، پیوسته استفاده از احتجاج و مناظره برای اثبات حقانیت امام علی (ع) و خلافت بلافصل آن حضرت وجود داشته و کتب حدیث و تاریخ آکنده از اینگونه مناشدات و مناظرات با مخالفان است و علمای شیعه بر همین مبنا تألیفهای مستقل فراوانی نیز داشتهاند. در کتاب الذریعه، نام تعدادی از این آثار و مؤلفان آنها در ذیل عناوینی چون الاحتجاج، الإحتجاجات، ردّ، ردود، الجواب، الجوابات، المناظره، المناظرات و... آمده است. در کتابهایی که به اثبات واقعۀ غدیر و بحث از امامت و خلافت پرداخته است نیز، احتجاجات فراوانی از ائمه معصومین به آیات قرآن و حدیث غدیر و احادیث دیگر نبوی نقل شده است.[۲] مرحوم طبرسی در کتاب الاحتجاج انبوهی از احتجاجات را نقل کرده که بخشی از آنها به مسألۀ امامت مربوط میشود. سیّد هاشم بحرانی در "احتجاج المخالفین" حدود ۷۵ احتجاج را دربارۀ حقانیت حضرت علی (ع) آورده که کسانی چون: زید بن ارقم، امّ سلمه، انس بن مالک، اصبغ بن نباته، مقداد، مأمون، عبد اللّه بن عمر، دوازده تن از مهاجران و انصار و... داشتهاند.[۳] علامه مجلسی نیز در بحار الأنوار احتجاجات خداوند، پیامبران، پیامبر اسلام (ص)، أئمه معصومین (ع)، اصحاب أئمّه و علمای شیعه را به تفصیل آورده است.[۴] در اغلب کتابهای تألیفی دربارۀ احتجاجات، به منابع اهل سنت و روایات آنان استناد شده تا برای مخالفان قانعکننده باشد. کتبی که فضایل اهل بیت (ع) را از منابع عامّه نقل میکند از اینگونه کتابهاست، مانند: الغدیر، المراجعات، العبقات، احقاق الحق، غایة المرام... برخی از آثار نیز به وقایع احتجاجی، جلسات مناظره، مکاتبات همراه با احتجاج و بحث پرداخته که مطالعۀ آنها در تسلّط به مباحث کلامی و شیوۀ استدلال عقلی و نقلی بر اثبات امامت و ردّ عقیدۀ مخالفان مفید است.[۵] مؤلف "الاحتجاج"، علّت نگارش کتاب خود را چنین بیان کرده که عدّهای از روش مجادله و احتجاج عدول کرده و این شیوه را ترک نمودهاند و بهانۀ آنان نهی پیامبر و امامان (ع) از جدل و مناقشه است، در حالی که آنان خودشان و اصحابشان مجادله و مناظره میکردند و اگر نهی میکردند، نهیشان در مورد ضعیفانی بود که توان ادای حق و تبیین دین را نداشتند، نه آنان که در این عرصه، مبرّز و پرتوانند.[۶] البته مناظره، آفات و عوارضی دارد که باید آداب آن را دانست و به شرایط آن مجهّز بود، تا از عواقب و آثار سوء آن مصون ماند و اگر در روایات اهل بیت، از منازعه، مشارّه، مشاجره، مجادله، ممارات، محاجّه و... نهی شده، ناظر به آن اشخاص و آن شیوههای نادرست است.[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۵.
- ↑ ر. ک: الغدیر، ج ۱
- ↑ کفایة الخصام، ج ۱ ص ۲۶۵
- ↑ بحار الأنوار، ج ۹ و ۱۰(کتاب الاحتجاج)، همچنین ج ۲۹
- ↑ از جمله ر. ک: مواقف الشیعه۳ جلد، علی احمدی میانجی، مناظرات فی الامامه، عبد اللّه الحسین، شبهای پیشاور، سلطان الواعظین، الاستبصار۹ جلدی، علی الکورانی
- ↑ الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، مقدمه (ص ۳)
- ↑ در این زمینه ر. ک: آفات علم از نویسنده، ص ۲۵۱(جدال و مراء)، المحجّة البیضاء، ج ۱ ص ۹۸ باب چهارم (مناظره و آداب و شروط و آفات آن)، بحار الانوار، ج ۲ ص ۱۲۴(باب تجویز مجادله و نهی از مراء)، نیز ج ۹ و ۱۰ (شامل احتجاجات)
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۵.