ادله روایی خاتمیت پیامبر اسلام کدام است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ادله روایی خاتمیت پیامبر اسلام کدام است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ ختم نبوت
مدخل بالاتراثبات ختم نبوت
مدخل اصلیاثبات ختم نبوت در حدیث
مدخل وابستهختم نبوت در حدیث
تعداد پاسخ۲ پاسخ

ادله روایی خاتمیت پیامبر اسلام کدام است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث ختم نبوت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی ختم نبوت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

روایات فراوانی بر خاتمیت پیامبر اکرم (ص) دلالت دارند که در اینجا به چند مورد اشاره می‌‌کنیم:

حدیث منزلت

یکی از احادیثی که دارای اهمیت زیادی در اثبات خاتمیت پیامبر است، حدیث منزلت است. این حدیث در مواضع گوناگونی از سوی پیامبر خطاب به حضرت علی(ع) گفته شده است و دارای تعبیرهای گوناگون با مضمون واحد است. پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) می‌گوید: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌»[۱].

این حدیث جایگاه علی را نسبت به پیامبر، همانند هارون نسبت به موسی، به عنوان وزیر و جانشین نشان می‌دهد، اما در عین حال استثنای صریح و آشکاری دارد و آن اینکه بعد از پیامبر نبوت ختم می‌شود و علی، به عنوان امام، نه نبی، جانشین و وزیر اوست. حال با توجه به متواتر بودن این حدیث در منابع شیعی و سنی، یعنی وثاقت تام آن، و اینکه طبق آیات قرآن ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى[۲] این حدیث نیز آشکارا خاتمیت آن حضرت را اثبات می‌کند.[۳].[۴].

حدیث غدیر

حدیث دیگری، که اهمیت آن در اثبات خاتمیت از حدیث قبل، کمتر نیست، حدیث غدیر است. اگرچه اغلب این حدیث برای اثبات امامت علی(ع) استفاده می‌شود، دلالت بر ختم نبوت از مضامین دقیق و حتی مستقیم آن است. این حدیث متواتر از سوی منابع متعدد اهل سنت و شیعه ذکر شده است[۵]. مطالعه تاریخ انبیا نشان می‌دهد که هر یک از آنها به آمدن نبی بعد از خود و حتی اعصار بعدی دلالت می‌کردند و بشارت می‌دادند و این امر به گونه‌ای در آیه زیر بیان شده است: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ[۶] اما تاریخ اسلام گواهی می‌دهد که پیامبر گرامی اسلام هنگام بازگشت از آخرین حج خود، که هزاران حاجی همراه او بودند، در بین راه مکه به مدینه، مورد خطاب وحی خداوندی قرار گرفتند که: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۷].

این آیه در این شرایط مسئولیت سنگینی را بر دوش پیامبر گذاشت که وظیفه رسالت فقط با انجام دادن آن تکمیل می‌شد و بدون انجام دادنش ناقص می‌ماند. پیامبر حاجیان همراه را در محلی به نام غدیر خم که محل جداشدن راه‌های مدینه، مصر و عراق بود، گردهم آورد و خبر رحلت خود را در آینده نزدیک اعلام کرد. آن‌گاه حدیث ثقلین را برای عموم مسلمانان بیان کرد و به آنها توصیه اکید کرد که از دو امانت الهی یعنی کتاب خدا و عترت پیامبر، حفاظت کنند و همواره به هر دوی آنها متمسک شوند. سپس با کسب تأیید همگانی مبنی بر اینکه او از همه مؤمنان بر نفوس آنان اولی‌تر است، علی(ع) را به عنوان مولا و امام پس از خود معرفی کرد و هیچ اشاره‌ای به این نکرد که بعد از من نبی‌ای خواهد بود، یا علی نبی بعد از من است، بلکه محور مؤکد سخنان پیامبر تمسک به قرآن و اهل بیت و معرفی علی به عنوان جانشین و ولی جامعه اسلامی بعد از خود بود.

در حالی که اگر پیامبر آخرین نبی نبود و رحلت قریب الوقوع بود، وظیفه رسالت او این بود که درباره پیامبر بعدی توصیه‌های لازم را به پیروان خود بیان کند. بنابراین، جریان این واقعه، از نزول آیه ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۸] تا معرفی علی به عنوان ولی بعد از پیامبر، همگی در نشان دادن خاتمیت پیامبر(ص) معنی دارند؛ زیرا اول اینکه آیه به پیامبر دستور می‌دهد که بایستی امری را که بر عهده داری هرچه زودتر ابلاغ کنی و اینکه فقط با ابلاغ آن وظیفه رسالتت را به پایان می‌بری و هیچ ذکری از نام یا جایگاه نبی بعدی در زبان این آیه نیست.

دوم اینکه پیامبر در اجرای مفاد دستورهای این آیه، ابتدا قرآن و اهل بیت خود را دو منبع الهام‌بخش و لازم برای رستگاری امت اسلامی معرفی می‌کند که سعادت امت اسلامی فقط در تمسک به هر دوی آنهاست؛ زیرا این واقعیت اساسی در حدیث ثقلین و دیگر سخنان پیامبر اسلام(ص) است که اهل بیت(ع) به خصوص علی(ع) و امامان، بهترین مفسران و تبیین‌کنندگان قرآن‌اند و سعادت جامعه اسلامی به رجوع آنها به اهل بیت وابسته است. در حالی که پیامبر در حدیث ثقلین، که توصیه‌ای گرانبها است، هیچ اشاره‌ای به نبی بعدی و ضرورت پیروی از او ندارد، ولی همان‌طور که گفته شد، اگر تاریخ انبیای پیشین را ملاحظه کنیم، آنها به طریقی بشارت آمدن نبی بعدی و ضرورت پیروی از او را داده‌اند.

سوم اینکه، پیامبر به صراحت علی را فقط به عنوان مولا و رهبر جامعه اسلامی پس از خود معرفی می‌کند، نه پیامبر پس از خود. چهارم اینکه پس از معرفی علی(ع) به عنوان مولا و رهبر جامعه اسلامی، بلافاصله آیه اکمال دین نازل می‌شود که ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۹]. یعنی پیامبر با معرفی امام و مولای پس از خود، نه پیامبر بعدی، نه تنها به وظیفه بسیار مهم رسالت خود عمل کرد، بلکه دین اسلام و مجموعه آموزه‌هایی که در قالب کتاب و سنت آمده است، از سوی خداوند متعال، به مثابه دین نهایی پذیرفته و تأیید شد و دیگر ارسال نبی بعدی ضرورتی ندارد.

این واقعه مبین این حقیقت است که قرآن و حدیث پیامبر کلیات ثابت را برای تحقق سعادت دنیوی و آخرتی مسلمانان تأمین کرده‌اند. بنابراین به کتاب الهی جدیدیا نبی جدید نیازی نیست، بلکه لازم است مسلمانان ابتدا آنها را از هرگونه تغییر و تحریف حفظ کنند و سپس با تفکر و تفقه در آنها جزئیات آموزه‌های دینی نیز استخراج شوند. از این رو معرفی اصل امامت از سوی پیامبر، هم خاتمیت را نشان می‌دهد و هم بر این دلالت می‌کند که بلوغ نسبی امت اسلامی در حفظ و عمل به داده‌های وحیانی و سیره و سنت است، نه در اتکای صرف به عقل و کنار گذاشتن آن آموزه‌ها». [۱۰].

حدیث «امین وحیه و خاتم رسله»

علی(ع) در وصف پیامبر (ص) تعابیر گوناگون دارد که از خاتمیت ایشان حکایت می‌‌کند. از جمله: « أَمِينُ‏ وَحْيِهِ‏ وَ خَاتَمُ‏ رُسُلِهِ‏». «[پیامبر (ص)] امین وحی خداوند و آخرین رسول اوست». « إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً (ص) رَسُولَ اللَّهِ (ص) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ إِتْمَامِ‏ نُبُوَّتِهِ‏»، «تا آنکه خداوند سبحانمحمد (ص) رسول خدا را برای تحقق‌بخشیدن وعده خویش و پایان‌بخشیدن به پیامبری برانگیخت»[۱۱].

پاسخ نخست

1. محمد سعیدی مهر؛
آقای محمد سعیدی مهر در «آموزش کلام اسلامی ج۲» در این‌باره گفته‌‌ است:

روایات فراوانی بر خاتمیت پیامبر اکرم (ص) گواهی می‌دهند که در اینجا به چند مورد اشاره می‌‌کنیم:

الف) در حدیث بسیار مشهوری که به حدیث منزلت معروف است، پیامبر اکرم (ص) پس از خودداری از همراه-ساختن علی (ع) با خود برای شرکت در جنگ تبوک و مشاهده بی‌تابی علی(ع)، به او فرمود: «أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون بن موسی إلا أنه لا نبی بعدی»؛ آیا خرسند نیستی که نسبت تو با من همانند نسبت هارون با موسی(ع) باشد، بجز آنکه پس از من هیچ پیامبری نخواهد بود». عبارت پیامبر (ص) در پایان این روایت «إلا انه لا نبیَّ بعدی» دلالت آشکاری بر این مطلب دارد که پس از ایشان هیچ پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد.

ب) علی(ع) در وصف پیامبر (ص) تعابیر گوناگون دارد که از خاتمیت ایشان حکایت می‌‌کند. از جمله: « أَمِينُ‏ وَحْيِهِ‏ وَ خَاتَمُ‏ رُسُلِهِ‏». «[پیامبر (ص)] امین وحی خداوند و آخرین رسول اوست». « إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً (ص) رَسُولَ اللَّهِ (ص) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ إِتْمَامِ‏ نُبُوَّتِهِ‏»، «تا آنکه خداوند سبحانمحمد (ص) رسول خدا را برای تحقق‌بخشیدن وعده خویش و پایان‌بخشیدن به پیامبری برانگیخت»[۱۲].
2. قدرت الله قربانی؛
آقای قدرت الله قربانی در «فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام» در این‌باره گفته‌‌ است:

«یکی از احادیثی که دارای اهمیت زیادی در اثبات خاتمیت پیامبر است، حدیث منزلت است. این حدیث در مواضع گوناگونی از سوی پیامبر خطاب به حضرت علی(ع) گفته شده است و دارای تعبیرهای گوناگون با مضمون واحد است. پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) می‌گوید: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌»[۱۳].

این حدیث جایگاه علی را نسبت به پیامبر، همانند هارون نسبت به موسی، به عنوان وزیر و جانشین نشان می‌دهد، اما در عین حال استثنای صریح و آشکاری دارد و آن اینکه بعد از پیامبر نبوت ختم می‌شود و علی، به عنوان امام، نه نبی، جانشین و وزیر اوست. حال با توجه به متواتر بودن این حدیث در منابع شیعی و سنی، یعنی وثاقت تام آن، و اینکه طبق آیات قرآن ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى[۱۴] این حدیث نیز آشکارا خاتمیت آن حضرت را اثبات می‌کند.

حدیث دیگری، که اهمیت آن در اثبات خاتمیت از حدیث قبل، کمتر نیست، حدیث غدیر است. اگرچه اغلب این حدیث برای اثبات امامت علی(ع) استفاده می‌شود، دلالت بر ختم نبوت از مضامین دقیق و حتی مستقیم آن است. این حدیث متواتر از سوی منابع متعدد اهل سنت و شیعه ذکر شده است[۱۵]. مطالعه تاریخ انبیا نشان می‌دهد که هر یک از آنها به آمدن نبی بعد از خود و حتی اعصار بعدی دلالت می‌کردند و بشارت می‌دادند و این امر به گونه‌ای در آیه زیر بیان شده است: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ[۱۶] اما تاریخ اسلام گواهی می‌دهد که پیامبر گرامی اسلام هنگام بازگشت از آخرین حج خود، که هزاران حاجی همراه او بودند، در بین راه مکه به مدینه، مورد خطاب وحی خداوندی قرار گرفتند که: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۱۷].

این آیه در این شرایط مسئولیت سنگینی را بر دوش پیامبر گذاشت که وظیفه رسالت فقط با انجام دادن آن تکمیل می‌شد و بدون انجام دادنش ناقص می‌ماند. پیامبر حاجیان همراه را در محلی به نام غدیر خم که محل جداشدن راه‌های مدینه، مصر و عراق بود، گردهم آورد و خبر رحلت خود را در آینده نزدیک اعلام کرد. آن‌گاه حدیث ثقلین را برای عموم مسلمانان بیان کرد و به آنها توصیه اکید کرد که از دو امانت الهی یعنی کتاب خدا و عترت پیامبر، حفاظت کنند و همواره به هر دوی آنها متمسک شوند. سپس با کسب تأیید همگانی مبنی بر اینکه او از همه مؤمنان بر نفوس آنان اولی‌تر است، علی(ع) را به عنوان مولا و امام پس از خود معرفی کرد و هیچ اشاره‌ای به این نکرد که بعد از من نبی‌ای خواهد بود، یا علی نبی بعد از من است، بلکه محور مؤکد سخنان پیامبر تمسک به قرآن و اهل بیت و معرفی علی به عنوان جانشین و ولی جامعه اسلامی بعد از خود بود.

در حالی که اگر پیامبر آخرین نبی نبود و رحلت قریب الوقوع بود، وظیفه رسالت او این بود که درباره پیامبر بعدی توصیه‌های لازم را به پیروان خود بیان کند. بنابراین، جریان این واقعه، از نزول آیه ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۱۸] تا معرفی علی به عنوان ولی بعد از پیامبر، همگی در نشان دادن خاتمیت پیامبر(ص) معنی دارند؛ زیرا اول اینکه آیه به پیامبر دستور می‌دهد که بایستی امری را که بر عهده داری هرچه زودتر ابلاغ کنی و اینکه فقط با ابلاغ آن وظیفه رسالتت را به پایان می‌بری و هیچ ذکری از نام یا جایگاه نبی بعدی در زبان این آیه نیست.

دوم اینکه پیامبر در اجرای مفاد دستورهای این آیه، ابتدا قرآن و اهل بیت خود را دو منبع الهام‌بخش و لازم برای رستگاری امت اسلامی معرفی می‌کند که سعادت امت اسلامی فقط در تمسک به هر دوی آنهاست؛ زیرا این واقعیت اساسی در حدیث ثقلین و دیگر سخنان پیامبر اسلام(ص) است که اهل بیت(ع) به خصوص علی(ع) و امامان، بهترین مفسران و تبیین‌کنندگان قرآن‌اند و سعادت جامعه اسلامی به رجوع آنها به اهل بیت وابسته است. در حالی که پیامبر در حدیث ثقلین، که توصیه‌ای گرانبها است، هیچ اشاره‌ای به نبی بعدی و ضرورت پیروی از او ندارد، ولی همان‌طور که گفته شد، اگر تاریخ انبیای پیشین را ملاحظه کنیم، آنها به طریقی بشارت آمدن نبی بعدی و ضرورت پیروی از او را داده‌اند.

سوم اینکه، پیامبر به صراحت علی را فقط به عنوان مولا و رهبر جامعه اسلامی پس از خود معرفی می‌کند، نه پیامبر پس از خود. چهارم اینکه پس از معرفی علی(ع) به عنوان مولا و رهبر جامعه اسلامی، بلافاصله آیه اکمال دین نازل می‌شود که ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۱۹]. یعنی پیامبر با معرفی امام و مولای پس از خود، نه پیامبر بعدی، نه تنها به وظیفه بسیار مهم رسالت خود عمل کرد، بلکه دین اسلام و مجموعه آموزه‌هایی که در قالب کتاب و سنت آمده است، از سوی خداوند متعال، به مثابه دین نهایی پذیرفته و تأیید شد و دیگر ارسال نبی بعدی ضرورتی ندارد.

این واقعه مبین این حقیقت است که قرآن و حدیث پیامبر کلیات ثابت را برای تحقق سعادت دنیوی و آخرتی مسلمانان تأمین کرده‌اند. بنابراین به کتاب الهی جدیدیا نبی جدید نیازی نیست، بلکه لازم است مسلمانان ابتدا آنها را از هرگونه تغییر و تحریف حفظ کنند و سپس با تفکر و تفقه در آنها جزئیات آموزه‌های دینی نیز استخراج شوند. از این رو معرفی اصل امامت از سوی پیامبر، هم خاتمیت را نشان می‌دهد و هم بر این دلالت می‌کند که بلوغ نسبی امت اسلامی در حفظ و عمل به داده‌های وحیانی و سیره و سنت است، نه در اتکای صرف به عقل و کنار گذاشتن آن آموزه‌ها». [۲۰].

منبع‌شناسی جامع ختم نبوت

پانویس

  1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج٣٧، ص۲۵۹ و۲۸۹.
  2. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۳-۵.
  3. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی ج۲.
  4. قدرت الله قربانی، فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام، ص۱۱۰ تا ۱۱۲.
  5. امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۱، ص١۴-١۵؛ تفتازانی، سعد الدین، شرح مقاصد، ص۲۱۲-۲۲۳.
  6. «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید و من نیز همراه شما از گواهانم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.
  7. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  8. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  9. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  10. قدرت الله قربانی، فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام، ص۱۱۰ تا ۱۱۲.
  11. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی ج۲.
  12. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی ج۲.
  13. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج٣٧، ص۲۵۹ و۲۸۹.
  14. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۳-۵.
  15. امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۱، ص١۴-١۵؛ تفتازانی، سعد الدین، شرح مقاصد، ص۲۱۲-۲۲۳.
  16. «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید و من نیز همراه شما از گواهانم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.
  17. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  18. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  19. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  20. قدرت الله قربانی، فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام، ص۱۱۰ تا ۱۱۲.