اربابان چگونه می‌توانند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی به‌شمار روند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اربابان چگونه می‌توانند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی به‌شمار روند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیارباب - موانع آزادی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

اربابان چگونه می‌توانند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی به‌شمار روند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از موانع آزادی سیاسی اربابانی هستند که به جای خداوند، خود را همه کاره مردم می‌دانند و قصد خدایی بر آنان و سرنوشت آنان دارند. در حالی که اتخاذ ارباب، یا ارباب‌گیری و ارباب‌گرایی، به عنوان یک رفتار ناهنجار و زشت و نابخردانه، مورد نکوهش و طرد قرآن کریم است و انسان موحد، به فرمان خدای سبحان، دیگری را ارباب خود نمی‌پذیرد. کسی که تنها خدا را ارباب خویش بداند، به نوعی آزادگی متعالی می‌رسد و حاضر نمی‌شود که بندگی و اربابی دیگران را بپذیرد.

خداوند یهودیان و مسیحیان را نکوهش می‌کند؛ زیرا که آنان عالمان و راهبان خود را به جای خداوند، ارباب گرفته‌اند: اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ[۱].

مرحوم نائینی با اشاره به جریان‌های دوران حکومت حضرت علی (ع)، جریان انحراف از سرپرستی “ولایت” به “ارباب” را توضیح می‌دهد، اینکه در دوران نفاق و عصیان اهل عراق، به مکافات عمل، از نعمت بزرگی محروم و در تحت حکم بنی‌امیه، اسیر و مقهور خواهند شد و سپس به این آیه قرآن اشاره دارد: يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ[۲]. بعد از آن چنین می‌فرماید: «وَ ايْمُ‏ اللَّهِ‏ لَتَجِدُنَّ‏ بَنِي أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِي»[۳].

عدول در تعبیر از “ولایت” به “ارباب” برای افاده همین معناست[۴].

در آیه‌ای دیگر خداوند به صراحت خطاب به اهل کتاب بیان می‌کند که بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی او را شریک او نگردانیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ[۵].

این آیه در بردارنده و بیانگر برهان عقلی برای همراهی و تلازم میان توحید، اسلام و عدالت در نظام اجتماعی- سیاسی بشر است؛ زیراکه استبداد، بهره‌کشی و به بندگی در آوردن دیگران از سوی صاحبان قدرت، به وجود نمی‌آید، مگر بر اساس منطق و محور “من” و اینکه کسی خود را از دیگران بالاتر پندارد، بنابراین برای خود حقوقی ویژه برای مصلحت شخصی خود، در نظر می‌گیرد و همه عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، قضایی، حقوقی و تجاری را به دست خویش می‌خواهد، امری که بر خلاف حکم و منطق خداوند است و مخالف منطقی است که برای همه آفریده‌های خود، برابری در فرصت‌ها و حقوق، ایجاد می‌کند[۶]. با وجود اربابی که همه امور را بر محور خویش نمی‌خواهد و فرصت برابر در اختیار همگان قرار می‌دهد، آزادی سیاسی به دست می‌آید، زیرا که با وجود نظام مردم‌سالار، حقوق مردم، مراعات می‌شود و یکی از بزرگ‌ترین حقوق آنان، آزادی است. برچیده شدن استبداد، یکی از گام‌های بلند برای رسیدن به حقوق از جمله آزادی است. با توجه به همین نکته است که “آیه شریف، بیان می‌کند، نظامی که مساوات و عدالت را در جوامع بشری برقرار می‌سازد، نظام برآمده از توحید است و ربوبیت و مالکیت تنها برای خداوند متعال است و اینکه بندگی، پیروی و گردن‌گذاری نیست مگر از آن خداوند یا آن کس که به حاکمیت خداوند، منتهی می‌شود. در پرتو این نظم است که در نظام‌های بشری، امکان برداشتن استبداد فراهم می‌شود، استبدادی که به معنی مالکیت برخی انسان‌ها بر دیگران است و به چیرگی و سلطه دیگران با محوریت فردی، می‌انجامد؛ پس در نظام اسلامی، همگی پیرو قانون و سرسپرده ربوبیت خداوند و محوریت ذات او و هر آنچه که به او منتهی می‌شود، هستند و نه دیگران، با این منطق است که طبقات استبداد و بندگی کشیدن افراد از میان برداشته می‌شود”[۷] و ارباب انسانی که مانع بزرگ انسانی تلقی می‌شود، از دایره مناسبت‌های سیاسی و تعاملات قدرت، حذف می‌شود»[۸]

پانویس

  1. «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
  2. «به شما عذابی سخت می‌چشاندند» سوره بقره، آیه ۴۹.
  3. «و به خدا سوگند بعد از من، بنی‌امیه را کارگزاران بدی برای خود خواهید یافت.» نهج البلاغه، خطبه ۹۳.
  4. محمد حسین غروی نانینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، ص۵۵.
  5. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  6. ر.ک: محمد مسند بحرانی، أسس النظام السیاسی عند الإمامیة، ص۳۳۰.
  7. محمد مسند بحرانی، أسس النظام السیاسی عند الإمامیة، ص۳۲۹.
  8. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۶۳.