استجاره و امان در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)

استجاره و امان در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

استجاره و امان در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیاستجاره
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
ابوالفضل شکوری

حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل شکوری در کتاب «فقه سیاسی اسلام» در این‌باره گفته‌ است:

«مسأله پناهندگی به ویژه “پناهندگی سیاسی” مسأله بسیار رایج در روابط سیاسی، اجتماعی اقوام و ممالک دنیا می‌باشد که در همه اعصار و زمان‌ها رواج داشته و اکنون نیز همچنان رایج می‌باشد و شاید پناهندگان سیاسی این قرن، بیشتر از هر دوران دیگری باشند. بنابراین، اصل مسأله “پناهندگی” قطع‌نظر از چگونگی و کیفیت آن، مورد قبول همه ملل و دول جهان می‌باشد و در حقوق بین‌الملل کنونی، این مسأله مورد تقبیح و نکوهش نمی‌باشد.

با این حال، در عصر ما دولت‌هایی که به افراد و شخصیت‌ها “پناهندگی” می‌دهند، معمولاً از هیچ ضابطه و ملاک مشخصی پیروی نمی‌کنند، بلکه اساس و محور اعطای چنین پناهندگی‌هایی از طرف دولت‌های مختلف، همان “منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی” خودشان می‌باشد که بدین وسیله -به نحوی از انحا- مقاصد خود را اعمال و منافع خود را حفظ می‌کنند.

به لحاظ بی‌ضابطه بودن مسأله پناهندگی، رژیم‌ها و دولت‌های امپریالیست و ستمگر جهان، اکنون حداکثر سوء استفاده ممکن را از آن می‌نمایند. معمولاً جنایتکاران حرفه‌ای حاکم بر سرنوشت ملت‌های مستضعف جهان سوم که مزدور و دست‌نشانده ابرقدرت‌ها هستند، وقتی در اثر فوران آتش‌فشان خشم ملت‌ها، ساقط و از حکومت برکنار می‌شوند، به عنوان پناهنده سیاسی در پناه رژیم‌های ابر قدرت و ستمگر قرار گرفته و از آتش انتقام و قصاص مظلومان به دور می‌مانند و ابرقدرت‌ها بدین وسیله تبدیل به دژ حافظ جان خون‌خواران و خائنان ملت‌ها می‌شوند. در عصر حاضر موارد و مصادیق این مسأله بسیار است، که ذکر آنها ضرورتی ندارد.

اصل مسأله “پناهندگی” در فقه سیاسی اسلام نیز مورد قبول می‌باشد و فقها از آن به “استجاره و امان” یا “استجاره و تأمین” تعبیر می‌کنند و مبحث استجاره و امان، خود یکی از موضوعات پر مسأله فقهی است، به طوری که مثلاً علامه حلی در کتاب فقهی خود (تذکرة الفقهاء) چندین صفحه بزرگ را به آن اختصاص داده است و فقهای دیگر نیز همین‌طور.

بدیهی است که مواضع اسلام در مسأله پناهندگی، اساساً شباهتی به مواضع رژیم‌های غیر اسلامی ندارد؛ به عنوان مثال: مسأله غدر و خیانت بعد از اعطای امان به پناهندگان، در فقه اسلامی بسیار قبیح و حرام شمرده شده است و لذا یک مسلمان بعد از آنکه به دشمن خود و یا هر شخص دیگری امان داد، نمی‌تواند به هیچ بهانه‌ای آن را نقض کند، چنان که دولت اسلامی نیز نمی‌تواند دست به چنین کاری بزند، لکن مسأله غدر و خیانت بعد از امان در نزد امپریالیست‌ها امری عادی‌تر از آب خوردن است. افراد پناهنده تا آن وقت پیش آنان ارزشمندند و دارای پناهندگی می‌باشند که وجود فیزیکی آنان، دارای منافع چشمگیر و مشخص برایشان باشد، در غیر این صورت، پناهندگان را با طرد می‌کنند و یا می‌کشند، چنان‌که در مورد شاه جنایت‌کار و خون‌خوار و غیر قانونی سابق ایران (محمدرضا) آمریکا چنین کرد.

آمریکا مادامی که نسبت به منافع خود احساس خطر نمی‌کرد، شاه را در پناه خود گرفته بود، اما به محض این که احساس کرد وجود آن عنصر پلید برایش سود چندانی ندارد، از آمریکا اخراجش نمود و او را در دنیا آواره و سرگردان ساخت و در نهایت که کاملاً از وجود فیزیکی او از نظر بهره‌برداری‌های مختلف مأیوس گردید، او را در مصر کشت.

اما اسلام این‌طور نیست. اسلام اولاً به جنایتکاران، پناهندگی سیاسی نمی‌دهد و در ثانی، تأمین اعطایی خود را به هیچ بهانه‌ای نقض نمی‌کند و متوسّل به شیوه غدر و حیله نمی‌شود. اعطای پناهندگی در فقه اسلامی، دارای ضوابط و شرایط ویژه‌ای می‌باشد که در طول این بحث با برخی از آنها آشنا خواهیم شد. پس، “استجاره و تأمین” مرادف همان پناهندگی می‌باشد و برای به دست آوردن تعریف دقیق‌تر از استجاره و امان، ابتدا لغات آن را به صورت جداگانه، ریشه‌یابی و سپس نتیجه‌گیری می‌کنیم.

کلمه “استجاره” مصدر و از ریشه ثلاثی مجرد “جور و جوار” گرفته شده است و سپس طبق قواعد صرفی به باب استفعال رفته و معنای آن را به خود گرفته است. جور و جوار در لغت به معنای در پناه و کنار چیزی قرار گرفتن است و چون باب استفعال به معنای “خواستن” و طلب می‌باشد، لذا معنای استجاره، “پناهندگی خواستن” و جوار نمودن می‌شود.

“امان و تأمین” نیز به معنای معمول فارسی خود استعمال شده‌اند که همان “امنیت دادن” می‌باشد. پس در مجموع، معنای استجاره و امان یا تأمین، پناهندگی خواستن و پناهندگی و امان دادن است؛ بدیهی است که انسان، امان و پناهندگی را به کسی می‌دهد که او تأمین و امان نداشته باشد (دشمن باشد) زیرا از نظر اسلام، دفاع از برادر و دوستی که موضع حق‌طلبانه داشته باشد، وظیفه است، شخصی که به او امان و پناهندگی داده می‌شود اصطلاحاً “مستَأمَن” نامیده می‌شود.

تعریف فقهی استجاره و امان تقریباً مشابه معنای لغوی آن است؛ شاید بتوان آن را به صورت زیر تعریف کرد: “عقد استجاره و امان عبارت است از: قرارداد ترک مخاصمه و مزاحمت و قتال با کفار آن‌گاه که آنان خواستار چنین چیزی از سوی مسلمانان باشند تا در سایه آن، اسلام و کلام خدا را بشنوند و یا ذمه آن را قبول کنند و یا در کشور مسلمانان به تجارت و بازرگانی بپردازند”[۱]. عقد امان که در مقابل استجاره کفار انجام می‌گیرد و منعقد می‌شود، از “عقود لازم” می‌باشد و وفای به آن بر تک‌تک افراد مسلمان و حکومت اسلامی، واجب و لازم است، مادامی که شخص و جماعت “مستأمن” شرایط امان را نقض نکنند. اگر یکی از مسلمانان به کافری تأمین داد، رعایت آن بر تمام مسلمانان دیگر نیز واجب می‌شود ولو تأمین‌دهنده دارای مسؤولیت حکومتی و دولتی نباشد و هر چند که از پایین‌ترین قشر جامعه اسلامی باشد.

قانون فقهی استجاره و امان، در اصل از خود قرآن مجید و نیز سنت پیامبر و ائمه معصومین علیهم الصلاة و السلام - اخذ شده است: ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۲]. طبق مفاد این آیه شریفه، کفاری که با مسلمانان در حال محاربه و مخاصمه به سر می‌برند، در صورت درخواست پناهندگی، تأمین داده می‌شوند که به کشور و منطقه مسلمانان بیایند و با اقامت در آنجا به طور مستقیم با موازین و مبانی توحیدی و عدالت‌طلبانه اسلام آشنا شوند، آن‌گاه اگر اسلام را به عنوان عقیده و آیین خود انتخاب کردند، مجازند به صورت دائمی در کشور اسلامی بمانند و اگر نتوانستند پرده‌های ظلمت کفر را بدرند و به عمق حقیقت ناب اسلام برسند، بدون کوچک‌ترین تعرّض و آزار، آنان را به وطن و مأمن اصلی خودشان در دار‌الحرب باز می‌گردانند.

البته پناهندگی سیاسی به منظور تحقیقات و مطالعات فکری و عقیدتی، در صورتی به افراد محارب داده می‌شود که از اغراضی مانند جاسوسی به دور باشند و -چنان‌که گفته شد- این قبیل از پناهندگان به دولت اسلامی، دوران پناهندگی و امانشان موقّتی است، پس از طی یک دوره یا باید با پذیرش اسلام در “دارالاسلام” اقامت گزینند و یا در صورت بقای در کفر و شرک خود، به وطن و مأمن اصلی خودشان در “دارالحرب” می‌گردند و این مطلب نشانگر عدل بی‌همتای اسلامی در مورد انسان‌هاست.

البته در احادیث و روایات نیز راجع به استجاره و امان مطالب زیادی وجود دارد که بیانگر جزئیات مسأله و ابعاد گوناگون آن می‌باشند؛ از جمله آنها فرمایش پیامبر (ص) در مورد پناه و امنیت‌داشتن “سفرا و پیغام‌آوران” دشمن می‌باشد: “سفرا و قاصدان دشمن در پناه و امنیّت مسلمین هستند و کشته نمی‌شوند...”[۳].

و نیز آن حضرت در مورد حق اعطای تأمین همه مسلمانان به کفار محارب، فرمود: “بر مسلمانان واجب است: آن‌گاه که حتی پایین‌ترین فرد آنان از لحاظ مسؤولیت و موقعیت اجتماعی، به کسی امان داد، همه آن را محترم بشمارند ولو این که فاضل‌ترین فرد مسلمین باشند. علی بن ابی‌طالب (ع) نیز در یکی از جنگ‌ها، امان یک برده مسلمان نسبت به ساکنان یک قلعه در حال محاصره را پذیرفت بر آن صحه گذاشت”[۴].

اینها در مجموع، مشخص‌کننده چارچوب کلی مفهوم “استجاره و امان” می‌باشند و ما را در درک بهتر تعریف فقهی این موضوع، کمک می‌کنند؛ بنابراین، می‌توان در مجموع چنین نتیجه‌گیری کرد: “استجاره و امان” در تعبیر بسیار ساده، به معنای پناهندگی خواستن و پناهندگی دادن می‌باشد؛ این درخواست و اعطای پناهندگی، از قدیم‌الایام در میان اقوام، قبایل و دولت‌های عالم، مرسوم و رایج بوده است و اکنون نیز به ویژه در میان دول جهان، متداول است»[۵]

پانویس

  1. علامه حلی در تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۴، عقد امان را این‌گونه تعریف می‌کند: عقد الامان ترک القتال اجابة لسؤال الکفّار بالامهال. البته مشخص است که این تعریف، یک تعریف جامع و مانع و بی‌نقص نیست.
  2. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  3. وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۸۸.
  4. تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۴.
  5. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۴۷۶-۴۸۱.