تفسیر مالک بن انس

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از التفسیر المسند)

مقدمه

یکی از آثار تفسیری از دست رفتۀ عصر حضور کتابی است که ابن ندیم با عنوان «تفسیر مالک بن انس» از آن خبر داده است[۱].

داوودی مالک بن انس را در شمار مفسّران معرفی و در بیان تألیفات وی از دو تألیف قرآنی با نام‌های التفسیر المسند و التفسیر لغریب القرآن یاد کرده است[۲].

به گمان قوی التفسیر المسند همان کتابی است که ابن ندیم با عنوان تفسیر مالک بن انس از آن خبر داده است. ابن کثیر با تعبیرهایی از قبیل "وعن مالك في تفسيره المروي عنه"، "وقال مالك في ما يروي عنه في التفسير"، "وقد وقع في التفسير المروي عن الامام مالك" و "روی مالك في تفسيره" و سیوطی با تعبیر "اخرج مالك في تفسيره" از تفسیر وی روایت نقل کرده‌اند[۳]. آلوسی نیز در آغاز تفسیر سورۀ شعرا با عبارت "وتفسير الامام مالك تسميتها بسورة الجامعة به این تفسیر اشاره دارد[۴]؛ بنابراین، نوشته‌ای در تفسیر اثر مالک بن انس وجود داشته است و چون مالک متولد ۹۳ و متوفای ۱۷۹ ه‍‌. ق می‌باشد و در عصر امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا (ع) می‌زیسته و از اصحاب و راویان از امام صادق (ع) به شمار آمده است[۵]، این اثر را می‌توان از آثار تفسیری عصر حضور به شمار آورد، ولی این اثر چاپ نشده و در حال حاضر خبری از آن در دست نیست.

در نیمۀ اول قرن ششم، ابو بکر بن عربی معافری - شارح موطّأ مالک - بخشی از آرای تفسیری و سخنان مالک در توضیح بعضی از کلمات و عبارات قرآن را با عنوان کتاب التفسیر به ترتیب سور و آیات قرآن ضمن کتاب القبس فی شرح موطّأ مالک بن انس آورده و شرح و توضیح داده است. کتاب التفسیر که آمیخته‌ای از سخنان تفسیری مالک و شرح ابن عربی است، در ۳۵ صفحه ضمن «القبس» [۶] چاپ شده و موجود است و اولین سخنی که در آن کتاب از مالک نقل و شرح شده، مربوط‍ به داستان آدم (ع) حسد و تکبّر شیطان نسبت به وی، و بخل یا حرص حضرت آدم نسبت به شجرة منهیّه است[۷] و دومین سخن مربوط‍ به ﴿نُقَدِّسُ لَكَ[۸] می‌باشد و از مالک نقل شده که تقدیس را به «صلاة» معنا کرده است[۹] و آخرین سخن در مورد ﴿تُعَزِّرُوهُ[۱۰] در سوره فتح است و از مالک نقل شده که ﴿تُعَزِّرُوهُ را به ﴿تَنْصُرُوهُ معنا کرده است[۱۱]. مطالب تفسیری نقل شده از مالک در این کتاب اندک است؛ زیرا فقط‍ درباره برخی کلمات یا عبارات ۴۶ آیه از ۲۳ سورۀ قرآن سخنی از مالک نقل و شرح شده و بیشتر مطالب آن شرح و توضیح سخنان مالک است[۱۲].

در نیمۀ اول قرن پانزدهم نیز شخصی به نام حمید لحمر - استاد دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی سایس‌فاس - آثار تفسیری مالک را از کتاب‌های مختلف اهل تسنن جمع‌آوری و به ترتیب سور و آیات قرآن تنظیم و با نام الامام مالک مفسراً منتشر کرده است[۱۳].

این کتاب یک مقدمه و دو بخش دارد. در مقدمه، موضوع و دواعی بحث و روش جمع و تحقیق گردآورنده و مشکلات وی بیان شده است. در بخش اول، شرح‌ حال مالک و روش تفسیری وی و در بخش دوم، آثار تفسیری مالک به ترتیب سور و آیات آمده است.

مصادر اصلی آثاری که در این کتاب گرد آمده - آن‌گونه که گردآورنده بیان کرده است - کتاب‌های:

  1. الموطأ» تألیف مالک بن انس؛
  2. جامع البیان تألیف طبری؛
  3. «التحصیل مهدوی»؛
  4. «الهدایة الی بلوغ النهایة» تألیف مکی بن ابی طالب؛
  5. «البیان و التحصیل» تألیف ابن رشد؛
  6. «احکام القرآن» و «الاحکام الصغری» تألیف ابن عرب؛
  7. «القبس فی شرح موطّأ مالک بن انس»، تألیف ابن عربی؛
  8. تفسیر قرطبی؛
  9. تفسیر ابن کثیر؛
  10. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور سیوطی است[۱۴]. بنابراین، هرچند این کتاب دستیابی به آرای پراکنده مالک در تفسیر آیات را آسان کرده است، ولی مطلبی اضافه بر آنچه در کتاب‌های دیگر از مالک نقل شده، ندارد و اعتبار آن نیز به اعتبار آن مصادر بستگی دارد و اگر اعتبار آثار نقل شده در این کتاب بر اثر زیاد شدن واسطه، از آثار نقل شده در آن مصادر کمتر نباشد، بیشتر نمی‌باشد.

این کتاب برحسب عددی که در صدر آخرین آیه تفسیر شده و آخرین اثر گردآمده در آن، ذکر شده است[۱۵]، ۹۳۷ اثر در تفسیر ۵۵۸ آیه از ۹۶ سوره قرآن را دربر دارد و این آثار از جهت سند، برخی مرسل و برخی مسند می‌باشد و ممکن است سند بعضی از آنها در نظر اهل تسنن معتبر و قابل اعتماد باشد، ولی باتوجه به اینکه مصادر این آثار کتاب‌های اهل تسنن است، در نظر شیعه سند هیچ‌یک از آنها معتبر نمی‌باشد؛ زیرا صحت و اعتبار هر اثر یا روایتی منوط‍ به آن است که وثاقت تمام واسطه‌های نقل آن برای کسی که می‌خواهد به آن اعتماد کند، ثابت باشد و برای شیعه راهی برای اثبات وثاقت راویانی که در سند آثار و روایات اهل تسنن واقع شده‌اند، وجود ندارد؛ زیرا توثیق رجال‌شناسان اهل تسنن برای شیعه اعتبار ندارد و رجال‌شناسان شیعه نیز نسبت به آنها توثیقی ندارند.

از جهت محتوا نیز می‌توان این آثار را به چهار دسته تقسیم کرد:

  1. آرای فقهی و تفسیری مالک و سخنانی که از وی در تفسیر و معنای آیات نقل شده است؛ مانند اثری که می‌گوید از مالک دربارۀ قول خدای عزّ و جلّ ﴿اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ[۱۶] پرسیدند که آن مصر چه شهری است‌؟ در پاسخ گفت: آن در نظر من شهرهای فرعون است[۱۷]. بیشتر آثار این کتاب از این قبیل است[۱۸].
  2. آثاری که به‌واسطه مالک از صحابه یا تابعین و یا افراد بعد از تابعین نقل شده است؛ مانند اثری که در ذیل آیه ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ[۱۹] از وی از ربیعة بن عبد الرحمان از سعید بن جبیر نقل شده است[۲۰].
  3. روایاتی که در تفسیر آیات از مالک نقل و سند آن به رسول خدا (ص) منتهی شده است؛ مانند اثری که در تفسیر ﴿فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ...[۲۱] به این صورت نقل شده است: «يحيى: اخرج مالك عن ابي الزناد عن الاعرج عن ابي هريرة ان رسول الله (ص) قال: نار بني آدم التي يوقدون جزء من سبعين جزء من نار جهنّمز فقالوا: يا رسول الله، ان كانت لكافية قال: انّها فضلت عليها بتسعة و ستین جزءاً»[۲۲]؛

البته بخش اندکی از آثار این کتاب از این قبیل است[۲۳].

  1. روایاتی که به‌ واسطۀ مالک از امام صادق (ع) نقل شده است؛ مانند اثری که در تفسیر ﴿فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ[۲۴] به‌واسطه وی از امام جعفر صادق (ع) از پدرش از علی بن ابی طالب (ع) نقل شده است که در آن می‌خوانیم: ﴿فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ گوسفند است ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۵]؛ البته از این‌گونه روایات در این کتاب بسیار اندک است[۲۶].

معنا و تفسیری که در این آثار برای آیات ذکر می‌شود، غالباً حدسی، ساده و به صورت ادعای بدون دلیل است[۲۷]، ولی در مواردی به آیات قرآن[۲۸] و گاهی به روایات نیز استناد شده است[۲۹] و ازاین‌رو می‌توان گفت برحسب آثار نقل شده در این کتاب، روش تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به سنّت در نزد مالک معتبر بوده است؛ همچنان‌که تفسیر حدسی و بدون مستند را نیز جایز می‌دانسته و روش تفسیری وی اجتهادی، قرآنی و روایی بوده است.

این کتاب گرچه آثار و روایات تفسیری منسوب به مالک را به صورت یک مجموعه منظم در اختیار خواننده قرار داده و دستیابی به آرای تفسیری نقل شده از مالک را آسان کرده و از این نظر مفید است، ولی با توجه به ساده و بدون دلیل بودن بیشتر تفاسیری که در این آثار برای آیات بیان شده، ارزش تفسیری آن بسیار اندک است و از روایات نقل شده در این کتاب نیز چون سند معتبر ندارند، فقط‍ در حد تأیید می‌توان بهره گرفت، آن‌هم درصورتی‌که مفاد آنها با نصّ کتاب یا سنّت قطعی و روایات معتبر مخالف نباشد.[۳۰]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶.
  2. ر. ک: داوودی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۲۹۳-۳۰۰، رقم ۶۱۳.
  3. ر. ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۴۶۵ (تفسیر آیات ۷-۱۰ سوره نساء)، و ج۲، ص۴۸۲ (تفسیر آیات ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره هود)، و ج۳، ص۴۸ (تفسیر آیات ۴۹-۵۲ سوره اسراء)، و ص۴۴۱ (تفسیر آیات ۲۶ و ۲۷ سوره روم)، و ج۴، ص۱۶۲ (تفسیر آیات ۲۱-۲۳ سوره جاثیة)، الدر المنثور سیوطی، ج۴، ص۱۵۷ (تفسیر آیه ۲۸ سوره ابراهیم)، و ج۶، ص۳۱۷ (تفسیر آیه ۴ سوره صف).
  4. آلوسی، روح المعانی، ج۱۰، جزء ۱۹، ص۵۸.
  5. ر. ک: رجال الطوسی، ص۳۰۸ (اصحاب الصادق (ع)، باب المیم، رقم ۴۵۵).
  6. ج ۳، ص ۱۰۴۷-۱۰۸۱.
  7. ر. ک: معافری، القبس فی شرح موطّأ مالک بن انس، ج۳، ص۱۴۰۸.
  8. سوره بقره، آیه ۳۰.
  9. ر. ک: معافری، القبس... ، ج۳، ص۱۵۰.
  10. سوره فتح، آیه ۹.
  11. ر. ک: معافری، القبس... ، ج۳، ص۱۰۸۱.
  12. ر. ک: معافری، القبس... ، ج۳، ص۱۰۸۱-۱۴۰۷.
  13. این کتاب را انتشارات دار الفکر در بیروت در سال ۱۴۱۵ ه‍‌. ق چاپ و منتشر کرده است.
  14. ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۲۳-۲۹، وی از چهار کتاب دیگر به‌عنوان مصادر ثانوی یاد کرده است و آن الف) احکام القرآن جصّاص؛ ب) احکام القرآن؛ ابن الفرس؛ ج) المنتفی باجی، د) روح المعانی آلوسی است (ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۲۹).
  15. ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۴۳۳، وی سوره‌هایی را که در این کتاب برخی از آیات آن تفسیر شده است، ۹۶ سوره ذکر کرده است (ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۴۴۱-۴۴۲).
  16. «به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست» سوره بقره، آیه ۶۱.
  17. ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۷۳، اثر ۱۶.
  18. برای نمونه: آثار ۱-۸، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷-۲۷، ۲۹-۳۲، ۳۵-۳۸، ۴۰-۴۲، ۴۵، ۴۷-۵۲، ۵۴-۵۶، ۵۸-۶۴ و ۶۶ از این قبیل است.
  19. «آیا مردم را به نیکی فرا می‌خوانید و خود را از یاد می‌برید با آنکه کتاب (خداوند) را می‌خوانید؟ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.
  20. ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۷۲، اثر ۱۵. اثرهای ۱۲، ۳۴، ۳۹، ۴۴، ۴۶، ۵۷، ۶۵، ۸۹ از این قبیل است.
  21. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  22. ر. ک: لحمر، الامام مالک مفسّرا، ص۷۰، اثر ۹.
  23. از پنجاه اثر اول کتاب فقط‍ سه اثر (۹، ۲۸ و ۴۳) از این قبیل است.
  24. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  25. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  26. از ۱۰۰ روایت اول این کتاب تنها همین یک روایت از امام صادق (ع) نقل شده است.
  27. نمونه‌هایی از آن تفاسیر را که با عنوان «رأی» از مالک نقل شده است، در بخش اول این کتاب (لحمر، الامام مالک مفسرا) ص۵۷، ۵۸ بنگرید.
  28. نمونه‌هایی از آن را در لحمر، الامام مالک مفسرا، ص۳۳-۳۶ بنگرید.
  29. نمونه‌هایی از آن را در لحمر، الامام مالک مفسرا، ص۳۷-۳۸ بنگرید.
  30. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۳۲۸-۳۳۲.