جزیره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از الجزیرة)

جزیره قسمتی از اراضی شمال عراق است که اطراف آن را رودهای فرات و دجله فرا گرفته است و راه میان ترکیه و عراق از آن می‌گذرد. در حال حاضر قبیله طی از بزرگترین قبایل عرب ساکن در جزیره‌اند که در زمان‌های گذشته از شمال نجد به آنجا کوچ کردند.

آشنایی اجمالی

«جزیره»[۱] آن قسمت از اراضی شمال عراق است که اطراف آن را رودهای فرات و دجله فرا گرفته است و راه میان ترکیه و عراق از آن می‌گذرد[۲]. این سرزمین فرو رفتگی بین الثرثار تا موصل و تلعفر در عراق تا ابوکمال و دیر الزور و رقه در سوریه را که یکی از حاصل‌خیزترین سرزمین‌های عرب‌هاست، شامل می‌‌شود. در جزیره نقاط مرتفعی نیز به چشم می‌‌خورد که از مهم‌ترین و مرتفع‌ترین آنها می‌توان به «کوه سنجار» با ارتفاع ۱۴۵۳ متر و «کوه عبدالعزیز» با ارتفاع ۹۲۰ متر اشاره کرد. در حال حاضر قبیله طی از بزرگترین قبایل عرب ساکن در جزیره‌اند که در زمان‌های گذشته از شمال نجد به آنجا کوچ کردند. قبیله عنزه هم که در قرن ۱۱ هجری از شمال حجاز و شمال نجد به منتهی‌الیه غربی جزیره در مرزهای سوریه و شمال مرزهای عراق وارد شدند، از دیگر قبایل بزرگ عرب در این منطقه است[۳].

مناطق تابع سرزمین جزیره

«جزیره» به سرزمین‌هایی که بین رود دجله و فرات واقع شده است، و از آن تعبیر به بین النّهرین نیز نموده‌اند[۴].

نصیبین

شهری بوده است در بین النّهرین سر راه موصل به شام و میان این شهر و سنجار، نه فرسخ و میان آن تا موصل، شش روز راه بوده است[۵].

سِنجار

در قدیم شهری بوده از نواحی «جزیره» که بین آن و موصل سه روز راه بود. اکنون منطقه‌ای از استان موصل محسوب می‌شود[۶].

آمِد

شهری بود در شمال بین النّهرین که رودخانه دجله از کنار آن می‌گذشته و امروز به دیار بکر معروف است[۷]. صاحب کتاب تقویم البلدان گوید: «امِد یا آمُد: یکی از شهرستان‌های جزیره بین دجله و فرات و اولین شهر از دیار بکر است[۸]. دیار بکر اکنون یکی از مناطق قدیمی ترکیه است.

این منطقه از دو جهت اهمیت داشته است: جهت اول اینکه منطقه‌ای وسیع و گسترده بوده و جهت دوم اینکه علاوه بر گستردگی، هم‌مرز با منطقه تحت نفوذ معاویه بوده است و در آنجا گروهی از مخالفان امام علی(ع) که طرفدار معاویه بودند، زندگی می‌کردند.

مناطق تحت نفوذ معاویه عبارت بودند از: منطقه حرّان، رقّه و قرقیسیا.

حرّان

شهری قدیمی است در جزیره و بین النّهرین در ۳۵ کیلومتری جنوب «اورفه» در ساحل نهر «جُلاب». در تورات آمده است که این شهر، بعد از هجرت ابراهیم خلیل(ع) از «أور»، موطن خانواده آن حضرت بوده است. در مسیر تجاری نینوا «کرکمیش» است و امروزه به شکل قریه خرابی دیده می‌شود. مورخان رومی این شهر را به نام کاره نام می‌برند. در اوایل اسلام نیز این شهر آباد بود و جمعی از مشاهیر از آن برخاسته‌اند و برخی از حکما و اطبّای آن، خود را «صابی» معرفی می‌کردند و نیز اکثر مترجمان کتب فلسفی و طبّی عرب، از مردم حرّان بودند[۹].

قَرقیسِیا

شهری است در جزیره در محل برخورد نهر خابور به فرات که ایرانیان در سال آن را فتح کردند و مسلمانان در حدود سال هیجدهم هجری آن را گشودند. این شهر نقش خطیری در تجارت بین عراق و شام به عهده داشت[۱۰].

رَقّه

شهری است در سوریه مرکز استان رقّه که مرکز دیار مضر در جزیره در کنار فرات می‌باشد. اسکندر مقدونی آن را تجدید بنا نمود و کیقباد اول در سال ۵۳۱ م. آن را فتح کرد و در هفدهم هجری به دست عیاض بن غنم، کارگزار حِمص و قِنَّسرین فتح شد و مردم آنجا که مسیحی بودند، حاضر شدند که جزیه بپردازند و منصور عباسی شهر جدیدی در آنجا بنا کرد که بعدها هارون آنجا را پایتخت تابستانی خود قرار داد. مغول آن شهر را به کلی ویران نمودند[۱۱].

در میان این شهرها که تحت نفوذ معاویه بود، رقّه نقش پناهگاه را به عهده داشت. کسانی که از علی(ع) جدا می‌شدند، در ابتدا به رقّه می‌رفتند و در آنجا از معاویه برای ورود به سرزمین تحت سلطه‌اش اجازه می‌گرفتند و کارگزار معاویه در رقّه، رُها، قرقیسیا و حرّان ضحّاک بن قیس بود و همانطور که ذکر شد هیت، عانات، نصیبین، دارا، آمد، سنجار، تحت نفوذ علی(ع) بود و بین این دو معمولاً در هر ماه برخورد و جنگ اتفاق می‌افتاد[۱۲].[۱۳]

حاکمان جزیره

مالک اشتر، چهره درخشان، قهرمان شکست ناپذیر و استوارگام‌ترین یاور امام علی (ع) است که حضرت او را بعد از جنگ جمل به کارگزاری منطقه نصیبین، موصل، دارا، سنجار، آمد، هیت و عانات و مناطقی از سرزمین جزیره که تحت سلطه آن حضرت بود، برگزید[۱۴].

منابع

پانویس

  1. این مکان با «جزیره فراتیه» متفاوت است. چنانچه در تشریح سرزمین عراق و شام، کلمه «جزیره» به صورت مطلق استعمال شود، مراد همین جزیره است.
  2. المنجد فی الاعلام. ر.ک: ارمنیه.
  3. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۸۲؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۹۷.
  4. فرهنگ معین، ج۵، ص۴۲۷.
  5. فرهنگ معین، ج۳، ص۲۱۲۶.
  6. فرهنگ معین، ج۵، ص۸۰۷.
  7. فرهنگ معین، ج۵، ص۵۹.
  8. فرهنگ معین، ج۵، ص۵۹.
  9. معلوف، المنجد (الأعلام)، ص۱۸۸؛ فرهنگ معین، ج۵، ص۴۵۷.
  10. المنجد (الاعلام)، ص۴۱۲.
  11. المنجد(الاعلام)، ص۲۳۹.
  12. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۸۴؛ ثقفی، الغارات، ص۳۶۰.
  13. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 373-375.
  14. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲.